اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

اسفاد ای سرزمین مادری من چه می کنی با دستهای خسته روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو شهر سکوت در و دیوار شکسته چه میکنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
آن باغ های خرم و شیر دلان تو ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی

بایگانی

۴۲ مطلب با موضوع «جوانان اسفاد» ثبت شده است

حال دلتون اهورایی

شنبه, ۱۸ فروردين ۱۴۰۳، ۰۸:۱۲ ب.ظ

۰ نظر ۱۸ فروردين ۰۳ ، ۲۰:۱۲
محمدعلی خالقی

تصویر سال ۸۸ ، ۸۹

۰ نظر ۱۵ فروردين ۰۳ ، ۱۷:۱۶
محمدعلی خالقی

سر کوهی باشه

چهارشنبه, ۱۵ فروردين ۱۴۰۳، ۰۱:۱۵ ب.ظ

۰ نظر ۱۵ فروردين ۰۳ ، ۱۳:۱۵
محمدعلی خالقی

زمستان ژلوفن

شنبه, ۱۲ اسفند ۱۴۰۲، ۱۲:۴۹ ب.ظ

۰ نظر ۱۲ اسفند ۰۲ ، ۱۲:۴۹
محمدعلی خالقی

زادگاهم اسفاد باصفا

چهارشنبه, ۱۹ مهر ۱۴۰۲، ۱۱:۴۳ ق.ظ
 
👇👇
===============
بُوَد اسفادِ من، قلبی تپنده...
به زیرکوهی که باشد، عشق بنده
 
صفایش را ندارد، هیچ جایی...
بدونِ آن نباشد، هیچ صفایی
 
خوشااسفاد ووضعِ بی مثالش
به شاسکوه و صفایِ با جلالش
 
بُوَد آبِ قناتش، زمزمِ دل
چو زمزم گشته آنهم مرهمِ دل
 
ز کشمونش بهاران لاله خیزد
ز جانم از فراقش ناله خیزد
 
اگر بینی مزارِ آشیش را
زدل عاشق شوی آن ساقیش را
 
ندارم من بجزء سودایِ اسفاد
دلم خواهد ز بس آوایِ اسفاد
 
ز پِیزَی پل، مَرِیمَه، تا دَوِیلی
ز آقامیر و نوتاق و رئیسی
 
از آبشارِ چراغان، تا بیابان
از آن باغِ سلیمانی تا حَد افغان
 
ز میرآباد، تا آبیز و کَجارش
ز کوه ودشت وکشمون و مزارش
 
همه جایش بُوَد خوشنام و دلباز
بُوَد اسفادِ من، زیبا و مهناز
 
جوانانش همه پر شور هستند
ز دستِ ناکسان، رنجور هستند
 
زنانش، جملگی زهرا خصالند
عفیف و با حیاء و با کمالند
 
چو مولایم علی، مردانِ اسفاد
عزیز و مُنجلی، رِندانِ اسفاد
 
صفایِ زادگاهم چون بهشت است
محلِ مردمِ نیکو سرشت است
 
اگر دارد خدا خُلدِ برینی
منم دارم بهشتِ نازنینی
 
خلیلا...! افتخاری شد نصیبت
سراسرعشق وشادی شدنصیبت
===============
🌺 شاعر: خلیل اسفادی، هفتم بهمن
۰ نظر ۱۹ مهر ۰۲ ، ۱۱:۴۳
محمدعلی خالقی

اب مایه حیات ، قنات اسفاد

يكشنبه, ۱۹ شهریور ۱۴۰۲، ۱۱:۲۸ ب.ظ

سلام به اسفادی های عزیز
 از قدیم گفته اند آب مایه حیات است.
 اسفاد ما  دارای یک قنات بزرگ و زیبا  که دارای سه شاخه باله گفته ما از سه نحر جاری می‌شده:
 1نهر یا شاخه شاهرود 
2نهر شیفکه
 3نهر تگ دره گلستان که آن نهر مسدود است. چون بر اثر سیل چاه هایش پرشده و آب آن در تابستان سرد وشیرین وبدون هیچ‌گونه رسوبات سالانه هزاران نفر از راه های دور و نزدیک برای استفاده از این آب گوارا راهی اسفاد می شوند درسایه های درختان سر سبز روستا به استراحت می پردازند.
 مدار آب این قنات برهشت شبانه روزاست.
 اسامی هشت شبانه روز به این نام ها نامگذاری است
1سر رم 2,دورم 3سررم 4,چهاررم 5پنجرم 6ششرم 7هفترم 8هشت رم .
هر شبانه روز دو طایفه است هر طایفه 127سرقه است هر سرفه یا هر تاس 5.5دقیقه است در قدیم هرطاقه یک میر آب داشت که آب را بین مالکین تقسیم می کرد.
 حالا فرق می کند آن زمان میراب طاقه در هر جوب که آب را می‌برد اول شرکت آبداری می کردند آخر وقت میرآب را می‌گرفت آن وقت ساعت نبود یا همه نداشتند یک تاس کوچک بود که وسط آن سوراخ کوچکی بود و یک ظرف بزرگترین بود به گفته مادیگچه متن را آب می کردند و تاس کوچک را وسط ظرف بزرگ می‌گذاشتند.
 آن تاس کوچک تر سوراخ کوچکی که در وسط آن بود پر آب می شد می‌رفت ته دیگچه میرآب دستش را می برد داخل آب وآن را بیرون می‌آورد یک تکا ن می‌داد که آب داخل آن نباشدو بعد می گذاشت داخل دیگچه این می شد یک سره و برای هرسره یک ریگ می‌گذاشتند.
  ادامه دارد....   
       ارادتمند محمد هادی نوروزی

۰ نظر ۱۹ شهریور ۰۲ ، ۲۳:۲۸
محمدعلی خالقی

تشله بازی

شنبه, ۱۸ شهریور ۱۴۰۲، ۱۱:۳۴ ق.ظ

تشله بازی

تشله ( تیله) بازی شیوه های مختلفی دارد که مدل اسفادی آن کاملترین و جالبترین نوع این بازی از دیدگاه بازیکنان و تماشاگران آشنا با این بازی است .

تشله بازی در اسفاد به دو روش دو نفره و چهار نفره اجرا میشود .
گیم های آن بیست تایی است و هر طرف بازی که زود تر موفق به کسب این بیست امتیاز‌ شود برنده ی این بازی است .
برای بازی ، چهار تا خانه در راستای یک خط راست و به فاصله ی حدود یک متر و با ابعادی که به قول ما یک جوز کَل دار در آن جا بگیرد ، می کَنند که دو خانه مال یک تیم و دو خانه ی دیگر مال تیم حریف است و هر تیم باید دو تا خانه ی خود را حفظ کند در غیر این صورت با از دست دادن هر یک از این خانه ها در هر دَور بازی یک امتیاز به حریف تعلق خواهد گرفت به عنوان مثال اگر در یک دور بازی هر یک از تیمها یک یا هر دو خانه ی حریف را تصاحب کند به ازای هر خانه یک امتیاز خواهد گرفت .
کسب هر امتیاز بواسطه ی تعداد تیرهایی است که هر تیم می زند بعلاوه ی تعداد خانه هایی است که از تیم مقابل تصاحب می کند و نیز امتیاز خاصی به نام " لنکا تیر و تیر " است که می تواند از حریف بگیرد .
هر بازی یا دو نفره است یا چهار نفره ، شیوه ی چهار نفره ی آن را " بلّا بلّا " می گویند یعنی هر تیم دو نفر هستند که این دو نفر با هم بَلّ یا یار و هم تیمی اند و هر بازیکن باید یک تشله داشته باشد .
در بازی دونفره هر بازیکن دو خانه دارد که در هر دور بازی باید بتواند خانه های خود را حفظ کند در غیر این صورت به ازای هر خانه ای که از دست بدهد یک امتیاز نصیب حریف خواهد شد . برای شروع بازی یک نفر تشله ی خود را لب خانه ی اول شون می دهد ( می نشاند ) و نفر دوم از سر تپه همان نقطه ی شروع بازی تشله ی شون داده را هدف می گیرد .
در بازی چهار نفره یک تیم آغاز کننده بازی از سر تپه و تیم دیگر شون دهنده خواهد بود که یک یار تشله اش را در لبه ی خانه ی اول و یار دیگر تشله اش را در لبه ی خانه ی سوم به عنوان هدف شون می دهند .

اصطلاحات عملیاتی که در مراحل بازی وجود دارد :

۱ ) شون دادن : گذاشتن تشله ی یکی از طرفین بازی در لبه ی خانه ی اول به عنوان نشانه( هدف ) تا حریف از سر تپه ، آن را نشانه گیری و بازی را آغاز کند در بازی دو نفره یک نفر از نقطه ای به نام سر تپّه که به فاصله ی خانه ها از هم از خانه ی اول فاصله دارد و نقطه ی شروع بازی است تشله ی خود را به سمت تشله ی حریف و نشانه گیری آن رها میکند که اگر به هدف زد بازی را برای تیر بعدی به حریف دوم یا گرفتن خانه و تیر دوم یا سوم ادامه میدهد و اگر به هدف نزد یار دیگرش همین عمل را انجام میدهد تا اینکه در زدن تیر و یا گرفتن خانه ناموفق شود و نوبت بازی به
بازی کنان حریف برسد .

۲ ) لوکال شدن : برخورد تشله ی شروع بازی از کانون نشانه گیری اولیه یعنی همان سر تپّه به لبه ی خانه ی اول که تشله ی حریف لبه ی آن شون داده شده است(سیبل، نشانه) که با این اتفاق فرجه ی تکرار دوباره شروع بازی به او داده می شود .

۳ ) جرق شدن : برخورد تشله ی یار به یار یا برخورد تشله بعد از تیر به تشله ی خودی یا حریف و یا زدن دو تیر متوالی به یک تشله ی حریف که با این اتفاق امتیازات این مرحله سوخته و بازی دوباره از سر تپه شروع می شود
۴ ) کُچ شدن : اگر بعد از تیر تشله بی اختیار وارد خانه ی تصاحب نشده شود امتیازات این مرحله از بازی سوخته و می گویند کچ شد و بازی مجدد از سر تپه شروع می شود .
۵ ) لنکا تیر و تیر : یک عمل وحرکت ویژه ایست که نصیب هر تیم یا بازیکنی بشود آن تیم یا بازیکن امتیازات و نمرات قابل توجهی کسب خواهد کرد ( توضیح و باز کردن آن نیاز به شرح و کار عملی دارد )
۶ ) برداشت : از من برداشت جمله ایست که وقتی بازیکن احساس خطر میکند فقط به بازی خود یا تیمش در همان دور بازی پایان می دهد .

۷ ) ساق : شکل ، حالت و ژستهای مختلفی ست که تشله را در دست گرفته و به سوی هدف می فرستند که به ساق های بد فرم و ناموفق گیساق می گفتند.

لازم به ذکر‌ است به نشانه‌گیری حرفه‌ای با دقت نظر خیلی بالا و مثمرثمر می گفتیم ؛
" ‌تَو وَرمِچِنه " !!! که صرفاً این جمله برای نظر شکنی آن بازیگر بود تا نتواند تیر بزند .

‌‌‌‌‌احمد عظیمی اردیبهشت ۱۴۰۱

[ دوشنبه هفتم فروردین ۱۴۰۲

۰ نظر ۱۸ شهریور ۰۲ ، ۱۱:۳۴
محمدعلی خالقی

در گذشت مرحومه مغفوره فاطمه شهریاری

پنجشنبه, ۲۶ آبان ۱۴۰۱، ۱۱:۳۸ ب.ظ


⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️

بِسم الله الرحمن الرحیم

وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَراتِ وَ بَشِّرِالصَّابِرینَ،الَّذینَ إِذاأَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّاإِلَیْهِ راجِعُونَ

قطعاًماشمارابه چیزى از ترس وگرسنگى وکاهش اموال ونفوس وفرزندان مى آزماییم.وتواى پیامبربه شکیبایان نویدده همانان که چون پیشامدناگوارى به آنان برسدمى گویند:ماازآن خداییم وبه سوى اوبازمى گردیم
(بقره آیه۱۵۵و۱۵۶)
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
باسلام واحترام
باعرض تسلیت خدمت
 ⚫️جناب آقای حبیب الله شهریاری
خانواده های محترم شهریاری ،احمدزاده وسایرمنسوبین داغدار
درگذشت مرحومه مغوره خانم

            "فاطمه شهریاری"

فرزند حبیب الله شهریاری براثر سانحه دلخراش رانندگی را به اطلاع اقوام وآشنایان میرساند.

ازدرگاه ایزدمنان برای آن مرحومه علو درجات وبرای بازماندگان صبری جزیل مسئلت دارم.

⚫️مراسم تشییع وتدفین پیکر آن مرحومه
جمعه ۱۴۰۱/۰۸/۲۷ساعت ۱۰در روستای اسفادبرگزار خواهد شد.


      

۰ نظر ۲۶ آبان ۰۱ ، ۲۳:۳۸
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۵ اسفند ۰۰ ، ۱۰:۱۴
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۲ شهریور ۰۰ ، ۰۰:۱۲
محمدعلی خالقی

شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۱:۳۵ ب.ظ

   پدران زحمت کش دیروز 
        با سلام و احترام
در قدیم که نه برق بود و نه نفت و نه روشنایی ، آنچه موجب گرما و روشنایی خانه می شد آتش بود و پدر تنها فردی بود که وظیفه اش روشن نگه داشتن آتش خانه بود.
گرمای آتش، نور و روشنایی و امنیت را به خانه می آورد و برای همین بود که ایرانیان قدیم آن را مهم و مقدس می دانستند .
در اسفاد قدیم پدران در مقایسه با  امروز  تلاش مضاعف داشتند
- تامین هیزم پخت و پز و پخت نان وهیزم  زمستان آن هم از مسافت طولانی بیابان با الاغ . تامین چوب و کنده از باغستان و کوه.
_ تهیه علوف . برگ سبز و خشک درختان برای گاو و گوسفندان.
- کشاورزی و باغداری و کاشت و برداشت گندم . جو . ارزن . ماش . عدس لوبیا و پنبه و زعفران و هرس واصلاح درختان و شیار زمینها و بیل زنی باغ و پای درختان و کود پاشی و سوز کولی زمینهای زعفران . .
- آبیاری باغ و زمینهای کشاورزی در سرمای زمستان و گرمای تابستان.
- حمایت مادی و عاطفی و معنوی فرزندان بعنوان ستون اصلی خانواده . تلاش برای تحصیل . رفع موانع مادی و ایجاد رفاه و آسایش به اندازه وسع مالی و همراهی فرزندان با تامین هزینه های مالی برای تحصیل در خارج از اسفاد .
- ساخت و انجام کارهایی نظیر  خرمنکوبی با دروازه و کوبیدن خرمن . خوابیدن سرخرمن . گمار رمه . دوختن گوسفندان . چراندن گوسفندان . ساخت کرسی . کندن و ریز کردن شلغم و چغندر . ترید و کاه جو برای گوسفندان . درووش و چیدن پشم گوسفندان . بردن گوسفندان به محل رمه و گل کاری پشت بام . انداختن برف و تهیه خیک و سه ور برای پوشاندن سقف آغل حیوانات .
_ بافت جوراب و کلاه پشمی . بافت ریسمان مویی . درست کردن تنور و کرسی گلی . دیوار کردن باغ . خارزنی . هموارکاری .خاک بری و انبار بری زمین های کشاورزی.
- خلاصه سنگین ترین وظیفه بر عهده پدر بود بخصوص در فصل برداشت زعفران که پدر از همه جلوتر بود و وقتی ما در خواب بودیم او لوازم و وسایل را آماده می کرد و چراغ توری را نفت می کرد و در آخرین مرحله در سحرگاه نوبت ما بود تا بیدار شویم.
پدر از همه جلو تر بود و سنگین ترین وظیفه رو بدوش می کشید.
به دستان پینه بسته پدران اسفاد که همه هویت و اعتبار ما از آنهاست بوسه می زنیم و آرزوی سلامتی و عاقبت بخیری برای همه پدران اسفاد داریم
و به استناد آیه قرآن بال و پر خود را برای آنها می گشاییم. 
اسماعیل کریمی اسفاد

۰ نظر ۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۳:۳۵
محمدعلی خالقی

برادران قاسمی پسر دایی های عزیز من

يكشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۹، ۰۲:۳۳ ب.ظ

۰ نظر ۱۸ آبان ۹۹ ، ۱۴:۳۳
محمدعلی خالقی

مرحوم روح الله رجایی اسفاد یادش گرامی باد

يكشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۹، ۱۱:۰۵ ب.ظ

به مناسبت درگذشت روح الله رجایی اسفاد ، فعال فرهنگی و  سردبیر روزنامه جام جم
ای جام جم هنر رجایی
ای معدن پر گُهر رجایی
رفتی و بسوخت در فرافت
بیگانه و هم پدر رجایی
فرزانه ی روستای اسفاد
رفتی تو به این سفر رجایی
لعنت همه بر کووید نوزده
گل چید چو گل پسر رجایی
تقدیر شده چنین  ، برادر
گرچه شکند کمر ،  رجایی
روح اله  باغ  آرزوها
پاییز در این سحر رجایی
مردان خدا همیشه هستند
نام آور پر ثمر رجایی
عمر کم تو چو مختصر شد
طبع من و این اثر رجایی
از داغ تو "مرتضی" حزین است
جانسوز در این خبر رجایی
شاعر:مرتضی حسینی اسفاد
رئیس دانشکده فنی قاین


 

۰ نظر ۲۷ مهر ۹۹ ، ۲۳:۰۵
محمدعلی خالقی

گر جهنم می روی مردانه رو

دوشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۹، ۰۱:۳۷ ب.ظ

۰ نظر ۱۴ مهر ۹۹ ، ۱۳:۳۷
محمدعلی خالقی

عروسی محمد علی غفاری ‌ اسفاد قدیم

سه شنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۹، ۱۱:۴۳ ب.ظ

۱ نظر ۱۸ شهریور ۹۹ ، ۲۳:۴۳
محمدعلی خالقی

روح الله رجایی بر بالین بی بی جان

دوشنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۹، ۰۷:۵۹ ب.ظ

اسفاد»، روستایی است در شهرستان زیرکوه استان خراسان جنوبی، روستایی در دامن کوه. از شرق به بیابان و از غرب به کوهستان می خورد. فقط یک راه دارد که از شمال و جنوب روستا می گذرد. اسفاد، ایوانی خوش آب و هواست مشرف به حیاط خانه همسایه، افغانستان.

این روستا برای ما همین چند خط توصیف است که از نقشه های جغرافیایی و پایگاه های اینترنتی دست می دهد یا نهایتش همان چند جمله که یکی از اهالی روستا برایمان تعریف کرده است: روستایی کوهستانی و خوش آب و هواست که اکثر روزهای سال هوای مطبوع دارد... اما اسفاد برای مرحوم روح الله رجایی چیزی بیشتر از این چند جمله است. اسفاد برای مرحوم روح الله رجایی صدای لالایی بی بی حدیقه است. مرحوم روح الله رجایی در طول سی و چند سال زندگی با برکتش خیلی از قله های موفقیت را فتح کرد. خیلی از کوه های بلند جهان صدایش را پژواک دادند. اما همچنان وقتی چشم هایش را می بست سرش را روی زانوی بی بی حدیقه می دید و دست نوازش بی بی را لای موهایش حس می کرد و نسیم کوهستانی اسفاد به صورتش می نواخت.

مرحوم روح الله رجایی، گوشه ای از وصیت نامه اش را در شبکه های مجازی به اشتراک گذاشته بود با این مضمون که می دانم برای دوستانم سخت است و می دانم احتمالا کمتر کسی آنجا به سراغم می آید، اما دوست دارم پس از مرگم پیکرم را در قبرستان روستای اسفاد کنار قبر بی بی حدیقه دفن کنید. حالا که با توجه به شرایط ویژه کرونایی امکان انتقال پیکر و خاکسپاری در روستای اسفاد نبود و پیکر مرحوم رجایی با استفتاء از مرجع تقلیدش در قطعه نام آوران بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد، مردم اسفاد در اولین شب جمعه پس از فوت در قبرستان روستا گرد آمدند و یک قبر نمادین برای مرحوم رجایی کنار قبر بی بی حدیقه ساختند و کنارش نشستند به مراسم سوگواری و روضه و توسل.

مراسمی که به همت مردم با وفا و معرفت منطقه تدارک دیده شد و از امام جمعه تا نماینده مردم و فرمانده سپاه و مسوولان شهرستان برای گرامیداشت یاد و خاطره روح الله سنگ تمام گذاشتند.

پدر مرحوم رجایی در پیامی از مردم اسفاد تقدیر کرده که بخشی از آن چنین است:

...مرگ جوان خیلی جانکاه و تحمل آن بسی دشوار است که بهترین جگرگوشه پدری جلوی چشمان پدرش جان دهد. فکر می کنم تنها آرامشی که می تواند این گونه ابتلائات را کاهش دهد یادآوری شهادت اشبه الناس به رسول الله (ص) علی اکبر (ع) است...

حالا مرحوم روح الله رجایی در دامن کوه های اسفاد سر بر زانوی بی بی حدیقه  گذاشته و با لبخند به بی بی می گوید: سری را که اکنون به زانوی توست / همه قله های جهان می شناسند.

۱ نظر ۱۷ شهریور ۹۹ ، ۱۹:۵۹
محمدعلی خالقی

این تصویر بعد از زلزله ۱۳۷۶ در باغ سالاری باغ میرزا غلام حسن قاسمی گرفته شده  که مرحوم در همین باغ به  رحمت خدا رفتند .

کربلایی حسین علی قاسمی و فرزندان ایشان در این باغ خاطرات زیادی رو به یاد دارن که بعد زلزله تمامی خانه های این باغ با خاک یکسان شد و به اقای اسماعیلی فروخته شد . 

از خاطرات من در این باغ درخت توتی بود که همیشه ریسمانی به ان وصل بود و تاب می خوردیم و یک درخت انجیری بود که هنوز طعم ان از زبانم نرفته است . 

 

۲ نظر ۰۳ شهریور ۹۹ ، ۱۹:۳۱
محمدعلی خالقی

۴ نظر ۲۷ مرداد ۹۹ ، ۲۳:۴۶
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۱۶ مرداد ۹۹ ، ۲۲:۰۳
محمدعلی خالقی

 

اسفاد قدیم 

۰ نظر ۲۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۵۲
محمدعلی خالقی

از راست اقای جواد واحدی ، محمد علی خالقی ،مهدی صادقی

دوشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۳:۱۰ ب.ظ

۰ نظر ۲۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۵:۱۰
محمدعلی خالقی

اسفادو دوست داری ؟ بامن بیا ، حالت خوب میشه :

اسفاد قدیم با همه سادگی و کاستی هایش حسرت به دلها
گذاشته است :
*قنات سرشار از آب و تمام باغات و مزارع سرسبز بودند 
آب قنات شامل ۸ طاقه که با اعداد  ۱ تا ۸  و پسوند رَم متمایز اند و به ترتیب سر رم ،دوی رم  ... و در نهایت 
هشتِ رم خوانده می شوند و هر شبانه روز به دو طاقه ی شب وطاقه ی روز تقسیم و نوبتهای شب و روز جابجا
می شود . هرطاقه ۱۳۲سره آب داشت و یک میرتا . 
۱۲۷ سره آب سهمِ شرکا و۵ سره سهم میرتا می باشد.
میرتا تاس و سره ای داشت که آب را بین شرکا تقسیم میکرد .
او از احترام خاصی برخوردار بود وخود نیز بسیار محترم.
*تمام حوض انبارها ، مملو از آب بودند و خانه باغ ،سکونتگاه هرخانواده بود .
برق نبود و برای روشنایی چراغ مَندَوی و پی  کم کم از چراغهای نفتی اعم از گردسوز ، لمپا ، چراغ بادی ، چراغ موشی و در اوج پیشرفت ، بعضاً چراغ توری داشتند .
 برای خوراک پزی ، آتش و دیگدان بود و بعدها به چراغ والُر ، علاءالدین ، پُرمز و فرِ نفتی ارتقا یافت .
ماشین لباسشویی و پودر رختشویی نبود و خانمهای زحمتکش کنار آب روان با دست و صابونِ بیرجندی رخت می شُستند .
*دیوارها وحصارها برای حیوانات وحشی بود ومردم با هم راحت و خصوصی .
*عطر دیوار های باران خورده کاهگلی مشام هر رهگذری را نوازش  می کرد. 
*مردم دست و دل باز و رویشان گشاده و بشّاش بود.
*درختان از بار زیاده ، می شکستند و سبد های پر از میوه بود که خانه به خانه می گشت .
* تنور اکثرِ خانه ها ، هر روز روشن بود و بوی خوش نان داغ محلی در اطراف می پیچید و همسایه حداقل به همسایه نان تازه می داد .
*مردم مستقل زندگی می کردند و مایحتاج شان نتیجه ی خود آنها بود و اگر جاده هم بسته می شد، روستا تمام آنچه برای گذران اهالی نیاز بود را تولید می کرد.
*گوگله ای داشتیم وهرکسی به ازای هر گاو یک گُمارِ گوگله را به عهده میگرفت و همینطور خرگله ای .
*جوی های آب ، سیمانی نبودند و درختان مسیر آب سر به فلک کشیده ، باطراوت و پر از میوه بوده و طعم تشنگی نمی فهمیدند .
*میوه ها از نظر صاحبان اشجار برای عموم حلال بودند و انگار کلاغ ها هم این را میدانستند که از بالای درخت برای عابران گردو می انداختند.
*اسفاد ۴ کارخانه ریخته گری داشت به مالکیت آقایان : 
۱-مرحوم حاج محمد تقی عظیمی 
۲-مرحوم خواجه میرزا علی خالقی 
۳-مرحوم خواجه سعادت قلی موسائی
۴-مرحوم خواجه اسدالله اسداللهی
گفتنیست که این مالکان کارآفرین هر کدام از تهیه چوب و سوختن زغال از کوه گرفته تا کار در کارخانه و حمل با الاغ به روستاهای دوردست جهت فروش،حداقل چهل نفر کارگر داشتند .
 *بلندگو نبود ولی موءزن سالخورده با آوای نحیف و دلنشینش به موقع بالای بام اذان میگفت.
*کارت تبریک و تسلیت نبود ولی پیک محترم مان به موقع بر سر مجالس غم وشادی آماده بود شفائی و زنده تک تک خانه ها دعوت می کرد.
*دود گُلخَن حمام در آسمان نویدِپاکی و ایمان بود.
*قیژ قیژ درب چوبی سرا،نوید آمدن پدر از کشتمان بود آتشونی ها برقرار بود و در عین نبود امکانات امروزی،مردم بی نیازو سر زنده.
*ایثار،انفاق وازخود گذشتگی بیشتر بود و سالانه بر موقوفات روستا‌ افزوده می شد.
*ماشین آلات کشاورزی نبود و گاو و خرهای جُقی ، عملیات کاشت ، داشت و برداشت را به شانه می کشیدند.
*به‌موقع زمینها بنفش از گل زعفران و بامها چیده از کووتهای سبز و مخروطی شکل کنجد بود.
*اسفاد قدیم دارای چند ده حوض انبار  و کر هایی بود که آبهای وقفی در آن جاری میشد تا عموم از آن استفاده کنند.
*مدرسه های پرشور اسفاد قدیم و مدارس  خالی کنونی قابل مقایسه نیست.
*بجای کیف ، توبره بودو بجای ساک مسافرتی بقچه.
* بجای کفشهای آنچنانی چپت ،موتوری ، گالش و چبلیت بود و لباسها ،کلاه هاوجورابها تولید ملی و هنر دستان خودشان که از کرباس وپشم گوسفند درست می شد.
*وسیله ی نقلیه نبود ولی اسب و زین وخر و خورجین آماده ی سرویس دهی حتی برای راه های دور به دیگر کشورها جهت مداوای مریض،تحصیل علم و سفر حج !
*تبلیغ زندگی بهتر در تعداد فرزند نبود و در هرخانه چند بچه قد ونیم قد در کنار خانواده مشغول کار بودند نه نگران کار . *مادر ها هم دوش پدرها کار بیرون را به دوش میکشیدند.
*وجود گله های زیاد احشام و رقابت بین مراتع وجود داشت *در تابستان کشتمان قرق بود و روستا قرقبان داشت ، فردی با هیبت وشکوه و فعال و با جذبه که اکنون نه از آن گله ها ی بسیار خبری هست و نه رقابتی وجود دارد . 
*شکارچیِ گرگ گله حقِ کلّه گرگی می گرفت و حالا حکمِ زندان .
*صیادان به حکم نیاز یا تفریح گوشت شکارمی خوردند و اکنون حسرت شکار . 
*قدیم تفریحات پَل پُکَّک ، دار وقهم ، ریگ بازی و غیره بود اما الان پلی استیشن،تبلت،موبایل و تلگرام .
خلاصه بگم خوش بودیم و آرام و بی دغدغه زندگی می گذراندیم که ای کاش 《همگی را با همگان 》 داشتیم .

۰ نظر ۲۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۱۹
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۷:۴۳
محمدعلی خالقی

اسفاد قدیم . تصویر غلام حیدر کریمی و احمد محمدی

شنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۵:۵۹ ب.ظ

نفر چهارم از بالا  غلام حیدر کریمی 

و نفر دوم از پایین   احمد محمدی 

 

اسفاد قدیم 

 

۱ نظر ۱۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۷:۵۹
محمدعلی خالقی

بهار 97 آبشار اسفاد

جمعه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۷، ۱۱:۱۳ ق.ظ

۰ نظر ۲۶ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۱۳
محمدعلی خالقی

تصویر دانش آموزان دهه شصت سال اول دبستان

يكشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۷، ۰۲:۲۰ ق.ظ

دانش آموزان  علی کریمی محمد حسینی رضا واحدی علی شهریاری  مسعود عظیمی  کریم پور صادقی  

۰ نظر ۰۴ آذر ۹۷ ، ۰۲:۲۰
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۰۲ آذر ۹۷ ، ۱۲:۵۹
محمدعلی خالقی

مرحوم عقیل صادقی روحش شاد

شنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۷، ۰۹:۱۲ ب.ظ

۰ نظر ۲۶ آبان ۹۷ ، ۲۱:۱۲
محمدعلی خالقی

جوانان اسفاد

دوشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۷، ۰۸:۲۱ ب.ظ

۰ نظر ۱۴ آبان ۹۷ ، ۲۰:۲۱
محمدعلی خالقی

مرحوم جوان ناکام رضا واحدی

جمعه, ۱۱ آبان ۱۳۹۷، ۰۱:۵۲ ق.ظ

۰ نظر ۱۱ آبان ۹۷ ، ۰۱:۵۲
محمدعلی خالقی