اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

اسفاد ای سرزمین مادری من چه می کنی با دستهای خسته روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو شهر سکوت در و دیوار شکسته چه میکنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
آن باغ های خرم و شیر دلان تو ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی

بایگانی

۶۴ مطلب با موضوع «مناسبت های اسفاد» ثبت شده است

درگذشت مرحومه ی مغفوره حاجیه نسا میری

سه شنبه, ۲۳ فروردين ۱۴۰۱، ۱۰:۵۳ ب.ظ

با سلام و عرض تسلیت خدمت خانواده های محترم میری  مومنی نوری و سایر فامیل وابسته 

در گذشت مرحومه مغفوره حاجیه نسا میری را تسلیت عرض نموده و از درگاه خداوند متعال برای ان مرحومه غفران الهی و برای بازمانگان صبر جمیل و اجر جزیل مسالت داریم .

خداوند روح ان مرحومه را با فاطمه زهرا سلام الله علیها محشور فرماید .

روحش شاد  خداوند بیامرزدش 

۰ نظر ۲۳ فروردين ۰۱ ، ۲۲:۵۳
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۵ اسفند ۰۰ ، ۱۰:۱۴
محمدعلی خالقی

شعری در رابطه باخاطرات منقرضه در اسفاد قدیم

يكشنبه, ۳۰ آبان ۱۴۰۰، ۰۹:۴۲ ب.ظ

خاطرات منقرضه

دوشنبه, ۳ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۰۱:۳۳ ق.ظ

محمدعلی خالقی

۱ نظر

بنشین  با هم کمی گپی زنیم 

از قدیما و اون جوونا نگذریم 

گر بگم از بهرت ای دوست پیر مشی 

گر بود رویت سفید     قرمز  مشی

روزی بود  و    روزگاری داشتیم

گو گله و  خر گله    می داشتیم

هر که دو تا گو مداش کیف  می داش

گر ماست و سر شیر فراوو می داش

یا اگر مرغ وخروس هم می داش 

قد قدان تخمرغ به زنبیل می داشت

خیت پیاز سیرموک و کاه یادش بخیر 

بزغاله و شیخ روا     یادش بخیر 

کلب پیاز   علف کرده    سو مزنی 

داس مایی یا گو خوره گو مزنی 

سیم داغ !  گو موخوره یا بیارم

صبر کو   یک سیم سرخ بیارم

سر صبح   یک انار ترش بیار 

تا ده مین خیتا توره خو بنیا

یا که انار مبره یک سیم وپکنیک ره بیار

عجبا ای روزگار باز ده کجار

گندم سر زعفرو    او ره بیار

پی باغو ره او دادم فردا عمله درم

خر و جقد وماله یک رسمون کم درم

چه سواری داره ده ری مله یک پایه

شاشا  پل ره بگی   ترگز اناری مایه

خرا هم مونده شدن پیزور ببن قب نکنه

گردن اور محکم بگی زن صحبخور مایه

بگذریم    پل خیت هم ، موشی شده

موتور اژ ، یا هم ، پنج کیلویی کاه مایه 

یادمه موتور اومه ده جو کرتی قرش اژ

باز مترسم که همو موش عینکی مر مایه

اگر ای بار دگه و موتور اژ و روغن چل

ا همو موش و همو غرش اژ و مه بم

کلکو کنده شده گور  صحب خور مایه

بخدا مونده شدم وگر نه تا صبح بریتو

اقدر حرف مزدم   ولی یه اما داره 

حرفوکه حرف میره اوسونه داستان مایه

                   خالقی در اسفاد وطنم



اسفاد وطنم. esfadvatanam.blog.ir

۰ نظر ۳۰ آبان ۰۰ ، ۲۱:۴۲
محمدعلی خالقی

مناظر زیبای گل زعفران در اسفاد

دوشنبه, ۱۹ مهر ۱۴۰۰، ۱۰:۱۱ ب.ظ

۰ نظر ۱۹ مهر ۰۰ ، ۲۲:۱۱
محمدعلی خالقی

هزوم کشو در اسفاد قدیم

دوشنبه, ۷ تیر ۱۴۰۰، ۰۹:۰۸ ب.ظ

مراسم هزوم کشو

هزوم کشو
یکی از مراسم های زیبای قبل از عروسی در اسفاد قدیم رسم هزوم کشو(آوردن هیزم از بیابان) بوده است.
در زمان گذشته به علت اینکه  وسایل گرمایشی و پخت وپز کمتری وجود داشته وحتی نفت هم کمیاب بوده مردم مجبور بودند برای تهیه غذا وپخت و پزشان و گرم کردن منزل از هیزم استفاده کنند .در واقع هیزم یکی از نیازهای ضروری هر خانواده بوده است. 

به هر حال در مراسم عروسی نیز می بایست هیزم کافی جمع آوری می شد تا درپختن نان و آشپزی وگرم شدن مردم در زمستان استفاده شود.
حدود 10الی 15 روز مانده به مراسم عروسی خانواده داماد، 20 نفر مرد(که اغلب کارشان همین بود) را به همراه 60 خر به بیابان می فرستادند تا هیزم بیاورند (که بیشتر از بوته تاق و کنده تاق بود) .
مراسم هیزم کشو با شادی همراه بود. موقعی که بارهای الاغ ها بار می شد واز بیابان به سمت روستا در حرکت بودند جوانان برای استقبال ازکاروان هیزم به همراه دف ودیره و خواندن اشعار، ترانه وسرصوت های محلی  وشادی کنان به سمت بیابان حرکت می کردند که گاهی اوقات تا جای حوض ملا نجف یا دم ریگ برای استقبال می رفتندوسپس پیشاپیش این کاروان به سمت روستا می آمدند. در روستا نیز مردان وزنان با دود کردن اسپند وذکر صلوات از بارهای هیزم استقبال می کردند.
خلاصه اینکه مراسم عروسی در گذشته خیلی شاد برگزار می شد تا جایی که برای مراسم هزوم کشو هم شادی می کردند.
از این بارهای هیزم حدود 10 الی 15خر (بار) هیزم به منزل داماد می رفت و همین مقدار را هم به خانه عروس می فرستادند. بقیه بارهای هیزم به عنوان تحفه وهدیه به بزرگان روستا از جمله کدخدا واقوام وخویشان  و...داده می شد.

برچسب‌ها: اسفاد, هزوم کشو

+ نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۵ ساعت 19:46 توسط حسین اسداللهی

۰ نظر ۰۷ تیر ۰۰ ، ۲۱:۰۸
محمدعلی خالقی

فصل گندم درو اسفاد

سه شنبه, ۳ تیر ۱۳۹۹، ۰۹:۳۸ ب.ظ

دَم بُخور dam bo khor

با سلام و احترام
در اسفاد قدیم برای نرم کردن و کوبیدن خوشه گندم و جداسازی دانه گندم از کاه از روشهای مختلفی استفاده می نمودند:
روش دستی : به این صورت که با کوبیدن  چوبی بلند به خوشه های گندم و نرم شدن خوشه گندم کاه از دانه جدا می شد اما هم  کیفیت بالایی نداشت و هم زحمت فراوانی داشت و هم کار به کندی صورت می گرفت.
دروازه : یک نوع خرمنکوب دست ساز چوبی مستطیلی بود که شبیه درب کوچک قدیمی بود و یک چهارچوب  اصلی داشت و بین  آن  از چوب های باریک به شکلی خاص و موازی و منحنی بافته یا پر شده بود. در قدیم برای اینکه به چوب انحنا بدهند ، چوب  تر و تازه را زیر سنگ یا شی سنگینی قرار می دادند تا به هرشکلی که بخواهند انحنا پیدا کند و یا کج شود. و این دروازه را به دنبال  دو راس الاغ می بستند و ضمن هدایت الاغ ها ، با چرخیدن مداوم و طولانی بر روی گندم ها آنها را خرد و نرم می کردند تا کاه از دانه جدا شود.   
خرمنکوب : خرمنکوب از 50-40 سال پیش مورد استفاده قرار می گیرد و به این صورت است که با اتصال به تراکتور و چرخیدن پره های داخل آن باعث نرم شدن خوشه های گندم می شود.

 این خرمنکوب تقریبا قدیمی بوده چرا که از یک طرف از جلو و دهانه خرمنکوب باید گندم ها به وسیله چند نفر به داخل آن ریخته شود و از زیر و یا خروجی خرمنکوب چند نفردیگر باید گندم های نرم شده که مخلوطی از کاه و دانه شده اند را با عقب کشیدن از زیر خرمنکوب جمع آوری کنند.
در اسفاد به خرمنکوب  بُخُور می گویند چونکه هرچی گندم بریزین تو حلقومش همه رو می بلعد و می خورد و نرم کرده پس می دهد.                              
شاید یکی از سخت ترین و طاقت فرسا ترین کار، همین کار در دم بخور باشد و آنهم به این دلیل است که کار خرمنکوبی در اوج گرمای تابستان انجام میشود و آن هم در گرمای کویر بخاطر اینکه قبل ازاولین  بارندگی باید گندم ها جمع شود و دیگر اینکه گرد و خاک ناشی از خاک و ذرات ریز کاه و خارهای چسبنده  سر خوشه گندم در آن گرمای شدید به سر  و صورت و بدن انسان می چسبد و بسیار آذار دهنده است و اگر تمام سر و چشم را با پارچه ای بپوشانیم باز هم از این گرد و خاک که شبیه خاک اره است در امان نیستیم. 
               
به هر حال اینجور کارها را تا تجربه نکنیم سختی آن قابل درک نیست اما خوشبختانه امروز با ورود کامباین و خرمنکوب های همه کاره  جدید ، مسئولیت های قدیم از دوش انسان برداشته شده است و این کار هم  بسیار راحت و آسان شده است.

+ نوشته شده در یکشنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۹۵ ساعت 19:9 توسط اسماعیل کریمی

۰ نظر ۰۳ تیر ۹۹ ، ۲۱:۳۸
محمدعلی خالقی

سر سنگجی اسفاد

دوشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۵:۱۳ ب.ظ

 

این محل را اسفادیها خوب باید به یاد داشته باشند 

سر سنگجی 

سر سنگاجی پاتوق بزرگان و ریش سفیدان قلعه بود و گاهی آبدارها در انجا اتشی روشن می کردند و دفتر  تجمع  مردانی بزرگ و  به انتظار اب بند ابدارها بود . 

شبهای انتظار در اینجا برای ابیاری هنوز اهنگ طبیعتش  در گوشم  می زنگد . صدای جیر جیرکها  ،صدای مرغ شب ، صدای ابی جاری نسیم خنک بهاری و نور زیبای  ستارگان و قرص ماه قشنگ 

وقتی  شب را در خلوت زیبایی طبیعت به نظاره ی اسمان زیبا می نشستیم . دنیا در نگاهی دیگر رقم می خورد .  خداوند را در نزدیک ترین فاصله احساس می کردیم . و زندگی با زلال اب جاری  با زیبایی رنگ خدا جریان داشت . 

چه شبهایی را که بر بالین این سنگ جوله ها به صبح در انتظار  خوابیدم . 

فقط برای این لحضه هاست که تا امروز قلبم می تپد . 

 

۰ نظر ۲۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۷:۱۳
محمدعلی خالقی

اسفادو دوست داری ؟ بامن بیا ، حالت خوب میشه :

اسفاد قدیم با همه سادگی و کاستی هایش حسرت به دلها
گذاشته است :
*قنات سرشار از آب و تمام باغات و مزارع سرسبز بودند 
آب قنات شامل ۸ طاقه که با اعداد  ۱ تا ۸  و پسوند رَم متمایز اند و به ترتیب سر رم ،دوی رم  ... و در نهایت 
هشتِ رم خوانده می شوند و هر شبانه روز به دو طاقه ی شب وطاقه ی روز تقسیم و نوبتهای شب و روز جابجا
می شود . هرطاقه ۱۳۲سره آب داشت و یک میرتا . 
۱۲۷ سره آب سهمِ شرکا و۵ سره سهم میرتا می باشد.
میرتا تاس و سره ای داشت که آب را بین شرکا تقسیم میکرد .
او از احترام خاصی برخوردار بود وخود نیز بسیار محترم.
*تمام حوض انبارها ، مملو از آب بودند و خانه باغ ،سکونتگاه هرخانواده بود .
برق نبود و برای روشنایی چراغ مَندَوی و پی  کم کم از چراغهای نفتی اعم از گردسوز ، لمپا ، چراغ بادی ، چراغ موشی و در اوج پیشرفت ، بعضاً چراغ توری داشتند .
 برای خوراک پزی ، آتش و دیگدان بود و بعدها به چراغ والُر ، علاءالدین ، پُرمز و فرِ نفتی ارتقا یافت .
ماشین لباسشویی و پودر رختشویی نبود و خانمهای زحمتکش کنار آب روان با دست و صابونِ بیرجندی رخت می شُستند .
*دیوارها وحصارها برای حیوانات وحشی بود ومردم با هم راحت و خصوصی .
*عطر دیوار های باران خورده کاهگلی مشام هر رهگذری را نوازش  می کرد. 
*مردم دست و دل باز و رویشان گشاده و بشّاش بود.
*درختان از بار زیاده ، می شکستند و سبد های پر از میوه بود که خانه به خانه می گشت .
* تنور اکثرِ خانه ها ، هر روز روشن بود و بوی خوش نان داغ محلی در اطراف می پیچید و همسایه حداقل به همسایه نان تازه می داد .
*مردم مستقل زندگی می کردند و مایحتاج شان نتیجه ی خود آنها بود و اگر جاده هم بسته می شد، روستا تمام آنچه برای گذران اهالی نیاز بود را تولید می کرد.
*گوگله ای داشتیم وهرکسی به ازای هر گاو یک گُمارِ گوگله را به عهده میگرفت و همینطور خرگله ای .
*جوی های آب ، سیمانی نبودند و درختان مسیر آب سر به فلک کشیده ، باطراوت و پر از میوه بوده و طعم تشنگی نمی فهمیدند .
*میوه ها از نظر صاحبان اشجار برای عموم حلال بودند و انگار کلاغ ها هم این را میدانستند که از بالای درخت برای عابران گردو می انداختند.
*اسفاد ۴ کارخانه ریخته گری داشت به مالکیت آقایان : 
۱-مرحوم حاج محمد تقی عظیمی 
۲-مرحوم خواجه میرزا علی خالقی 
۳-مرحوم خواجه سعادت قلی موسائی
۴-مرحوم خواجه اسدالله اسداللهی
گفتنیست که این مالکان کارآفرین هر کدام از تهیه چوب و سوختن زغال از کوه گرفته تا کار در کارخانه و حمل با الاغ به روستاهای دوردست جهت فروش،حداقل چهل نفر کارگر داشتند .
 *بلندگو نبود ولی موءزن سالخورده با آوای نحیف و دلنشینش به موقع بالای بام اذان میگفت.
*کارت تبریک و تسلیت نبود ولی پیک محترم مان به موقع بر سر مجالس غم وشادی آماده بود شفائی و زنده تک تک خانه ها دعوت می کرد.
*دود گُلخَن حمام در آسمان نویدِپاکی و ایمان بود.
*قیژ قیژ درب چوبی سرا،نوید آمدن پدر از کشتمان بود آتشونی ها برقرار بود و در عین نبود امکانات امروزی،مردم بی نیازو سر زنده.
*ایثار،انفاق وازخود گذشتگی بیشتر بود و سالانه بر موقوفات روستا‌ افزوده می شد.
*ماشین آلات کشاورزی نبود و گاو و خرهای جُقی ، عملیات کاشت ، داشت و برداشت را به شانه می کشیدند.
*به‌موقع زمینها بنفش از گل زعفران و بامها چیده از کووتهای سبز و مخروطی شکل کنجد بود.
*اسفاد قدیم دارای چند ده حوض انبار  و کر هایی بود که آبهای وقفی در آن جاری میشد تا عموم از آن استفاده کنند.
*مدرسه های پرشور اسفاد قدیم و مدارس  خالی کنونی قابل مقایسه نیست.
*بجای کیف ، توبره بودو بجای ساک مسافرتی بقچه.
* بجای کفشهای آنچنانی چپت ،موتوری ، گالش و چبلیت بود و لباسها ،کلاه هاوجورابها تولید ملی و هنر دستان خودشان که از کرباس وپشم گوسفند درست می شد.
*وسیله ی نقلیه نبود ولی اسب و زین وخر و خورجین آماده ی سرویس دهی حتی برای راه های دور به دیگر کشورها جهت مداوای مریض،تحصیل علم و سفر حج !
*تبلیغ زندگی بهتر در تعداد فرزند نبود و در هرخانه چند بچه قد ونیم قد در کنار خانواده مشغول کار بودند نه نگران کار . *مادر ها هم دوش پدرها کار بیرون را به دوش میکشیدند.
*وجود گله های زیاد احشام و رقابت بین مراتع وجود داشت *در تابستان کشتمان قرق بود و روستا قرقبان داشت ، فردی با هیبت وشکوه و فعال و با جذبه که اکنون نه از آن گله ها ی بسیار خبری هست و نه رقابتی وجود دارد . 
*شکارچیِ گرگ گله حقِ کلّه گرگی می گرفت و حالا حکمِ زندان .
*صیادان به حکم نیاز یا تفریح گوشت شکارمی خوردند و اکنون حسرت شکار . 
*قدیم تفریحات پَل پُکَّک ، دار وقهم ، ریگ بازی و غیره بود اما الان پلی استیشن،تبلت،موبایل و تلگرام .
خلاصه بگم خوش بودیم و آرام و بی دغدغه زندگی می گذراندیم که ای کاش 《همگی را با همگان 》 داشتیم .

۰ نظر ۲۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۱۹
محمدعلی خالقی

مرحوم اقا سید محمد تقی مسجد اسفاد

جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۰:۵۷ ب.ظ

۰ نظر ۱۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۲:۵۷
محمدعلی خالقی

بحث مراسم مربوط به اموات اسفاد

پنجشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۲:۱۵ ق.ظ

با سلام و احترام
در بحث پذیرایی و مراسم مربوط به اموات خدمت اسفادیهای محترم عرض کنیم که
در این شرایط بیماری کورونا همه ما مشاهده کردیم که خیلی از آداب و رسوم غلط که صرفا مربوط به احترام به زنده ها هست را می توان به راحتی کنار گذاشت.
امروز یکی از مشکلات مهم جامعه ما هزینه های مربوط به اموات است جدا از کفن و دفن ، هزینه مجلس ترحیم . سوم . چهلم . سالگرد . برات . نوروزی . محرمی که این مراسم ، بعید می دانم در شرایط اموات ما تاثیرگذار باشد و این نفع آنچنانی نیست که در آن شرایط روحی دیگران نیز ببرند.
پذیرایی در مساجد. غذای ختم تقریبا اسراف است و مورد استقبال واقع نمی شود
اگر بخواهیم نگاه دینی و شرعی به موضوع داشته باشیم این موضوع اصلا مطابق با دین و شرع نیست
بعد از جنگ موته وقتی جعفر ابن ابی طالب شهید می شود پیامبر اکرم ( ص ) سه روز برای دلجویی به منزل این شهید می روند و برای خانواده اش غذا می برند و از آنها پذیرایی می کنند
خب روش اسلامی همین است.
امروز همه چیز برعکس شده ،در مراسم عروسی و شاباش که نباید پول بدهیم ، پول بر سر داماد می ریزیم و در مراسم اموات که باید با کمک های معنوی و روحی و مادی باید از یک فردی که عزیزی را از دست داده است و در آن شرایط روحی حوصله هیچ کاری را ندارد،
می رویم و می خوریم و بر می گردیم و آنها را با هزینه های سنگین رها می کنیم.
آیا همین هزینه از دست دادن یک فرد عزیز در خانواده کم هزینه ای است ؟
به همین جهت در این خصوص به محضر بزرگان اسفاد و اسفادیهای محترم جهت تصمیم گیری پیشنهاداتی ارائه می گردد.
- حذف مراسم مجلس ترحیم و یا تقلیل آن به یک روز.
_ حذف مجلس غذای ختم روز سوم.
- حذف پذیرایی های روز تدفین
- حذف مراسم سالگرد و تقلیل آن به یک پذیرایی ساده.
- حذف مراسم نوروزی . محرمی . برات و غیره.
حذف اینگونه مراسم هیچ ضرری برای هیچکس ندارد چون برای همه هست.
پیشنهاد می شود چنانچه قرار است برای اموات مان خیرات کنیم در آن ایام نباشد و به ایام دهه محرم و افطاری ماه رمضان که بسیار بسیار ثواب دارد منتقل شود.
پیشنهاد می گردد چنانچه اصرار بر هزینه است، پول این هزینه به محرومین و مساجد و کارهای خیر اختصاص یابد.
پیشنهاد می گردد صندوقی تهیه گردد که روز مجلس ترحیم  به صاحبان عزا  بصورت نقدی کمک شود البته که اگر مراسم حذف شود دیگر نیاز به این کمک هم نیست.
پیشنهاد می شود کمک و شاباش عروسی حذف و به این مراسم اختصاص داده شود.
از بزرگان اسفاد انتظار می رود مشارکت بیشتری در خصوص اینجور تصمیم گیری ها داشته باشند تا این آداب و رسوم هزینه بر حذف شود.

منتظر نظرات ارزشمندان شما بزرگان ، کلیه اعضاء گروه در این خصوص هستیم.
شایسته است چنانچه یک مسئله با اجماع عمومی و نظر بزرگان حل شد بصورت سند و مدرک محکم ثبت شود تا دوباره به هم نخورد.
با عرض پوزش از تصدیع وقت 
                        کریمی آوای اسفاد

############################################################################################################$########

 

 

با سلام 

 

 

کاملا نظرات شما بجا و شایسته است . و این عمل جز خرجی مازاد بر دوش خانواده مرحوم  نخواهد داشت . 

هر چند که این رسم در ایران ما محترم و مورد تقدیر است . اما به قول برادر عزیزمان جناب کریمی گر هزینه ای جهت اموات می خواهد انجام شود همان را به افراد نیازمند که  به خرج نان شبشان مانده اند کمک کنید . به ایتام به فقرا  به خانه ی خدا  به زلزله زدگان . بی خانه ها یا هزینه یک زوج تازه داماد . 

شاید در خانواده ای غنی  این رسم به انها شهرت و اوازه بدهدو خم به ابروی طرف نیاید .  که این باب را هم همین خانواده ها باز کرده اند . اما در  یک خانواده ضعیف این هزینه بسیار متعارف نمی باشد .  

می توانستیم بیشتر به این موضوع بپردازیم . اما این موضوع گوشی شنوا می خواهد . همان که بماند و گفت  بس است .  عقیده ها متفاوت است و به سختی تغییر می کنند . 

ممنونم از جناب کریمی به موضوع بسیار بسیار ارزشمندی اشاره فرمودید  . موفق باشید . 

 

خالقی ..

۰ نظر ۱۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۲:۱۵
محمدعلی خالقی

تصاویری زیبا از نوروز بهاری 99

چهارشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۳:۲۵ ب.ظ

 

    یه زمانی می گفتیم جاده پی قلعه و جاده ی در قلعه 

این همان جاده ی در قلعه است که امروز به همت مردم  و دهیار روستا جهت سهولت رفت وامد به پای چنار اسفالت گردید . و زیبایی خودش را دوچندان کرد .

 امروزه توریست های زیادی رو این منطقه زیبا و قشنگ به خود مجذوب کرده است که از این طبیعت بکر و زیبا استفاده می کنند  . 

 

۰ نظر ۱۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۵:۲۵
محمدعلی خالقی

کوچه های زیبا و دل انگیز اسفاد

دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۰:۵۷ ب.ظ

۰ نظر ۱۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۲:۵۷
محمدعلی خالقی

مبحث خودکفایی در اسفاد قدیم

سه شنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۱:۵۳ ق.ظ

 

  در بحث خودکفایی اسفادقدیم می پردازیم به بخش کشاورزیِ مردم که تمام مایحتاج شان را خودتولیدمیکردند.    
 حبوبات،غلات،سبزیجات،فرنگی جات،میوه ها و آزوقه ی دامها همه حاصل دسترنج  خودشان بود و اضافه بر مصرف خود را به فروش می رساندند. تهیه ی نان ارزنی،نان جو  و بعدها نان گندم که قوت اصلی آنها بود،در همه ی مراحل از تولید تا مصرف را خود بر عهده داشتند.بجای‌ابزار آلات کشاورزی و در حمل و نقل و مسافرتها حتی سفرهای خارج کشور مانند سفر حج ،درمان بیمارهای خاص و تحصیل علم از نیروی انسانی وحیوانات استفاده میکردند.در کنار کشاورزی، دامپروری نیز بود تا حتی به همسایه هم نیازی نداشته باشند. گاو ،گوسفند،اسب،شتر،الاغ وطیوری مثل مرغ وخروس وکبوتر و...پرورش می‌دادند.نه اینکه به سبکهای پیشرفته ی امروزی پرورشگاه،تولید،بازاریاب وبازار فروش داشته باشند بلکه در حدّ استفاده ی خود بود تا در تهیه ی انواع گوشت و فراورده های لبنی و پوشاک بی نیاز باشند گاوها را‌ برای شخم زمین جُغی میکردند و از اسب و شتر والاغ برای باربری و جابجاییها  بهره می بردند.خانمها علاوه بر امور خانه تخصصهای حرفه ای چون قالیبافی و پارچه بافی داشتند.پارچه های کرباس ،برای تهیه ی لباس ، آن هم نه به شیوه های مدرن کارخانه جات امروزی بلکه با دستگاههای قدیمی و مبتدی که از نی و چوب نخ ساخته می شد. از پشم گوسفندان برای تهیه ی کلاه، دستکش و جوراب و... استفاده می شد .در یک جمله ی ساده بگویم :  "مایحتاج شان تولید ملّی بود" . تولید از خرید شان خیلی خیلی بیشتر بود و ارز آوری و حفظ آن را بر خروج و از دست دادن آن مقدّم می دانستند یا بهتر است بگویم :  " شعار سران و سیاستمداران امروزی دنیا روخوانی و اندیشه ی پدران و نیاکانِ من و شمایی است که چندین و چند سال پیش با کمترین امکانات تحصیلی و رفاهی و  بدور از زندگی شهری  در کنج روستا زندگی میگذراندند "   که این جای بسی افتخار و بالندگی دارد.
با عرض پوذش از بزرگوارن مطالب فوق جهت اطلاع نسل جدید بود.   
احمد عظیمی اسفاد

 

 

 

۰ نظر ۰۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۱:۵۳
محمدعلی خالقی

مبحث دندان در اسفاد کهن ، اسفاد قدیم

دوشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۱:۲۷ ب.ظ

 

 

 

سلام و احترام
اسفادیهای قدیم چون از رژیم غذایی سالم ، طبیعی و ارگانیک برخودار بودند از دندانهای بسیار محکم و سالم برخوردار بودند اما بعلت عدم مراقبت از دندانها گاهی اوقات گرفتار دندان درد بودند.
بعلت نبود امکانات امروزی درد دندان واقعا دردآور و سخت بود و عفونت دندان موجب ورم قسمت های مختلف صورت می شد.
برای مقابله با درد دندان و تسکین درد اسفادیهای قدیم از مسکن های فراوانی استفاده می نمودند از جمله جک زردآلو . دود دادن دندان . پیه بز . بز انجیر . صمغ درخت کاج و غیره .
اما اگر این مسکن ها کارساز نبود مجبور بودند دندان را بکشند و این کار بدون داروی بی حسی و با انبر دست انجام می شد که واقعا رنج آور بود.
یکی دیگر از روشهای درد های دندان روشی به نام کخ کولوو و یا کشتن کرم های دندان بود.
اسفادیهای قدیم معتقد بودند مینای دندان توسط کرم ها خورده می شود که باعث درد می شود و باید این کرم ها از مینای دندان خارج شوند و این کار توسط مردان و زنان متبحر انجام می شد بدینصورت که ظرفی آب جلو دهان طرف روی زمین می گذاشتند و با دود کردن گیاه اسپخ انگور ، این دود را به فضای دهان می رساندند و با رسیدن این دود به اطراف دندانها کرمها از دندان خارج می شدند.
اسفادیها در قدیم بجای مسواک های امروزی از چوب مسواک که در اسفاد نیز وجود دارد و چوب صندل برای مسواک زدن استفاده می نمودند و بجای خمیر دندان بسیار مضر امروزی از ترکیب زغال و نمک برای ضد عفونی و شستن و  سفید کردن دندان ها استفاده می نموده اند.
امروزه نیز استفاده از همین ترکیب برای مسواک زدن توصیه می شود چرا که شیرینی موجود در خمیر دندان موجب خرابی دندان می شود و مضرات آن از منافع آن بیشتر است.
         پایدار باشید 
                 کریمی آوای اسفاد

۰ نظر ۰۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۳:۲۷
محمدعلی خالقی

مشاغل و سرگرمی های اسفاد قدیم

دوشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۱:۲۸ ق.ظ

+ نوشته شده در دوشنبه نهم آذر ۱۳۹۴ ساعت 11:21 توسط اسماعیل کریمی  | نظرات

مشاغل و سرگرمی های اسفاد قدیم

باسلام و احترام
اسفاد قدیم علاوه بر کارهای روزمره امروز،از جمله کشاورزی و دامداری و تجارت ،یک سری مشاغل و سرگرمی های دیگر نیز در آن دوران داشته اند که امروز کمتر در بین مردم مشاهده می شود. 
1-پرورش ابریشم و ابریشم بافی با استفاده از کرم ابریشم با تغذیه برگ درختان غیر پیوندی یا کُخی . 
2-تهیه گچ از کوره های گچ سوزی واقع در سرخستون میرآباد و پوشوون شه روود. 
3-تهیه آهن شخم زنی ، چارشاخ، بیل ، کلنگ ، داس و سوپاس. 
4- بافتن سبدهایی با چوب درخت خیک یا بادام کوهی مثل شیل و سفته قوت. 
5-تهیه نخ از پشم گوسفند با جلک و چرخ نخریسی برای بافت ریسمان ، کلاه و جوراب و شال گردن ( گرده پِچ) 
6-رنگرزی و رنگ نخهای بافتنی با استفاده از ترکیب رنگ و برگ درختان.
7- تهیه ماده ای  شوینده به نام اِشخار مثل تاید باسوختن بوته ای خار که مواد سفید کننده، برای شستن لباس بود و کار سخت و طاقت فرسایی بود که هم اکنون ضرب المثل آن وجود دارد. 
8-تهیه پتیر ، نان جو و نان ارزنی. 
9-کرباس بافی ، بافت قطیفه،گلدوزی برای رو انداز و رو لحافی، زیلو ، خورجین ، خاک کَش ، پلاس . 
10-تهیه آرد گندم و جو با آسیابهای آبی. 
11- تهیه تنور ، کلی (کرسی گلی) و سوت گلی از خاک تنور به رنگ قرمز از بازه خاک تنور
12-آوردن هیرم از بیابان جهت پخت نان.
13-چیدن کثیر ، بنه و انجیر کوهی و آویشن وزیره .
 
وخلاصه اسفادی های قدیم  در آن محیط منسجم و متمرکز و دوست داشتنی برا ی خودشان دورانی داشته اند و دستاوردها و هنرهای زیبایی بوجود آورده اند.

 

 

۰ نظر ۰۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۱:۲۸
محمدعلی خالقی

چرا زادگاهمان را دوست داریم

دوشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۹، ۰۴:۴۰ ق.ظ

انکس در انجا که افریده شده  زادگاه او به شمار می اید . و مهری چون مهر مادری و عشق و علاقه در او ایجاب می کند میهن خویش را دوست بدارد . 

این نوعی رویداد عاطفی و ذاتی در وجود انسان رشد می کند  و تا اخر حیات عمر با او همرا است . 

شاخهایی این پیوند را محکمتر می سازد مثل خاطرات کودکی خاطره هایی که ذهن هیچ وقت  انها را پاک نمی کند و یا روزهای شیرین , خانه های خشتی و اجدادی , اهل قبور اجدادی , خاطراتی مانند  نورزهای بهاری  چهار شنبه سوری ها , مراسمات محرم عاشورا تاسوعای حسینی و..

ما مفتخریم حتی بر دهاتی بودنمان  و این عنوان را شاید در بهترین سمت , شهر یا بهترین جای  اروپا با بهترین امکانات روزشان ترجیح بدیم و این افتخار را همچنان بر زبان عنوان می کنیم . 

اما هر داستان انچه در پایان دارد ان معمایی ایست که می ماند . روستاها بعلت موقعیت مکانی  دور افتاده و یا کمبود بودجه ,  عدم مدیریت و تفکر فکری  اساتید , و ولخرجی های نامساعد , بودجه هایی که اختصاص داده می شود و اما معلوم نیست در چه راه هایی  خرج می شود .  امروزه جای رشدشان را سلب کرده  است . و من که خودم و اجدادم به زادگاه خویش افتخار دارم  امروز که فرزندم پا به دنیای رنگین خودش می گذارد هیچ منیتی بر این داستان ندارد  چرا که  سالهاست دور از وطن  افتاده ایم وسالی یک بار اگر خدا یاری کند در چنین تعطیلاتی عیدانه یا تابستانه  پا به میهن خویش می سپاریم و یا انهایی که هنوز فرهنگ روستا را رنگین و پر رونق نگه می دارند و هنوز با اب و خاک گلی,  زیستن را تجربه میکنند باز هم فرزندش منیتی بر زادگاهش نخواهند  داشت . چرا که انجا افریده نشده اند .

چرا که انچه در رشد روستاها باید اتفاق بیفتد امروزه نمی افتد و جوانان به دلایلی شهر ها را ترجیح می دهند . 

مثل تدریس در شهرها  , اموزشگاههای مختلف   بیمارستانها , و شغلهایی که مربوط به شهرها می شود .

 

بعضی از اساتید دو پهلویی را می بینیم  (تلویزیونی )یا دو جانبه  که ترجیح می دن فرزندانشان در کشورهای خارجه زاده شوند  و مهر و موم کشور خارجه بر شناسنامه شان حک شود . 

می خواهم بگویم انها چگونه می توانن ایران را میهن خویش بدارند و یا کشور خویش را حفظ سازند . 

 

ایا امروزه در این عصر کسی هست موقعیت زادگاه خود را اسفاد اعلام بدارد . 

اما متولدین ۱۳۰۰داریم تا ۱۳۶۲که خودم یکی از انها هستم و به یقین می گویم من و ما زاده ی اسفادیم . 

درود بر اسفاد  درود بر وطن

 

 

 

۰ نظر ۰۴ فروردين ۹۹ ، ۰۴:۴۰
محمدعلی خالقی

خرمنکوبی

جمعه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۸، ۰۳:۱۳ ب.ظ

فرآیند خرمنکوبی از ابتدای تابستان که با خرمن جو شروع میشود تا اوایل زمستان که خرمن ماش و لوبیا، پایان بخش این کارناوال زیبا هست ادامه دارد،‌سوار شدن روی دروازه و خرمن کوبی سنتی از آرزوهای ما بچه ها بود و بعدها هم که خرمن کوبی صنعتی جریان داشت قرار گرفتن در جلوی خرمنکوب و تخلیه زیر بخور و همچنین تهیه آب برای رادیاتور تراکتور از عمده فعالیت های نوجوانان بود. چه شبهایی که بنده شخصا در سر خرمن خوابیدم و خاطرات زیبایی که در همسایگی خرمن داشتیم. نیمه های شب که جریان باد برعکس شده و شوباد شروع میشد انگار طلوعی دوباره برای خرمن نشینان بود صدای قلبر و چقل و چیگ از گوشه و کنار به گوش میرسید و نوای زیبای دوبیتی های محلی در دل شب گوش نواز هر رهگذری بود. صبحدم نیز که جریان باد قطع شده و هوا خنک بود نوبت جاکردن ملو کاه و کیسه گندم و حمل آن با الاغ به منازل بود خط قرمز خرمن، پیش باد بود که ما کوچکترها گاهی اوقات بدون ملاحظه از روی آن رد میشدیم و خیلی وقت ها هم تنبیه میشدیم پیش باد با شاخه هایی از مشبد و درمنه احاطه شده بود و کاهی که از پیش باد رد میشد چندان کاربردی نداشت چون خیلی نرم و اصطلاحا خاک کاه بود کجر هم درشت ترین قسمت کاه بود که تنها با چقل گرفته میشد و برای خوراک الاغ  کاربرد داشت قلبر که سوراخ های کوچک تری نسبت به چقل داشت برای چرخش گندم و گرفتن خاک و تخم گیاهان هرز از گندم،کاربرد داشت.
اسفاد خبر 

۰ نظر ۱۱ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۱۳
محمدعلی خالقی

اسفاد مهد زعفران زیرکوه

چهارشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۸، ۰۵:۳۵ ب.ظ


اسفاد همانطور که از لحاظ فرهنگی . اجتماعی . دینی و مذهبی همیشه پیشرو بوده است از لحاظ صنعت و کشاورزی نیز منحصر به فرد بوده است محصولات کشاورزی و صنعتی اسفاد تا مور ( مرو ) و سرخس و هرات رفته است .
می توان گفت اسفاد اولین نقطه کشت زعفران در منطقه زیرکوه است .
وجود آب شیرین و زمین مرغوب باعث شده است که این روستا از قدیم از رونق فراوانی برخوردار باشد.
اولین بار مرحوم حاج محمد نوروزی پیاز زعفران را از منطقه مهموئی قائن به اسفاد می آورد و به کاشت زعفران می پردازد.

(یاد و خاطره مرحوم حاج محمدنوروزی و مرحومه همسرشان را گرامی میداریم)

اوایل زعفران ارزشمند نبود و همه زعفران نداشتند و همچنین پر کردن گل یک دور همی تفریحی بود و اگر هم دستمزدی در کار بود به این صورت بود که هم وزن زعفران گل پر شده ، گل دریافت می کردند و  فروش زعفران نیز در بیرجند می گرفت. حاج محمد نورزی فردی مومن . متعهد .بسیار زحمتکش و متبحر در کار کشاورزی بود که حتی تا آخرین لحظات عمر به کار پر برکت کشاورزی مشغول بود و  ما اسفادی ها باید به خودمون افتخار کنیم که از اولین زعفران کاران منطقه زیرکوه هستیم.
کشت زعفران تحول مهمی در منطقه ایجاد کرده است و باعث بالارفتن سطح درآمد مردم منطقه و اشتغال زایی شده است و حتی صدور پیاز زعفران از سال ۶۳ به منطقه تربت حیدریه از منطقه زیرکوه بویژه اسفاد بوده است. خشکسالی دهه گذشته، زلزله و کاهش آب قنات موجب رکود در بخش تولید زعفران شده است اما با افزایش آب قنات و گسترش امکانات زیربنایی و صنعتی شدن کشاورزی ، کشت زعفران دوباره رونق گرفته است .
امروز با اصلاح نظام آبیاری و زمین های کشاورزی و صنعتی کردن آبیاری و مکانیزه کردن روشهای برداشت محصول می توان در بخش تولید زعفران رونق ایجاد نمود تا موجبات رفاه و درآمد منطقه فراهم شود.
گسترش ارتباطات اسفادیها از کلانشهرها به اسفاد و  امکانات زیربنایی اسفاد و رونق  ساخت و ساز بهتر است به کمک تولید بخش کشاورز بیاید تا میزان راندمان تولید بالا رود. حتی اسفادیهای مقیم مشهد و قائن و بیرجند بهتر است در بخش پر کردن گل زعفران همکاری نمایند و کانونهایی برای توزیع گل زعفران تشکیل شود. انشاالله که همکاری همگانی موجب رونق اقتصادی اسفاد و محرومیت زایی بشود.
                         کریمی آوای اسفاد

۰ نظر ۰۲ بهمن ۹۸ ، ۱۷:۳۵
محمدعلی خالقی

طمع زیاد

پنجشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۸، ۰۳:۰۲ ق.ظ

داستان آموزنده 

 

مردی در زمینی مشغول زراعت  بود و زمین بزرگی را تصاحب شده بود. فردی طمع کار و حیله گر هر روز بر  مزرعه مرد کشاورز نظری می داشت و هر چند وقت بر سر زمین با هم به جدال می پرداختند .

مرد طمع کار به آنچه که می داشت هیچ گاه قانع نبود . جدال او نه تنها با مرد کشاورز می بود . بلکه با دیگر اهالی  ده که کنار ملک او املاکی داشتند هم به جنگ و دعوا می انجامید و  از او راضی نبودند . 

او اب و املاک زیادی را در ده تصرف کرده بود و در هر همسایگی املاک خود نظری هم به ملک همسایه می داشت .

روزی از مرد طمع کار خبری نبود و او در گوشه از زمینش که چند هکتار زمین بود دار فانی را وداع گفت و سرانجام  او از ان همه ملک و زمین که تصاحب شده  بود . از برایش  قبری ساختند که طول ان کمتر از دو متر و عرض ان کمتر از یک متر بود . 

.انسان به چه مقدار زمین نیاز دارد 

ثروتمند کسی است که به کمترین نیاز دارد نه بیشترین سرمایه را دارد 

  نگاشت ...خالقی اسفاد 

 

 

 

۰ نظر ۱۶ آبان ۹۸ ، ۰۳:۰۲
محمدعلی خالقی

اسفاد امروز

چهارشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۸، ۱۲:۵۷ ق.ظ

هم اکنون اسفاد در سکوتی آرام و ملال آور سپری می کند . اکثر خانه ها به خانه سالمندان مبدل می باشد . مردم  زندگی سخت و اندوه گینی را سپری می کنند 

گاهی سالخودهایی را می بینی در کنار مخابرات و یا مسجد بصورت مجمعی گرد آمده اند و با توجه  به فصل  زعفران به شخم زدن مزارع و خارزنی می پردازند . فعلا مقدمات آماده سازی زعفران فرا رسیده  اکثرا زمینها  برای شخم زدن از تیلر و دستگاهای نوین استفاده می کنند ولی گاهی هم از بستن چهار پایان و هفت شاخ و چهار شاخ استعمال می شود . مردم سخت در کارو تلاشن ، با افزایش اب ساکنان شهرهای مشهد و تهران و حومه با تعطیلات هفته و مرخصی  فعالیت بیشتری دارند . کیشمان طرف ابیز کثیر مزارع زیر کشت رفته و کماکم به کیشمان ان طرف رود می پردازند . 

فروش سبزی و انار و میوه در شهر حاجی آباد منبع ناچیزی جهت درآمد برای اسفادیهای مقیم می باشد . که برای همه یک جنبه  عمومی  دارد

چه فرهنگی و باز نشته و چه جوان و کشاورز ،این نوعی خوش بینی و خوشایندی است . 

فروش انار در شهر حاجی آباد به پنج تا شش تومان می رسد 

فروش پیاز سه هزار تومان می باشد 

اناب مرغوب کیلویی 20 هزار تومان و درجه یک تا 25 به فروش می رسد 

زعفران نگین مثقالی 42 و دسته 32 هزار تومان است 

اب لوله کشی طبق قبل هنوز با مشکل قطع و وصل از معضل اصلی روستا می باشد . 

 

 

 

 

 

۱ نظر ۱۷ مهر ۹۸ ، ۰۰:۵۷
محمدعلی خالقی

عید سعید فطر بر تمام مسلمین جهان مبارک

چهارشنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۰۵ ق.ظ

۰ نظر ۱۵ خرداد ۹۸ ، ۱۱:۰۵
محمدعلی خالقی

نانوایی و نان سنتی در اسفاد قدیم

يكشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۲:۴۰ ب.ظ


با گذشت زمان و پیشرفت صنعت و تکنولوژی ، شیوه ی زندگی مردم از سنتی بودن فاصله گرفته ، به سرعت در مسیر صنعتی شدن به پیش می رود و بخصوص کشاورزان و روستائیان را درحسرت دستیابی به چرخه ی مواد غذایی سالم ، مرغوب و خانگی می رنجاند . 

در اسفاد قدیم پخت نان از تولید گندم و آرد تا رسیدن به سفره ی خانواده همه ی مراحل آن کار دست و بازوی اعضای  هر خانواده بود ولی در عوض نانی سالم و بهداشتی و بدون هیچگونه اسراف و هدر رفت تولید می شد و مثل امروز خبری از نان خشک و کپکی و چرخیِ نمکی نبود که دوباره آنرا وارد  چرخه ی تولید و سبد غذایی کند . کشاورز گندم را بعد از کاشت ، داشت ، و برداشت به اندازه نیاز چندین روزه آسیاب نموده و مازاد گندم را در کَندیکهای بزرگ نگهداری می کرد. کندیک حکم یک سیلوی گندم را داشت که از خاک سفت و قرمز رنگی بنام خاک تنور ، به شکل بیضی ساخته میشد . این کندیکها سرِ پا و در دل دیوار کار گذاشته می شد ، البته آن زمان به جهت چند طبقه بودن خانه ها و استفاده از تیرهای چوبی سنگین و نیز بکار بردن گل و خشت خام ، عرض دیوارها به یک متر هم می رسید . یک سرِ کندیک درب بارگیری آن بود و در سر دیگر آن شبکه ای کوچک برای تخلیه ایجاد می شد . کندیک ، گندم را سرد و بهداشتی و بدور از هرگونه رطوبت با حفظ شرایط دمائی مناسب جهت  ماندگاری عالی  نگه می داشت . ولی صنعتگران سازنده ی سیلو با الگو برداری از نیاکان ما نتوانستند این شرایط را در سیلو ایجاد‌ کنند . بعنوان مثال راهیابی انواع پرندگان و حشرات و به تبع آن فضولات آنها ، نفوذ باران و گرد و خاک رسانا بودن در برابر دمای خورشید و ... را در اغلب سیلوها می توان مشاهده کرد .

تهیه خمیر و پخت نان که کار بانوان بود با نیروی بدنی و در حرارت مستقیم آتش ، کاری بسیار سخت و طاقت فرسا بود.برای تهیه ی خمیر و پخت نان مرغوب وجود خمیره لازم و ضروری بود . خمیره همان مایع خمیر بود که از تنور قبلی که سه الی چهار روز پیش درست شده بود لای سفره ی آردی که مخصوص و از تار و پود پنبه بافته می شد نگه  می داشتند . خمیر را در تغار سفالی بزرگ تهیه و تا ورآمدن آن صبر و بعد چانه می کردند . چانه ها را روی تخته ی مخصوصِ حمل خمیر به متبخ حمل می کردند حالا نوبت شاخ کردن تنور بود.شاخ تنور یعنی آتش کردن تنور با هیزم تا جایی که دیواره آن از شدت تافتن سفید گردد که اگر به این دمای بالا نمی رسید خمیر به تنور نمی چسبید و می افتاد . با تافتن تنور مادر ، آستین تنوری را به دست پوشیده و وارد سخت ترین مرحله کاری اش‌می شد‌ ، سر در تنوری داغ و تافته و پر از آتش می برد‌ بطوری که دست و صورتش مثل آتش تنور برافروخته میشد ، بی منت خودش می سوخت تا فرزندش گرسنه نباشد . مادر اینجا هم در این شرایط سخت باز به فکر شاد کردن فرزندش بود و برایش نقوچ می پخت . نقوچ قرص نانی در اندازه ای خیلی کوچک بود که برای خوشحال نمودن بچه ها می پختند.حالا که نقوچ را شناختیم بهتر است که کلوچ را هم به نسل امروزی بشناسانیم .کلوچ به نانی می گفتند که بسته به شرایط نامناسب آرد و خمیر یا دمای نامناسب تنور از دیواره ی تنور‌ جدا شده و روی آتش تنور می افتاد که قسمتی از آن می سوخت و قسمتی خام می ماند و قابل استفاده نبود . 


          بمان مادر بمان در خانه ی آرام خود مادر . 

                                                                   ‌ ‌‌‌‌       عظیمی۱۳۹۸/۱/۲۶

۱ نظر ۲۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۴:۴۰
محمدعلی خالقی

بیست دومین سالگرد زلزله 76 زیرکوه قاینات

جمعه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۴:۵۹ ق.ظ

افسانه من

تازه چشمهایم به خواب رفته بود . هوا خیلی گرم ومقارن ساعت ۲:۲۰ دقیقه بعداظهراردیبهشت ماه ۱۳۷۶بود . صدایی ارام و کودکانه در گوشم میس کال میزد .دایی دایی فکر میکردم خواب میبینم تا اینکه دستهایی نرم ولطیف به ارامی چادری که روی خودم پهن کرده بودم رو کنار زد ولبخندی عاشقانه نگاهم. را به خود به گیرا کشاند.

دایی دایی دایی 

با اینکه خستگی تموم وجودم را گرفته بود گفتن جان دایی چی میگی 

دایی یه گنجشک تو خونه مون لونه کرده میای برام بگیری 

باشه دایی فردا میام 

اخ جون و خوشحالی از وجودش موج میزد ورفت 

شب قبل با رویای کودکانه خود با هم نقاشی می کشیدیم نقاشیهای خوب وقشنگ یک اسمون پر ستاره با یک درخت سیب وابرهایی با ماه  قشنگ

بدوبدو  و صدای خنده هاش از من دور تر ودورتر میشد . من دوباره به خواب رفتم . فردای ان روز یعنی 20/2/76 نزدیک ظهر من تازه از مدرسه اومده بودم خسته ومانده مادر داشت مقدمات نهار را فراهم میکرد نهار ماکارانی بود بعداز خوردن نهار نزدیک ساعت ۱۲:۲۷ دقیقه بود که صدایی در گوش همچون صدای صاعقه یا رعد وبرق طنین افکند وزمین شروع به لرزیدن کرد به سرعت به همراه مادر خود را به خیابان رساندیم ونشتیم وچشم بستیم دوالی سه دقیقه نگذشته بود, مهیب گرد وغبار تمام اطراف رو فرا گرفته وصدایی نالها از هر کوچه خیابانی به گوش میرسید. ان روز به سیاهی شب تبدیل شده بود و دیگر هیچ چیز زیبایی خودش را نداشت همه جا تار وسیاه بود وپس لرزها هم چنان ادامه داشت . تا چشم باز کردم  دیگر نه گنجشکی بود و نه دفتر نقاشی ونه ماه درختی ,,,,,

بیست و دومین فاجعه دردناک زلزله 76 را به تمامی کسانی که عزیزانشان را از دست داده اند تسلیت می گوییم .

خالقی اسفاد 

             ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥


خیلی قشنگ به نگارش دراومده .زنده کرد خاطراتی که این افسانه داشت وبرامون درزیر یک سقف ساخت .اما افسانه رو اون زلزله ی افسانه ای باخودش برد اونروز از قاین به اسفاد اومدم وبا اون صحنه وحشتناک اسفاد چند دقیقه ای بیشتر نموندم ودوباره بازگشت به قاین برای پیدا کردن پدرومادرم وخواهرکوچکم وافسانه.توبیمارستان قاین بین اون همه مجروح گشتم وگشتم پدرومادرم وتونستم پیدا کنم اما اثری از خواهرم وافسانه نبود بعد خبردار شدم خواهرم واعزام مشهد کردن وبعد اون لحظه ای که هیچ موقع فراموشم نمیشه .رفتم سردخونه ،وقتی کشوسردخونه روباز کرد فکر کردم خوابه چهره سفیدمثل ماه ،با خنده ای نهیف برصورت ، انگار داشت حرف میزد دوروز قبلش وارد خونه شدم دوید 000سمتم  وگفت عمو ببین پام چی شده .شصت پاش بریده شده بود با یه پارچه سفید مادرش بسته بود بوسش کردم حالا نمیتونستم قبول کنم که او دیگه نمیخواد بلندبشه .آروم خوابیده بود خواب ابدی .....

الله یار حسنی 


۲ نظر ۲۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۴:۵۹
محمدعلی خالقی


با نهایت تاثر و تاسف
 درگذشت مرحومه خیرالنساء شمسی
 والده آقایان نظرزاده، را تسلیت و تعزیت عرض نموده
 از خداوند تبارک و تعالی برای آن مرحومه علو درجات و رحمت واسعه و برای  بازماندگان صبر و شکیبایی  مسئلت داریم.
روحشان شاد و یادشان گرامی 
♥♥♥♥♥♥♥♥

۰ نظر ۰۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۰:۳۵
محمدعلی خالقی

بهداشت و کمکهای اولیه اسفاد قدیم

جمعه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۸، ۱۱:۴۱ ق.ظ


 در قدیم امکانات رفاهی و ضروری زندگی نبود و مردم به سختی زندگی می گذراندند یکی از این مشکلات نبودِ بهداشت و پزشک و تجهیزات بیمارستانی و دارویی بود که نه تنها در روستا بلکه در شهرها  هم به ندرت وجود داشت و نبود وسایل نقلیه بر این مشکلات می افزود. اشاره به نمونه هایی از این اتفاقات و مشکلات مردم می تواند نسل امروز را  به تا'مل  و سپاس از برکتهای نظام جمهوری اسلامی وادارد:  


- عضوی از بدن دچار خونریزی میشد و فرد دسترسی به پزشک ،کمکهای اولیه ،خانه و حتی باند و پانسمان خانگی نداشت و با خاک جلو خونریزیهای سطحی را میگرفت.


-   در زخمهای عمیق تر از شیوه ی همگانی پنبه داغ استفاده میکرد بدین صورت که باسوزاندن مقداری پنبه و خاموش کردن آن سوخته آن را‌ بر روی زخم قرار می داد که این حرکت سریعاً باعث انعقاد خون می شد.


-   در شکستگیهای استخوان بجای گچ گرفتن و یا پلاتین، ترجیحاً از شیوه ی آتل بندی بوسیله ی کما کوهی بخاطر سبکی فوق العاده و در نبود آن از تخته ی چوبی استفاده می کرد.


-   درسوختگیها همیشه از یک مایع صورتی رنگ بنام  میرکُرکُرُم  که غلیظ و  در هر شرایط نگهداری ای سرد و خنک کننده بود برای التیام استفاده می کردند. که رنگ صورتی یا قرمز این مایع از دور برای بینندگان موجب اضطراب و نگرانی عجیبی می شد.


- ‌‌‌   در این میان برای تسکین درد هایی مثل گریپ ،سرما خوردگی ، سر درد ، کمردرد ، دندان درد  و دردهای عضلانی یک قرص مسکن  آمریکایی بنام   کاشه کالمین  بود که سابقه ی  نیم قرن  داشت ودر مغازه برادران عظیمی تا اوایل دهه ی پنجاه وجود داشت این قرص که بزرگ و به  اندازه ی قرص جوشان بود را متولدین این دوره و بزرگتر ها با نام آشنایی کامل دارند.


 احمد عظیمی اسفاد

۰ نظر ۱۶ فروردين ۹۸ ، ۱۱:۴۱
محمدعلی خالقی

ارنگ ارنگ

سه شنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۸، ۰۴:۱۸ ب.ظ


یکی از بازی های گروهی مرسوم در اسفاد بازی بازی 

اُرنگ اُرنگ بود . این بازی یک پادشاه ، یک وزیر و تعدادی  بازیگر داشت که تعداد بازیگران عادی محدودیت نداشت و هر چه تعداد بازیکنان بیشتر بودند جذابیت بازی بیشتر می شد . استاد و پیش کسوت این بازی در عصر بنده ی حقیر آقای  علی اکبر نظری بودند که نقش پادشاه را در این بازی داشتند.

ایشان با اجرای خاص و دیدنی خود شادی و شعف  به یاد ماندنی به تماشاچیان تزریق می کردند .

شیوه بازی اینگونه بود که یک لُنگُته را تا می کردند که کوتاه شود بعد  می تاباندند و با آن دُرنه درست می کردند‌ ، یک سرِ

دُرنه در دست پادشاهِ بازی و کمکی اش یعنی وزیر بود و سرِ

دیگر درنه در دست یکی از بازیکنان که چهره به چهره استاد ایستاده بود .

 پادشاه با صدای بلند‌ می گفت : اُرنگ اُرنگ

بازیکن مخاطب می گفت : خرها چه رنگ

مثلاً پادشاه می گفت : یک خر هست بندلی ، خیلی شرّ و 

جُفتک زن مثلاً از سرتخت آقامیر تا سر سه کیچه،که بازیکن مخاطب باید تشخیص می داد که این خر مال کی هست.

اگر تشخیص او درست نبود از  دور بازی خارج می شد و اگر تشخیص او درست بود ، درنه را می گرفت و سایر بازیکنان را دنبال کرده و با این درنه با تمام قدرت به هر کسی که می رسید می زد .این زدن ادامه داشت تا اینکه پادشاه با فرمان ( سیه جو ) بازی را متوقف کرده و دستور اتمام بازی را صادر می کرد .

احمد عظیمی اسفاد 

۰ نظر ۱۳ فروردين ۹۸ ، ۱۶:۱۸
محمدعلی خالقی

افروختن

جمعه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۷، ۰۸:۵۶ ب.ظ

مانده برجا کهن سرو دنج

 

    جز سرو برگ زرد ماند و رنج

 

 پای در بند کجا باورت 

 

             بودنت زان  بهاری  تنت 

 

اذرخش تو رعب خزان 

 

                پیکرت گلگون و نشان 

 

تازیانه گرفت چون تگرگ 

 

      حال  آن روزت از مور و مرگ 

 

آسمانت سیه چون که زاغ 

 

              آشیانه سکوت گشته داغ 

 

اهوان نیست در باغ و دشت 

 

        مثل مردان  بی بازگشت 

 

دست عشق و صفا فرود آمد 

 

              هیمه افروخت بوی دود آمد 

 

دودش آتش اندیشه ام 

 

                   آرزو آتش بر ریشه ام 

 

شاعر خالقی (عرفان)

 

از اواخر سالهای۱۳۷۰ تا سال ۱۳۹۸ اسفاد و خراسان جنوبی خشکسالی های پی درپی دامن این مرزو بوم را فرا گرفت و مردم رنج دیده ی این دیار به سختی روزگار می گذراندند  . سال ۱۳۹۸ اولین بهار رنگارنگ را بعد ان همه خشکسالی به  ارمغان اورد . 

این اشعار بیان اور روزهای سخت زندگی و خشکسالی های متمادی را عنوان می دارد . 

۰ نظر ۱۷ اسفند ۹۷ ، ۲۰:۵۶
محمدعلی خالقی

روزها تکراری روزگار کرده دورنگ

جمعه, ۳ اسفند ۱۳۹۷، ۰۱:۳۰ ق.ظ

هر سحر بانگ دلم می زنه زنگ 

                     می درخشد در این آینه ننگ 

هر شب آن اختر شب تاب دلم

        مرحمی است تا که بشیند غم و رنج 

         می درخشد پس این پرده غمناک و سیه 

                     روزگاری نیرنگ 

از غبار مه آلوده به رنج       

به ستوه آمده ام از شب تنگ 

شاخه های گل یاس 

سر به بالین سحر 

                          از ملال تب و درد و غم خود 

                           زرد از رخ به تمنا شده سنگ 

خانه های  شهرم 

      خالی از نبض زمان 

           دگر از هیچ خبر نیست 

               قاصدک نیست در این کلبه ی غم 


 روزها هر روزش تکراری 

روزگار است در این زخم دلم 

  شده است حیله و نیرنگ و دورنگ 

 شاعر :::خالقی (عرفان)

۰ نظر ۰۳ اسفند ۹۷ ، ۰۱:۳۰
محمدعلی خالقی

خوش ترین یا بهترین زمان حیات در وطن از عصر قلعه کوه تا حال چه زمانی بوده و آیا قبل از قلعه کوه این سرزمین بر پیکر خود حاکمانی داشته و زندگی در اسفاد از چه سالهایی اغاز شده 

تاریخ اولین حیاتها  و اولین روزهای اغازین اسفاد در هیچ مقوله و کتابی نیامده و نامشخص است ولی سرو کهنسال  اسفاد مهمترین و معتبر ترین مدرکی ایست که مشهود این نگار است 
شاید باقی اندکی از رجال کهن بهترین زمان زندگی خویش را از آبادی وطن دوران کودکی خودشان اعلام دارند که ما کم سن و سالها هم اخرین سالهای انقضای آن زمان را در یاد ها و خاطره ها به خاطر داریم 
آیا این گونه است و واقعا اسفاد کهن بر تاریخچه  و گذشته ی خود این چنین بیان می دارد . دهه شصت که مروری بر بهترین دهه فلسفی و رسانه ای اعلام شد برایمان در سرزمین مادری اسفاد  خوش آور بود چرا که سرسبزی ، برف و باران ،کثرت جمعیت و قنات اسفاد که مملو از عشق و شور بود  علاقه مردم رو به این آبادی و اب گوارایش به شوق این خاک و دیار تشدید می کرد و از شهر و روستاهای اطراف و حومها گرایش مردم را در ارتقا یی بیشتر قرار می داد 
اگر پیشینه اولین اقامت ها را در اسفاد بیابیم همان طور که درخت سرو و سبز اسفاد مشهود  است برمی گردد به 1400 سال قبل که قلعه کوه اسفاد آثارش هنوز بر جاست آثار قلعه کوه دردهای ناگفته ای بر زبان دارد که اعماق سرشار از ذوق و شوق و مردمانی نیک وپر زحمت بود که خود مبحثی عظیم در نگاشت است و از تاریخ فکری امروز ناهویداست
 امروز گرچه یاد و نامی از آن مردان خدایی بر قلم و چهره ها نیامده و نیست ولی آثار زحمات و رنج  انها هنوز نمایان است  و مدیون حامیان وطن 
همان طور که همه ما تونل و حفاریهای قلعه کوه تا قنات و سوهای زیر زمینی که مربوط به قنات اسفاد بود را تا قبل از زلزله 76 و چهار و پنج عدد چاه بزرگ که بعلت زمان زیاد و بارندگی ها دیوارهای انها ریخته و به قطر زیاد افزایش یافته و چاه غرغران را به خاطر داریم
  حاصل زحمات و تلاشهای همان مردان غیور و قوی بود  که در عصر گبرها و قلعه کوه در اتفاق آن زمان بود
 من دقیقا به یاد دارم که هر کدام از آن چاه ها به ارتفاع پنج شش متر شاید هم بیشتر در راستای راه جاری اب قنات اسفاد در خاتمه بود که از دو سه جهت سو داشت و اب قنات از داخل آنها رد می شد که به تنل قلعه کوه وصل بود 
و ما خیلی ساده و بی تفاوت حاصل زحمات مردان کهن را از یاد برده و اسایش امروز این مرز و بوم را که همچنان بر زادگاه و وطن خود دوست می داریم   مدیون آنها هستیم 
چه زحماتی که ان مردم در آن دوران کشیده اند  و بسا که چه کسایی در آن شرایط سخت و دشوار جان شان را از دست دادند حتی اخرین اتفاق این فاجعه مرحوم از یاد رفته حسین افغان بود که جانش را در این پروژه ی  جهادی از دست داد  .  زحمات زیادی جهت حفاریهای قنات از قدیم تا حال کشیده اند و آخرین زحمات ازدیاد اب قنات گفتنی ایست که توسط برادران عزیز مان جناب آقای مهدی نظرجانی و حسن مددی یاری صادق و دیگر اعضا در انجام بود 
آنالیز این موضوع سخن از شرایط سخت و دشوار است شاید اب و آبادی و برف و باران در آن زمان بیشتر بود ولی سختی و مشقت ان زمان و زحمات آن مردان را نمیشه نادیده گرفت که امروز آسایش را برایمان محیا کرده 
بعد از قلعه کوه زندگی در شاهرود جنب قبرستان صورت گرفت که آخرین بازمانده های ان زمان  مرحوم کدخدا حاج محمد آقای شهریاری و دو سه خانوار دیگر بودند و مرحله سوم به قلعه کهنه ختم می شد که کثیر مان آن خاطرات را به یادها داریم و زندگی در ان مکان را تجربه کردیم و بهترین دوران و زندگی در اسفاد را رقم زده ایم گفتنی است  شرایط سخت و دشوار در ان زمان هم بود ولی از آبادی سرزمینمان و صمیمیت و یکرنگی آنها در عصر قلعه کهنه نمی توان اقرار نکرد  شاید بهترین دوران و سالهای زندگی را زمان حیات قلعه کهنه می توان بر زبان آورد چرا که هنوز خاطرات کوچه باغ ها  سرسبزی و بفور نعمات و انواع و اقسام میوه ها  را به یاد داریم و از یاد ها نخواهد رفت و تنها چیزی که امروز محبوبیتش را در خون ورگمان جاری کرده همان دوران کوچه باغها و خانه های خشتی و کاهگلی صمیمیت مردم بود 
امروز وطن در اقلیل باقی مردان نیک خدا و مادران گل تجربه اش را در شرایط سخت  در چهارمین مرحله ساخت شهرک جدید (نوسازی)را در ملالی مهیب در تجربه است وحاصل این همه ابراز و عاطفه  اب گوارای قنات است چرا که اب ابادی می آورد وگر اب نبود هیچ کداممان در این سرزمین منیتی نداشتیم 
بهترین ایام را اسفاد در تاریخ و پیشینه اش از یاد نخواهد برد و درود می فرستیم بر شیر مردان و شیر زنان اسفادی که نامشان کمتر در قلم می نگارد که در ذره ذره این خاک عزیز همت گماشتند که نامش را بر فراز وطن شهرت و آوازه است 
یادشان گرامی روحشان شاد به امید آبادی وطن پیروزی وطن و کوری چشم دشمنانش  پیروز باد وطن پیروز باد ایران 
نگار::::خالقی اسفاد اسفاد 
 
۲ نظر ۲۶ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۵۶
محمدعلی خالقی

بافندگی در اسفاد

سه شنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۷، ۱۰:۳۲ ب.ظ

بافندگی در اسفاد

از قدیم الایام صنعت بافت در اسفاد رونق خوبی داشته است که می‌توان به موارد ذیل اشاره نمود💐🌟

بافت پارچه های کرباس👕

بافت پارچه های ابریشمی👚

بافت گلیم وپلاس

بافت توبره وخورجین وروکش پالون الاغ🦓

بافت جوراب و دستکش🧦🧤

بافت جوال و خاک کش

که با توجه به پیشرفت زندگی مردم و دادوستد ادامه آن به بافت قالیچه رسید این هنر ارزشمند مخصوص خانمهای اسفاد بود و برای دختران دم بخت هم یک هنر محسوب میشد🧕

بطوریکه در ایام خواستگاری خانواده عروس دست بافته های دختر خانم رو به نمایش میگذاشتندوعروس خانم ها هم تعدادی از این قالیچه های دسترنج خود رو همراه جهیزیه به خانه داماد میبردند🤵

در زمان بافت قالیچه دختران باهم همکاری می کردن (همبافت)👩‍❤️‍👩

زمان تنیدن تون(نخ تار) از یک نفر سبک پا استفاده یشد تا بافت قالیچه زود تمام شود🏃‍♂

هنگام شروع بافت قالیچه شکلات به حاضرین میدادند 🍬

زمان پایان بافت قالیچه شیرینی توزیع میکردند🍛واگرخانم بارداری پا بر فرش تازه بافته می گذاشت پیش بینی جنسیت جنین را میکردند⛄️

خلاصه سرگرمی بسیار شیرین و هنر بسیار زیبا و دیدنی از خانم‌ها در اسفاد قدیم بودودر اقتصاد خانواده بسیار تاثیر گذار بود 💰در کیفیت بافت قالیچه بعضی از افراد معروف بودند و خرید و فروش قالیچه هم شغل پر درآمد محسوب میشد 💵 در اینجا به بعضی از ابزار و اصطلاحات بافندگی اشاره میکنم _مقراز_دستوک_پکی_کارد_گوره_گله_   پیدمه_دم_ساده بافی_کوک✂️🔪

نام چند نقشه بافت 

گل ابری_ گل طاووس _گل ترکمنی_ گل مرغی_ گل خشتی🌻 کاش این هنر ها با تغییر زندگی امروزی فراموش نشود و به عنوان میراثی ماندگار دست به دست بچرخد(سربلند باد اسفاد واسفادی در جای جای میهن اسلامی قنبری دیماه ۹۷)

۰ نظر ۰۲ بهمن ۹۷ ، ۲۲:۳۲
محمدعلی خالقی