اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

اسفاد ای سرزمین مادری من چه می کنی با دستهای خسته روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو شهر سکوت در و دیوار شکسته چه میکنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
آن باغ های خرم و شیر دلان تو ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر زندان خالقی (عرفان )» ثبت شده است

شب را دوست می دارم

پنجشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۷، ۰۳:۳۹ ق.ظ

شب را دوست می دارم و نمی دانم که شب چیست 

شب را دوست می دارم چرا که برایم سکوت فریادها گفتن است 

شب را دوست می دارم و ندانم که روزم چیست 

شب را دوست می دارم و ندانم که ماه چیست 

ماه را دوست دارم و ندانم که گاه حلالش چیست یا گاه قرص

شب را دوست می دارم و ن دانم که چرا پیش از روز نیست 

شب را دوس دارم و حیرانم که فردایم روشن است وچرا در این شب و روز مخدوشی نیست 

شب را دوست دارم و ندانم که چرا 

باز امشب ماه من قرص است 

باز از نور شفق پیداست

باز فردایم صریح شیداست 

باز خورشیدم می تابد 

باز آهنگ زمین دریاست 

این چه پنهانی ایست 

باز از چرخ فلک پیداست 

 ماه من تنهاست 

این قمر تنها می تابد 

یا با خورشید سوزانش

این تماشا ئی ایست 

 این مداری بر زمین چرخد 

نه توان شب به پیش روز را دارد 

نه توان ماه بر سوزان عشق دارد 

این منزه داند از عظم الهی را

این کلامی چون  حیران است 

این معما است 

خالقی (عرفان )


از نشانهای الهی شب است که پوششی بر روز دارد و روز روشن از تصریح روشنایی جهان خلقت است .و از نشانهای الهی خورشید است و به سوی قرار گاهش در حرکت است و این اندازه گیری شکست ناپذیری از قدرتی عظیم و تواناست 

و برای ماه منزل هایی قرار دارد که به صورت شاخه کهنه هلالی شکل و زرد رنگ خرما برگردد و باز کامل شود 

نه برای خورشید توان است که به ماه برسد و نه شب از روز پیش می گیرد این به چه مداری ایست که می چرخد این قدرتی بزرگ است 

قدرت الهی  قدرت خدای توانا و دانا 

سوره یاسین ایه 36-40


۰ نظر ۱۰ آبان ۹۷ ، ۰۳:۳۹
محمدعلی خالقی

زندان

سه شنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۷، ۰۲:۲۶ ب.ظ
پریشانی از این شرم است امروز 

                   ز فقر کودک گریان و عصیان 

فلک را سجده ای بر یار کردم 

                    از این زندان و زندانبان امروز

تو را حالی نظر بر این نظر کن 

                  زمین خشک است از گفتار امروز

که در منبر بود بر این رسالت 

                   قیامی از تو را بر جان امروز



                          خالقی (عرفان )
۰ نظر ۲۳ مرداد ۹۷ ، ۱۴:۲۶
محمدعلی خالقی