اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

اسفاد ای سرزمین مادری من چه می کنی با دستهای خسته روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو شهر سکوت در و دیوار شکسته چه میکنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
آن باغ های خرم و شیر دلان تو ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی

بایگانی

  • محمدعلی خالقی

درب یخچال باز کرد هندوانه رو برداشت 

گفت به‌به گفتم قاچ بزن یکی واسه من یکی واسه خودت 

دو تا قاچ کوچیک برید 

گفتم این قاچ مورچه ها رو هم سیر نمی کنه 

کسی نیست اینجا ، زندگی رو بدزد 

 

آدما سهمیه هاشون فرق می کنه 

زندگی آدما به اندازه ی دلشونه 

دلتو بزرگ کن بزار بریزه بپاشه 

استفاده کنند 

کلاغ ها گنجشکها کفتارها  مورچه ها

سلطان جنگل هم گاهی برای کفتارها حواسش پرته

 

 

  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی


اشکنه اَو ماش بوده روی بار یادش به خیر
چای خوشمزه زِ اوی پای چنار یادش به خیر
در تموس گُرماس یا اودوغ خیار ور دل ما بو
در سلیمونی به پیش اون مزار یادش به خیر
وقت انبار  مبردی به  کِشمونا  تا  بِندازی
چَپه گشته ، خر مَه کرده فرار یادش به خیر
خره گُرتاز  مزنه ،  که  میتونه  اور بگیره ؟
مگن ور سر او خورده باد بهار یادش به خیر
امشو  ام  سَرّمه ، اُو  دَری  مِگن مال منه
با چراغ موشی، برو باغ کنار یادش به خیر
کوپنا ، او  زمونا ،  پیش همه  ارزشه داش
کوپن نفت وکوپن خوار و بار یادش به خیر
شرکتای اسفاد ز یک دم همه نومونا حسن
قند و نفت و بقیه از یک کنار یادش به خیر
رسمو ره ورمداشتی  بری  هزم  تو بیابو
خر تو هم بچره ، کردی چدار یادش به خیر
وقت  تابستو  مشد  انجیرای سرخ و سیاه
بادرینگ و زردآلو ، باغ انار یادش به خیر
مثل  حالا  اوی   لوله ، او  زمونا   مُد  نبو
بُنکه ها به دست مه نداش قرار یادش به خیر
از کریستال و کراک یک نفر معتاد  نبو
اگر یه حب مبو بری خمار یادش به خیر
گردنای  جوونا ،  کج شده ،  پای بافورن
مه ندیدم  سالم  بین هزار یادش به خیر
مگن اون دوره همه شبا کنار هم بودن
دل مردما نداش گرد و غبار یادش به خیر
پیَرار،  سُویار شدن بچه ها ،  حُرمت نیه
او زمانی که پیر داش اقتدار، یادش به خیر
پیش والدین همه پای خو ر جمع مکنن
همه از پیشه ی خو به اختیار، یادش به خیر 
ورمغلتن جلوی  آدم   چنو  بشکه  نف
اَو برفته همه ی او اعتبار یادش به خیر 
اگر صد شهر و دهات و  کشور خارجی شُم 
دل مه کرده به اسفاد افتخار یادش به خیر 

شاعر: مرتضی حسینی اسفاد (شمیم)

  • محمدعلی خالقی