اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

اسفاد ای سرزمین مادری من چه می کنی با دستهای خسته روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو شهر سکوت در و دیوار شکسته چه میکنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
آن باغ های خرم و شیر دلان تو ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی

بایگانی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر اسفاد و ابیز» ثبت شده است

  • محمدعلی خالقی

باید سرود قصه ی  باکس نگفته را


ابیات این قصیده‌ی در دل نهفته را


از باغ های زنده که فریاد می‌کنند


برشانه های جوز تمنای چفته را


آب زلال ومردمِ از آن زلال تر


دستان پینه بسته و مجروح و سُفته را


نه!پیچ وتاب شعر من از خاطرم نبُرد


آن چهره های ساده ی از هرم تفته را


در ازدحام بیشه چه تنها گذاشتیم


این شیر پر صلابت آرام خفته را


دلشوره های شهر زیاد تو برده اند


پس کوچه های این ده ازیادرفته را


آسوده باش ای وطن ای بهترین رفیق


پرپر نبینم این گل سرما گرفته را


ای باغ مهر سایه سروت بلند باد


ما با توایم تک تک ایام هفته را


اسفاد پرغرور من ای قلب زیرکوه


بیرون بریز غصه ی با کس نگفته را


شاعر:حسین ابراهیمی اسفاد

  • محمدعلی خالقی

کوچه ای در سوت و کور سالهای دیر 

خلوتی خاموش در بغضی فغان تاریک 

گویی از خود هم به دل نجوای غم دارد

سالها دردی به تن زخمی کهن دارد 

چون به فریاد آمد از  سرشار گفتن ها


درد من تاریک 

درد من خاموش 

درد من چون سالها چشمی به راه


بانگ من رد قدم هایی ایست به جا  مانده

 عابران کوچه خاموش چون به دل مانده 


در سکوت خانه می پیچد 

یاد ایام 

    یاد یاران     

     یاد اجداد       

       یاد مردان سفر کرده

                           یاد ایام هم چنان باقی ایست           

        خالقی     عرفان  


  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی