اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

اسفاد ای سرزمین مادری من چه می کنی با دستهای خسته روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو شهر سکوت در و دیوار شکسته چه میکنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
آن باغ های خرم و شیر دلان تو ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی

بایگانی

۲۱ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۰ ثبت شده است

۰ نظر ۳۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۷:۲۵
محمدعلی خالقی

اسفاد قدیم یاد بادش

پنجشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۸:۵۶ ب.ظ

۰ نظر ۳۰ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۰:۵۶
محمدعلی خالقی

وطنم پاره ی تنم

شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۰:۳۹ ب.ظ

سلام بر وطن

ای نام تو شکوه و سربلند وطن 

ای پیروز مند ای سرفراز 

ایستاده ایم کنار تو با قلبهای مملو از عشق 

ای آسمان آبی     

ای مردمان شیر و پاک و باصفا 

ای مادران بهتر از گل 

تو را دوست می دارم که زاد خاک منی 

بگذار گریه کنم 

بگذار اشکهای بارانی خودم را نثار کنم  چرا که ذره ذره وجودم از تو تعمیق گرفته 

و خاطراتم مملو از عاطفه توست 

تو را دوست می دارم ای شکیبا نیرومند و ای شکیبا شکوهمند 

هنوز یاد کلوخ های نمناک و عطر آگین تو در مشامم احساس می شود 

هنوز بوی دگدانها و دودکشها ی در فراز بامهای صمیم و محبت و عاطفه ، اهش به دل حکایت می کند.

دوستت دارم      اسفاد وطن    عزیز وطن    بی نوا وطن          

خالقی اسفاد 

       



اسفاد وطنم. esfadvatanam.blog.ir

۰ نظر ۲۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۲:۳۹
محمدعلی خالقی

شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۰:۳۵ ب.ظ

۰ نظر ۲۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۲:۳۵
محمدعلی خالقی

جوجه اردک

چهارشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۱:۳۹ ب.ظ

 

 جوجه اردک ی به دنبال پسر بچه ی بازیگوش در ازدحام کوچه ای می دویید .و با ایستادن کودک جوجه اردک درجا وامیستاد . و با دوییدن  ارام و تند،جوجه اردک ان گونه  را تقلید می کرد . این رخداد گرایشی به لطف و قدرت  خداوند بزرگ  دارد . که نیرویی بزرگ بر ان  راهنمایی می دارد . پس چگونه خدایمان را شاکر نباشیم و قدر نعمت های افزونش را ندانیم . ایا انسان می تواند از یک جوجه ارک کم فکر تر. و خدایش را بر این کائنات ناباور باشد . 

ان جوجه اردک کوچک بر ان باور است که پسر بچه پدر یا مادر و یا بهترین دوست اوست . و از او نگهداری می کند . به او غذا می دهد و او را سر پناه خود قرار داده است .

بر این امور جسورانه با ان پسر بچه،  مسر نشستم که به دنبالم خواهد امد . من این ازمایش را اجرا نمودم اما جوابش منفی بود .  چرا غیر از ان کودک به دنبال کسی دیگر راه نمی رود و او را همراهی نمی کند . 

نتیجه می گیریم که هر موجود  زنده احساس دارد . درک دارد و تشخیص را از ناباوری  خواهد فهمید.  پس خلقت  موجودات و هر موجود زنده پدیده ی الهی ایست نمونه هایی برای قدرت و تفکر بشر تا خوب و بد را تشخیص دهد خدایش را باور کند و قدرت جهان خلقت را بفهمد که بر این امور قدرتی نهفته است الهی

امروزه قدرت الهی بر جدال اندیشه هاست . ومفهومش درکی ایست فلسفی 

داستان واقعی خالقی

  دنیای حیوانات در عرفان  



اسفاد وطنم. esfadvatanam.blog.ir

۰ نظر ۲۲ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۳:۳۹
محمدعلی خالقی

يكشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۱:۲۶ ق.ظ

۰ نظر ۱۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۱:۲۶
محمدعلی خالقی

گمانم ارزوهایم به گورستان می ماند

جمعه, ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۳:۳۳ ق.ظ

۰ نظر ۱۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۳:۳۳
محمدعلی خالقی

اسفاد و دیدنیها ی اسفاد

چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۹:۳۹ ب.ظ

۰ نظر ۱۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۱:۳۹
محمدعلی خالقی

 

 یک نفر در مجمعی کیف تمسخر می گرفت .

  خنده ای می کرد بر روی رفیق همچون که خر پالان نداشت .

اقا کیف تمسخر او را سرشار از قوت و قدرت برداشته بود 

و رفیقش را تحت عنوان های مضحک و رکیک  قرار می داد. 

در مجمع فردی رو کرد و گفت چرا جوابش را نمی دهی و ان فرد همچنان ارام و خنده رو او را نظاره می کرد . و گفت جوابش در پیشانیش نوشته شده است  ؟!

 می خوام بگم که حق الناس تنها حق مردم خوردن نیست ، دزدی نیست ،بلکه هر چیزی که باعث ضایع کردن کسی  یا چیزی گردد حق الناس است .  بلکه چراغ راهنما را رد کردن حق الناس است  بلکه صف نانوایی .یا صف گاز را رد کردن حق الناس است .بلکه تمسخر کردن ، بوق زدن اضافی ، بند آوردن راه وووحق الناس است .

  داستان این قصه ی ما بر می گرده به ذات انسانها به اجداد مان به  خانواده به پدر و مادر به نثل های قبل تر ازما ،به ریشه  

ما اگر از یک اسب بخوام یک کره  بگیریم به نژادش نگاه می کنیم یا همین طور گاو یا میش که با چه نژادی امیزش بزنیم بهتر خواهد بود ..

بله حتی امروزه در  سنت ازدواج ها هم نگاهی کوچک به ذات  پدر و مادر فرد دارند . 

اسب رو اگه با الاق بزنیم می شه قاطر . دیگه اون کره  اسب نیست بلکه قاطر است . اسب حیوانی نجیب و باوفاست و قاطر یک حیوانی لجوج و  پر قدرت  مثل این داستان  امروز ما

مثل این ادم زورگو 

با نژاد باشیم . و با اصل و نسب 

بعضی ادما اگر چه در جایگاه خود با اصل و نسب هستند  اما هیچ گاه یک نجیب زاده نخواهند بود . انها را با صد من عسل نمی شه تحمل کرد به قول معروف ستاره ندارن و همیشه تک و تنها هستند .دنبال زورگویی و تخریب افراد می گردند تهش چی داره معلوم نیست .  

جواب دادن این گونه افراد هم  همراهی کردن فرد است و خود را الوده کردن ، ما هم می شیم مثل او پس سکوت بهتر از قاطر بودن است .

 بزارید اون اقا تو دنیای خودش کیف کند و بخندد . کیف کیف  چرا که کیف از ان انسان نیست بلکه ازان حیوان است . خداوند رئوف و مهربان است و هیچ گاه پشتتان را خالی نخواهد کرد . 

حرف از قاطر شد یادم میاد مرحوم کربلایی ابراهیم صادقی یک قاطر داشتن که جرات بیرون کردن ان را نداشتند و همیشه حتی برای اذوقه

از پشت پنجره به ان علف می دادند . و چند سالی بود که ان را بیرون نیاورده  بودند  . 

بله عاقبت ادمای زورگو ، همان غل و زنجیر است . بمان قاطر بمان در خانه ی خاموش خود قاطر 

 

۰ نظر ۱۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۰:۴۷
محمدعلی خالقی

یار مهربان . خانم جوانی معلم دوران دبستان اسفاد

دوشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۲:۵۴ ق.ظ

با سلام 

 

 از پشت نیمکت‌های غبار گرفته دریچه‌های دانایی را بر دلمان گشود، به نوجوانی یک حرف و دو حرف بر زبانمان "الفاظ نهاد و گفتن آموخت" و امروز هنوز دانسته‌هایش را با هیچ چشمداشتی در سفره پاک اندیشه با ما قسمت می‌کند.

 

یکی از اساتید و مشاهیر فرهیخته که تمامی دانش آموزان و همین طور معلمین و هم دورهای ایشان  که در عرصه علم و دانش فعالیت داشتند و بهترین خاطرات را از ایشان به یاد داریم 

معلم بزرگوار و عزیز ما خانم جوانی می باشند 

ایشان از سال ۷۰ تا ۷۵ فعالیت خود را بی دریغانه در اسفاد آغاز کردند و ستاره ا ی به تمام معنا پر شور و فعال ، شاد و خنده رو بودند 

 

نام پدر بزرگ وار ایشان علیجان و متولد خرداد ۱۳۵۰ در شهرستان قاین روستای خونیک می باشند و من در همین جا پیشاپیش زاد روز خرداد ۹۷ روز تولدتان روز عشق روز عرفان  روز اغاز بهار زندگی را به شما تبریک می گم 

 

مدرک کاردانی خود را در دانشگآه فرهنگیان قاین و ترم اخر در مرکز پیش دانش گاه سعدی مشهد در سال ۷۶و در دانشگاه عالی فرهنگیان موفق به اخذ کارشناسی شده اند.

 

 پنج سال در دبستان قائم اسفاد از بهترین خاطراتی ایست که حرف از بهترین انسانها مردمانی شریف همکارانی عزیز و دانش آموزانی نازنین اذعان داشتند.

 

در دو سال اول با مدیریت آقای فردوسی و معاونت جناب اقای اکبری سالهای بعدی با مدیریت آقای حاج ولی الله جعفری و  معاونت خود ایشان   در کنار  همکارانی  گرامی آقایان غلام حیدر اسداللهی  موسایی،خالقی،غفاری مربی پرورشی،غفاری آموزگار، نوروزی،شهریاری،انصاری،دلیر،غلامی

و همین طور خانم ها 

آزاد،عابدی،رضاپور را به تدریس پرداخته اند.

 

خاطرات کودکی دهه شصت و هفتاد ما متولدین ۶۱ ،۶۲  و هیاهوی زنگ و تفریح و بازیهای کودکانه با معلمین عزیز و همین طور معلم گرامی خانم جوانی را نمی توان اقرار نکرد و زحمات دلسوزانه معلمین را از یاد برد  چرا که اگر این معلمین نبودند  امروز باورمان بر خودمان دشوار بود واگر هر یک از این دانش آموزان  به جایگاه و پست و مقام رسیده اند  زحمات دلسوزانه معلمین بوده 

ودر پایان از تمامی معلمانی که صمیمانه در این  عرصه فعالیت دارند کمال تشکر و آرزوی موفقیت خواهانیم 

 

برای معلم عزیز و مهربان خانم جوانی و خانواده محترمشان هم آرزوی سلامتی داریم امید است قطار زندگی یشان بر روی ریل موفقیت و خوشبختی در حرکت و بهار دلشان شاد و خرم باشد به امید روزهای روشن برای ایشان

خالقی  اسفاد وطنم

 

 

 

جناب آقای خالقی سلام دست مریزاد آفرین بر شما انسان خستگی‌ناپذیر و کم نظیر

 من‌ به یُمن حضور شما و فعالیت‌های فرهنگی تان بر خود می بالم که مرغک بخت مرا یار شد تا بتوانم دوباره بر سر خوان خاطرات اسفادی های مهربان ،مهمان شوم.

بازگشتن به بیست و چند سال پیش سال های شیرین و پر خاطره سالهایی که من هنوز کوله بار معلمیَم خالی از تجربه و پختگی بود برایم جالب است و دلنشین خیلی خیلی از شما بابت این همه ملاطفت سپاسگزارم لحظه لحظه های تان بر وفق مراد باد.

 جوانی اردیبهشت ماه ۱۳۹۷



اسفاد وطنم. esfadvatanam.blog.ir

۰ نظر ۱۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۲:۵۴
محمدعلی خالقی

نبرد گرگ و میش

دوشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۲:۳۳ ق.ظ

در راز شب چون زوزه گرگان 

 

       بوی شبیه خون  

 

        در اعتماد گرگ می آید   

 

        فرسنگ ها در بستر یک دشت  

 

         دشت نبرد خون در میدان    

 

         جنگ نبرد میش با گرگ است      

 

         میش از زمین خشک می نالد 

 

          گرگ از فراق میش در فکر است   

 

         در شام شب چون رازها پیداست        

 

           خالقی (عرفان )      



اسفاد وطنم. esfadvatanam.blog.ir

۰ نظر ۱۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۲:۳۳
محمدعلی خالقی

روز معلم بر معلمین بزرگوار مبارک

يكشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۱:۱۲ ق.ظ


اساتید: حاج ولی الله جعفری- حاج غلامحیدر اسداللهی- غلامعلی موسایی- حاج هادی غفاری- حاج محمدعلی  فردوسی- محمدشهریاری- حبیب الله شهریاری- حاج اسد صادق- غلامعلی واحدی- حیدر نظری- حاج هادی غفاری- محمد رئوف صادق- حاج حمید اکبری- غلامحیدر عباسی-  محمد اسدالهی- محمدعلی کریمی- محمد تقی حسنی- حبیب حسینی- روان شاد هاشم کاظمی- مصطفی کاظمی- محمد رضا کاظمی- محمد تقی یوسفپور- هادی نوروزی- حسینعلی نوروزی- شهریار شهریاری- حسن شهریاری- حاج الله نظر غفاری- رضا باقری_ محمدتقی باقری- محمد علی باقری- ایوب باقری- عبدالخالق خالقی- حسینعلی غفاری- جعفر جعفری- غلام عباس انصاری- محمود عظیمی- علی عظیمی- رضا عظیمی- اسماعیل ملکی- سعید حسنی- احمد محمدی- حاج جواد انصاری-  محمد نظری- حیدر حسینی- حاج حسینعلی نظری- احمد حسنی- حاج حسن براتی- مرتضی حسینی- غلامرضا عبداللهی-  مجتبی حسینی-  جواد قاسمی- محمد علی کریمی- حسین اسداللهی-  مهندس حسین بقایی.
آقایان حیدری – غلامی - علیزاده  از میرآباد
معلمین مکتب قرآن مرحومین: کربلایی خدایار- کربلایی میرزا مسیح -  آخوند ملا علی اکبر- آخوند ملاوهاب .
و
سرکار خانم ها : نظرجانی- ملکی- غفاری- واحدی- جعفری- آزاد- ابراهیمی .
عارفان علم عاشق میشوند
بهترین مردم معلم میشوند
عشق بادانش متمم میشود
هرکه عاشق شد معلم میشود
روز معلم بر معلمان و استادان بزرگوار مبارک

۰ نظر ۱۲ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۱:۱۲
محمدعلی خالقی

شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۱:۳۵ ب.ظ

   پدران زحمت کش دیروز 
        با سلام و احترام
در قدیم که نه برق بود و نه نفت و نه روشنایی ، آنچه موجب گرما و روشنایی خانه می شد آتش بود و پدر تنها فردی بود که وظیفه اش روشن نگه داشتن آتش خانه بود.
گرمای آتش، نور و روشنایی و امنیت را به خانه می آورد و برای همین بود که ایرانیان قدیم آن را مهم و مقدس می دانستند .
در اسفاد قدیم پدران در مقایسه با  امروز  تلاش مضاعف داشتند
- تامین هیزم پخت و پز و پخت نان وهیزم  زمستان آن هم از مسافت طولانی بیابان با الاغ . تامین چوب و کنده از باغستان و کوه.
_ تهیه علوف . برگ سبز و خشک درختان برای گاو و گوسفندان.
- کشاورزی و باغداری و کاشت و برداشت گندم . جو . ارزن . ماش . عدس لوبیا و پنبه و زعفران و هرس واصلاح درختان و شیار زمینها و بیل زنی باغ و پای درختان و کود پاشی و سوز کولی زمینهای زعفران . .
- آبیاری باغ و زمینهای کشاورزی در سرمای زمستان و گرمای تابستان.
- حمایت مادی و عاطفی و معنوی فرزندان بعنوان ستون اصلی خانواده . تلاش برای تحصیل . رفع موانع مادی و ایجاد رفاه و آسایش به اندازه وسع مالی و همراهی فرزندان با تامین هزینه های مالی برای تحصیل در خارج از اسفاد .
- ساخت و انجام کارهایی نظیر  خرمنکوبی با دروازه و کوبیدن خرمن . خوابیدن سرخرمن . گمار رمه . دوختن گوسفندان . چراندن گوسفندان . ساخت کرسی . کندن و ریز کردن شلغم و چغندر . ترید و کاه جو برای گوسفندان . درووش و چیدن پشم گوسفندان . بردن گوسفندان به محل رمه و گل کاری پشت بام . انداختن برف و تهیه خیک و سه ور برای پوشاندن سقف آغل حیوانات .
_ بافت جوراب و کلاه پشمی . بافت ریسمان مویی . درست کردن تنور و کرسی گلی . دیوار کردن باغ . خارزنی . هموارکاری .خاک بری و انبار بری زمین های کشاورزی.
- خلاصه سنگین ترین وظیفه بر عهده پدر بود بخصوص در فصل برداشت زعفران که پدر از همه جلوتر بود و وقتی ما در خواب بودیم او لوازم و وسایل را آماده می کرد و چراغ توری را نفت می کرد و در آخرین مرحله در سحرگاه نوبت ما بود تا بیدار شویم.
پدر از همه جلو تر بود و سنگین ترین وظیفه رو بدوش می کشید.
به دستان پینه بسته پدران اسفاد که همه هویت و اعتبار ما از آنهاست بوسه می زنیم و آرزوی سلامتی و عاقبت بخیری برای همه پدران اسفاد داریم
و به استناد آیه قرآن بال و پر خود را برای آنها می گشاییم. 
اسماعیل کریمی اسفاد

۰ نظر ۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۳:۳۵
محمدعلی خالقی

شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۱:۲۷ ب.ظ

انا انزلناه فی لیله القدر
اگر تمام شب ها قدر بودی ، شب قدر بی قدر بودی. شب قدر شب نزول قرآن  ، شبی که از هزار ماه افضل است. شبی که فرشتگان از آسمان به زمین می آیند .شبی که درهای آسمان به روی زمینیان باز است. آری !
امشب تمام پنجره ها را صدا کنید
وقت اجابت است ضریحی بنا کنید
خدایا من چگونه می توانم شب قدر را درک کنم  ؟ که خودت فرمودی و ما ادراک ما لیله القدر.  شب قدر همچون چشمه زلالی است که هر سال در میان غفلت ها ی ما انسان های خاکی جاری می شود تا تن و جان را به لطف او سیراب نماییم  . خدایا چه توفیق بزرگی یک آیه برابر با ختم قرآن ، حتی خواب انسان عبادت است. چه سحر های قشنگی چند روز دیگر دلمان برای این لحظات تنگ خواهد شد. پس ای که دستت می رسد کاری بکن
خدایا توفیق درک ذره ای از دریای بی کران فضیلت این شب های  بزرگ را به ما عنایت فرما !
آمین یا رب العالمین
التماس دعا : مرتضی حسینی اسفاد

۰ نظر ۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۳:۲۷
محمدعلی خالقی

لحظه ها ی زندگی

جمعه, ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۸:۰۷ ب.ظ

🍃🍃🍃
معنای ۷ سال رو کی خوب میفهمه؟ 
دانشجوهای پزشکی

معنای ۴ سال رو کی میفهمه؟
بچه های کارشناسی

معنای ۲ سال رو کی خوب میفهمه؟ 
سربازها

معنای ۱ سال رو کی خوب میفهمه؟
پشت کنکوری ها

معنای ۹ ماه رو کی خوب میفهمه؟
بانوان باردار

معنای ۱ ماه رو کی خوب میفهمه؟ 
روزه داران ماه مبارک رمضان

معنای ۱ هفته رو کی خوب میفهمه؟
سر دبیرهای مجلات هفتگی

معنای ۱ روز رو کی خوب میفهمه؟
کارگران روز مزد

معنای ۱ ساعت رو کی خوب میفهمه؟
عاشق منتظر

معنای ۱ دقیقه رو کی خوب میفهمه؟
اونایی که از پرواز جا موندند

معنای ۱ ثانیه رو کی خوب میفهمه؟
اونایی که در تصادف جون سالم به در بردند

معنای ۱ دهم ثانیه رو کی خوب میفهمه؟
مقام دوم تو المپیک

معنای لحظه را چه کسی درک میکنه؟
کسی که دستش از دنیا کوتاهه

این فقط یک یادآوری بود تا قدر لحظه لحظه های زندگیمون رو بدونیم. خیلی زود دیر میشه، نه! خیلی زود تموم میشه!
شاید فرصتی رو که الان داریم، لحظه‌ای دیگر فقط یک خاطره باشد. شاید تلخ و زشت و شاید شیرین و زیبا ...

۰ نظر ۱۰ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۰:۰۷
محمدعلی خالقی

تسلیت به خانواده ی حسنی و نظر زاده

پنجشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۹:۲۶ ب.ظ

۰ نظر ۰۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۱:۲۶
محمدعلی خالقی

قاب زیبایی طبیعت وطنم اسفاد

پنجشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۹:۳۹ ق.ظ

۰ نظر ۰۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۹:۳۹
محمدعلی خالقی

صبح ابشاری تقدیم اسفادی

سه شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۷:۴۱ ق.ظ

۰ نظر ۰۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۷:۴۱
محمدعلی خالقی

بانوان زحمت کش اسفاد قدیم

دوشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۰:۲۸ ب.ظ


با سلام و احترام
در اسفاد قدیم بانوان به علت کمبود رفاه  و امکانات ، تلاشی مضاعف و وصف ناپذیر در مقایسه با امروز داشتند.
_ توجه به امور خانواده و تربیت فرزند و محافظت از کودکان در خانه و بیرون خانه و آماده کردن آنها برای مدرسه . گفتن انشاء . خرید قلم و خودکار و برگه امتحان.
در اسفاد قدیم تحصیلات راهنمایی در آبیز بود.
-  پخت و پز غذا و آماده کردن چایی، روی آتیش و چراغ والر و علاء دین آن هم در شرایطی که گاز کپسول هم وجود نداشت.
- آماده کردن خمیر . شاخ تنور و بردن و آماده کردن هیزم . بردن خمیر روی تخته تنور و در نهایت پخت نان و پخت فتیر و چل پک ، با در نظر گرفتن خانواده های پرجمعیت آن زمان.
_ مشارکت در کار کشاورزی از جمله در گندم . جو . درو سر زعفران . کولشک چینی ماش و لوبیا . برداشت گوجه و بادمجان . پیاز کنی زعفران و غیره.
- رفتن به محل پیلو رمه و دوختن گوسفندان . گرم کردن شیر . مایه کردن ماست . مشک زدن . کشک درست کردن .و مسکه و روغن زرد.
- تندیدن تون و بافت قالی و قالیچه .پشتی. زیلو . پلاس . خورجین . خاک کش.
- بافت کلاه . شال گردن . گل دوزی . پرده گلدوزی . گلدوزی رو لحافی . تهیه کیف مدرسه با کیسه گونی . دوخت لباس و شلوار.
- نگهداری مرغ و خروس و تهیه تخم مرغ و پرورش جوجه .
- آوردن آب خوردن . شستن لباس با دست و گرم کردن آب  با والر و پریموس برای  شست بچه ها .
- مشارکت در چیدن گل زعفران همپای مردان . پر کردن گل . جمع آوری و خشک کردن زعفران .
_ مشارکت در چیدن میوه از جمله چیدن توت . زردالو . انجیر و غیره .
خداوند را شاکریم که زنان امروز از امکانات و رفاه بیشتری برخوردارند اما آنچه زنان دیروز انجام دادند اصلا قابل مقایسه با امروز نیست.
زنان و مادران دیروز تمام وجودشان را وقف امورات زندگی خانواده نمودند و از جان مایه گذاشتند و سلامت خود را در معرض خطر و بیماری قرار دادند تا جریان زندگی فرزندانشان ادامه پیدا کند.
سلام و درود بیکران ما به روح و روان  مادران قدیم که آسمانی شدند و سلام و درود بی کران ما به مادران قدیم که سایه پر مهرشان هنوز بر سر ما گسترده است .
برای سلامتی و طول عمرشان صلوات می فرستیم و برای عزیزانی که آسمانی شدند فاتحه ای قرائت می کنیم. 
اسماعیل کریمی اسفاد

۰ نظر ۰۶ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۲:۲۸
محمدعلی خالقی

تقلید کردن

جمعه, ۳ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۱:۰۹ ق.ظ

اکثر ما ادما دنبال تقلیدیم تا اینکه بخوام  متمایز باشیم . 

چرا باید به جای تفکر کردن یا تمایز بودن  متقلد باشیم . بدون تردید متمایز بودن بهتر از تقلید کردن است . 

وقتی  در دوره ی فنی حرفه ای  زنگ تفریح به محوطه ی هوا خوری می رفتیم . اکثر بچه ها به نقطه ای هجوم می اوردند که پناهگاه و سایه ی خنکی داشت در حالی که این سایه درطی ده دقیقه محو می شد. هجوم انها گاهی به دعوا هم می کشید . 

. من کاملا متفاوت بر خلاف انها  تنهایی به دیوار روبرو که در معرض نور خورشید بود پناه می اوردم چرا که هم تنهایی رو دوست داشتم و هم از نور خورشید لذت می بردم و لباسهایم را گاهی در می اوردم تا نور خورشید حسابی انها را میکروب کش می کرد .

ده  دقیه طول نمی کشید که سایه کاملا بر عکس می شد انجا را افتاب می گرفت و سایه بر عکس می شد . ان موقع من از خنکای  سایه به خواب می رفتم .و دو ساعت ان فضا سرد و سایه بود .

گاهی این تقلید ها در انتخابات  . چشم و هم چشمی های خانوادگی  ، کسب و کار ها  یا خرید و فروش  ، پوشش  و ....صورت می گیرد .  

اینجا می توان گفت متمایز بودن بهتر از احمق بودن است . 

۰ نظر ۰۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۱:۰۹
محمدعلی خالقی

مطالب عرفانی

چهارشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۹:۲۷ ب.ظ

 

در سالی که قحطی بیداد کرده بود و مردم همه زانوی غم به بغل گرفته بودند مرد عارفی از کوچه ای می گذشت غلامی را دید که بسیار شادمان و خوشحال است .

به او گفت چه طور در چنین وضعی می خندی و شادی می کنی ؟

جواب داد که من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد و تا وقتی برای او کار می کنم روزی مرا می دهد پس چرا غمگین باشم در حالی که به او اعتماد دارم؟

آن مرد عارف که از عرفای بزرگ ایران بود گفت: از خودم شرم کردم که غلام به اربابی با چند گوسفند توکل کرده و غم به دل راه نمی دهد و من خدایی دارم که مالک تمام دنیاست و نگران روزی خود هستم

۰ نظر ۰۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۱:۲۷
محمدعلی خالقی