اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

اسفاد ای سرزمین مادری من چه می کنی با دستهای خسته روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو شهر سکوت در و دیوار شکسته چه میکنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
آن باغ های خرم و شیر دلان تو ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی

بایگانی

۲۰ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

واقعه ای قطعی که قبل از پایان دنیا رخ خواهد داد

پنجشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۵۳ ق.ظ

 

پایان زندگی بر روی زمین خواه با برخورد شهاب سنگی بزرگ صورت بگیرد،
خواه با خاموش شدن خورشید رخ بدهد،
خواه با گسترش میکروب‌ها و ویروس‌های خطرناک اتفاق بیافتد،
و خواه اتفاق‌های وحشتناک دیگر، پایان دنیا و اتمام زندگی بشر را رقم بزند،
فرقی نمی‌کند!
هیچ کدام از این سناریوها نمی‌تواند مانع از یک اتفاق بزرگ شود؛
اتفاقی که باعث گسترده شدن عدالت در دنیا خواهد شد.
رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند:
قسم به خدایی که مرا به پیامبری برانگیخت، اگر از عمر دنیا جز یک روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز را چنان طولانى خواهد کرد که فرزندم مهدى در آن روز ظهور نماید.

۰ نظر ۲۹ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۵۳
محمدعلی خالقی

چگونه اماده مرگ شویم

چهارشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۸، ۰۶:۲۰ ب.ظ


مرگ مرحله ای از خلقت است که انسان خواسته یا ناخواسته آن مرحله را که ورود در جهانی دیگر است تجربه خواهد کرد.
اگر وارد شدن در این مرحله همراه با آمادگی نفس باشد، نه تنها تلخی ترک دنیای فانی را نخواهد داشت، بلکه توأم با اشتیاق ورود در نشئه اخروی را در پی خواهد داشت.
ولی چنانچه این آمادگی در انسان وجود نداشته باشد مرگ بسیار دردناکی که در اثر جدایی از محبوب های کذایی است در پیش خواهد داشت.

به اسقبال مرگ بروید قبل از اینکه مرگ شما را درک کند
یکی از سفارشات مهم ائمه علیهم السلام در مورد مرگ، ایجاد آمادگی روحی برای مرگ است.
همچنانکه از امیر المؤمنین علیه السلام روایت شده که فرمودند:
بَادِرُوا الْمَوْتَ وَ غَمَرَاتِهِ وَ امْهَدُوا لَهُ‏ قَبْلَ‏ حُلُولِهِ‏ وَ أَعِدُّوا لَهُ قَبْلَ نُزُولِه1
به استقبال مرگ و سختیهاى آن بشتابید و تا نیامده است خود را مهیّاى آمدنش سازید و پیش از آنکه مرگ برسد آماده آن باشید.
 
دعای امام زین العابدین علیه السلام
در سیره عبادی اولیای خدا نیز آمادگی برای مرگ یکی از مهمترین دعاهای ایشان از درگاه ایزد منان بوده است.
در روایت است که امام زین العابدین علیه السلام از اول تا آخر شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان این دعا را میخواندند:
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی التَّجَافِیَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الْإِنَابَةَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ وَ الِاسْتِعْدَادَ لِلْمَوْتِ‏ قَبْلَ‏ حُلُولِ‏ الْفَوْت‏2
خدایا دوری گزیدن از خوانه فریب (ناپایدار) و بازگشت به سوی خانه جاویدان و آماده شدن برای مرگ پیش از رسیدن آن را روزیم کن.
 
آمادگی برای مرگ به چیست؟
آمادگی برای مرگ بستگی دارد به مقدار توشه ای که انسان در اثر بندگی خداوند برای پس از مرگ خود آماده کرده است.
اگر چنانچه این توشه فراهم باشد، مرگ در واقع نعمتی است برای طی مقامات بهشتی با توشه از پیش آماده شده. و اگر این توشه فراهم نباشد، مرگ دروازه ای است برای ورود در عذاب آخرت.

به امیر المؤمنین علیه السلام عرض شد: آمادگی برای مرگ چگونه است؟
حضرت جواب فرمودند:
أَدَاءُ الْفَرَائِضِ وَ اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ وَ الِاشْتِمَالُ عَلَى الْمَکَارِمِ.
انجام واجبات، ترک محرّمات و برخوردار بودن محسنات اخلاقی.
ثُمَّ لَا یُبَالِی أَنْ وَقَعَ عَلَى الْمَوْتِ أَوِ الْمَوْتُ وَقَعَ عَلَیْهِ.3
و چنین فردى برایش فرق ندارد که او بسراغ مرگ برود یا مرگ به سراغ او بیاید.
 
بهترین حالت مرگ برای بندگان
به امام سجاد علیه السّلام عرض شد:
"مَا خَیْرُ مَا یَمُوتُ عَلَیْهِ الْعَبْدُ"؛ بهترین حالت مرگ که بندگان در آن حال میمیرند چیست؟
حضرت جواب دادند:
"أَنْ یَکُونَ قَدْ فَرَغَ مِنْ‏ أَبْنِیَتِهِ وَ دُورِهِ وَ قُصُورِهِ". هنگامى که از ساختن خانه فارغ شده باشد.
عرض کردند: این مطلب را توضیح دهید.
امام‏ علیه السّلام فرمود:
"أَنْ یَکُونَ مِنْ ذُنُوبِهِ تَائِباً وَ عَلَى‏ الْخَیْرَاتِ‏ مُقِیماً یَرِدُ عَلَى اللَّهِ حَبِیباً کَرِیما"4
هنگامى که از گناهان توبه کند، و بر کارهاى خیر مداومت نماید، و محبوب و بزرگوار بر خداوند وارد شود.
 
حکایتی زیبا در باره آمادگی امام سجاد علیه السلام برای مرگ
شخصی به نام زهرى حضرت على بن الحسین علیهما السّلام را، شبى سرد و بارانى در حالى که بر دوشش آرد و هیزم حمل مى ‏کردند دید.
به محضر حضرت عرضه داشت: اى فرزند رسول خدا این بار چیست؟
حضرت فرمودند:
"أُرِیدُ سَفَراً أُعِدُّ لَهُ زَاداً أَحْمِلُهُ إِلَى مَوْضِعٍ حَرِیزٍ"
قصد سفر دارم و براى آن توشه‏اى آماده کرده ‏ام که به مکان امن و محفوظى مى ‏برم.
زهرى عرض کرد: این غلام من است و بار شما را حمل مى‏ کند.
حضرت از دادن بار امتناع نمودند.
زهرى عرض کرد: من خودم آن را برمى ‏دارم و شما را خلاص مى ‏کنم.
حضرت فرمودند:
"لَکِنِّی لَا أَرْفَعُ نَفْسِی عَمَّا یُنْجِینِی فِی سَفَرِی وَ یُحْسِنُ وُرُودِی عَلَى مَا أَرِدُ عَلَیْهِ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ اللَّهِ لَمَّا مَضَیْتَ لِحَاجَتِکَ وَ تَرَکْتَنِی"
ولى من خود را از آنچه در این سفر نجاتم مى‏ دهد و ورودم بر آنچه اراده کرده‏ ام را نیکو مى‏ گرداند بی نیاز نمى ‏کنم، تو را به حقّ خدا به دنبال کار خودت برو و مرا رها کن.
پس زهرى مى ‏گوید: از حضرت منصرف شدم و به کار خویش پرداختم. بعد از چند روز دیگر که با آن جناب ملاقات کردم. به آن حضرت عرض نمودم: اى فرزند رسول خدا هیچ اثرى از سفرى که فرمودید در شما نمى ‏بینم.
حضرت فرمودند:
"بَلَى یَا زُهْرِیُّ لَیْسَ مَا ظَنَنْتَهُ وَ لَکِنَّهُ الْمَوْتُ وَ لَهُ کُنْتُ أَسْتَعِدُّ إِنَّمَا الِاسْتِعْدَادُ لِلْمَوْتِ تَجَنُّبُ الْحَرَامِ وَ بَذْلُ‏ النَّدَى‏ وَ الْخَیْر"5
آرى ای زهری؛ سفرى که تو پنداشتى مقصودم نبود؛ بلکه مرادم از آن مرگ بود و براى آن خود را آماده مى ‏کنم 

۰ نظر ۲۸ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۲۰
محمدعلی خالقی

یک قدم تا مرگ

سه شنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۸، ۰۶:۲۹ ب.ظ

اه ای خدای من 

اصلا امادگی مردن ندارم 

من که می دانم حتی یک ساعت تا مردنم حیات نیست 

به که بگویم با کی سخن باید گفت 

چه تلخ است بدانی که توشه ای نداری 

از ان همه روزهای قشنگ  

محبت , عشق , زندگی 

در اخرین دقایق زندگی

چنگ می زنم بر ریسمان حیات عمر 

و این پایان خوشی نیست 

چرا که برای مردن  اماده نیستم 

گر من هیچ ندانستم و لیک  هیچ توشه ای ندارم 

 تو را که امید زندگی ایست 

زندگی کن  نیکی کن محبت کن 

از انچه که خداوند به تو ارزانی کرده 

تا هیچ حسرت مردن نخوری 

که انچه داری از ان اوست 

 خالقی عرفان 

 

 

۰ نظر ۲۷ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۲۹
محمدعلی خالقی

ارایشگر خودتان باشید

سه شنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۸، ۰۱:۳۹ ب.ظ

این روزها با معضل بیماری و یا میکروب کرونا  که برای همه زبان زد و ترسناک شده است به ایده ای می پردازم بسیار مهم که سالهاست خودم با ان  امیخته شده ام . 

با توجه به لوازمی مثل قیچی , شانه , پیش بند و دستهای الوده و محیط شلوغ ارایشگاهها  که عامل اصلی میکروب و ناقل  بیماری ها  می باشند . چرا که نه  ارایشگر خودتان نباشید  . در یکی از روزها , حدود هشت سال قبل که برای اصلاح به ارایشگاه رفته بودم  شلوغی ارایشگاه  عذابم می داد و تایم زیادی از روز هدر می رفت . و از همه مهمتر هزینه ای که ملزم به پرداخت می شود که برای هر کسی بسیار مهم است . 

از اون روز دیگر تا امروز که حدود هشت سال می گذرد پامو  تو ارایشگاه نگذاشتم 

و خودم سعی کردم در این حرفه خود کفا باشم  ناگفته نماند تا سه چهار جلسه اول در اصلاح سر ناهمواریهایی ایجاد میشد  حتی یک دفعه پوست روی انگشتانم را بریدم که تا چند روزی انگشتانم خم و راست نمی شد ولی امروز بسیار خرسندم که هر هفته خودم با کمترین تایم ده دقیقه ارایشگر خودم هستم و دیگر در صف ارایشگاه نمی روم .

 این پیشنهاد هیچ گونه منیت ی ندارد  فقط جنبه مشوق دوستان ان هم در این روزهای کرونایی  اعلام می گردد . 

دوست دارتان 

 

 

 

۰ نظر ۲۷ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۳۹
محمدعلی خالقی

سوره شورای جز ۲۵

سه شنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۸، ۰۱:۰۱ ب.ظ

 اوست خدایی که باران را پس از ناامیدی خلق می فرستد و و رحمت و نعمت خود را فراوان می گرداند و از جمله ایات قدرت او خلق زمین و اسمان هاست و هم انچه در ان ها از انواع جنبندگان پراکنده است و او بر جمع اوری انچه پراکنده است هر وقت بخواهد قادر است و انچه از رنج و مصاعب به شما می رسد همه از دست خود شماست در صورتی که خدا بسیاری از اعمال بد را عفو می کند و شما در زمین هیچ قدرتی ندارید و از کوچکترین قوای جهان زبون و عاجزید و غیر خداوند در عالم هیچ یار و یاوری نخواهید داشت . 

 

سوره شوری قران کریم 

۱ نظر ۲۷ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۰۱
محمدعلی خالقی

دلم هوای تو رو دارد اسفاد ای وطنم

دوشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۸، ۰۹:۵۷ ب.ظ

۳ نظر ۲۶ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۵۷
محمدعلی خالقی

حیوانات بهترین دوست انسان ها هستند

جمعه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۸، ۰۷:۲۹ ب.ظ

حیوانات بهترین دوستان ما هستند . ان ها همراهان فوق العاده ای برای ما هستند . به ما حس خوب و مثبتی می دهند و به صاحبانشان بسیار وفادار هستند .  بر خی حیوانات به طرز باور نکردنی شجاع هستند و زندگی خودشان را برای انسانها به خطر می اندازند 

 

در زیر به داستانی واقعی  می پردازیم . 

جوانی بیست ساله بعلت نزاع خیابانی  با افرادی شرور مواجه می شود . شب بعلت وضعیت نامناسب و سر و صورت خونی به پشت بام  خانه اش می رود و شب را در انجا می خوابد . تا پدر و مادرش از وضعیت ان خبر دار نشوند .  از نیامدن جوان به خانه ساعتها می گذرد و خانواده اش سخت حزین می شوند .   دو روز از این ماجرا می گذرد و پدر و مادر  هیچ خبری از فرزندشان ندارند . به اتفاق همسایه ان روز با سگش به بیرون می رود  . وقتی همسایه از خانه بیرون می زند سگش با پارس کردنهای مکرر به بالای پشت بام میرود  گویا حسی در درونش او را باخبر می کند .  همسایه به دنبال سگ به پشت بام می رود و سگ همچنان با پارس کردنهای  مکرر  پتویی را به دندان می گیرد و مدام پارس می کند . وقتی همسایه پتو را بر می دارد  می بیند جوان در زیر پتو خوابیده  او را صدا می زند و اما او هیچ نمی گوید . تا اینکه می فهمد او نفس نمی کشد و مرده است . 

 

۰ نظر ۲۳ اسفند ۹۸ ، ۱۹:۲۹
محمدعلی خالقی

یادی از اسفاد قدیم

پنجشنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۸، ۰۵:۲۲ ب.ظ

۰ نظر ۲۲ اسفند ۹۸ ، ۱۷:۲۲
محمدعلی خالقی

در گذشت مرحومه هاجر اخوندی

دوشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۸، ۱۰:۵۱ ب.ظ

 

 

 


🌑🌑🌑🌑
درگذشت مرحومه هاجر آخوندی(همسر مرحوم کربلایی میرزا مسیح) را خدمت خانواده محترم آخوندی و فامیل وابسته تسلیت عرض نموده از درگاه خداوند متعال برای آن مرحومه رحمت و مغفرت واسعه و برای بازماندگان صبر و شکیبایی آرزومندیم. 
🌑🌑🌑🌑 خداوند بیامرزد   روحش شاد 

 

 

 

 

۱ نظر ۱۹ اسفند ۹۸ ، ۲۲:۵۱
محمدعلی خالقی

میلاد باسعادت امام علی مبارک باد

يكشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۸، ۰۹:۵۵ ب.ظ

مولود کعبه 

عشق   در کعبه  به پا  گشت ، خدا می داند
مولِد   شیر  خدا   گشت ، خدا  می داند
در شب حادثه  در جای پیمبر  خوابید
هجرت  دوست  روا  گشت ، خدا می داند
فاطمه کفو علی بود ، چنان  دسته گلی
از چه  قبرش  به خفا گشت  ،خدا می داند
یُطعمون است سه شب خاطره ی افطارش
سفره   لبریز  صفا   گشت ، خدا می داند
دست پرورده ی دامان رسول است علی
راه  او  جمله ،  وفا  گشت ،  خدا  می داند
علم در سینه ی  دریایی او مخفی  ماند
نکته  در  نکته  چها  گشت،   خدا می داند
بار ها گفت پیمبر که  وصی است علی
آخر  قصه   کجا ؟  گشت ، خدا   می داند
در غدیری که سراپا همه گوش اند ببین
اصل  مطلب به خطا  گشت ،  خدا می داند
خلق این گوهر ارزنده رها  کرد  رها
در حق  او  چه  جفا  گشت ؟ خدا می داند
از ره عدل به  شمشیر دنائت   افتاد
فرق  محبوب  دو تا   گشت  ،  خدا می داند
"مرتضی" چشم به دامان بلندش دارد
لطف او بر سر  ما  گشت ،  خدا می داند

شاعر : مرتضی حسینی اسفاد

۰ نظر ۱۸ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۵۵
محمدعلی خالقی

نشانه های اخلاص

جمعه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۸، ۰۶:۵۸ ب.ظ

۱-عدم توقع از دیگران 

اگر کار برای خداست , انسان مخلص , چشمداشت تشکر و قدر دانی از غیر خدا ندارد . اگر قدرنشناسی و ناسپاسی هم دید , باز در عمل خویش ثابت قدم و استوار است . این نشانه ان است که برای خدا کار می کند . 

گاهی کسی بدون پول , خدماتی انجام می دهد ولی دوست دارد که مردم بدانند و بگویند که او بی پول کار می کند . این با اخلاص سازگار نیست 

گاهی اگر از کسان دیگر نام می برند ولی از دیگری اسمی برده نمی شود . اگر در دل ناراحت شود که چرا مرا مطرح نساختند . خللی در نیت و اخلاص اوست 

 

 

۰ نظر ۱۶ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۵۸
محمدعلی خالقی

غش در معامله

پنجشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۸، ۰۶:۲۸ ب.ظ

کالاهایی را می بینیم امروز از طریق رسانه ها و یا تلویزیون با اهدای جوایز و برند های مختلف مورد تبلیغات قرار می گیرد . یا مورد ترغیب مردم می شود.

و بازیگران  معروفی را می بینیم  برای تبلیغ کالا (حالا کالا هر چی می خواد باشه ) جلوی دوربین و تلویزیون ان را از مرغوبترین و پر کیفیت ترین کالا یا محصول توصیه می کنند .  تلویزیون  و هر نوع رسانه ای بدون غربال گری  براش هیچ اهمیتی ندارد کالا چه نوع کالایی باشد . ادامس  , گورجه , رب , پفک و...

چرا که در قبال تبلیغات قرادادهایی بسته می شود و پول دریافت می کنند . و ما انسانها هم بالجبار خواسته های فرزندانمان در کوچه و خیابان باید انها رابخریم .  بازیگر هم همین طور , برجسته ترین بازیگر ها برای قراردادهایی هویت و شخصیت خود را زیر سوال می برد و برایشان هیچ اهمیتی ندارد . یا اصلا مهم نیست و یا واقعا برایشان  قابل فهم نیست .

برای توسعه هر نوع کالا راهایی هست که نیازی به این جور تبلیغات نیست . 

چرا قیمت ها را پایین نمی اورند . بعنوان مثال همین پراید هر چه گرون تر می شود فروش بیشتر می شود و مردم بیشتر هجوم می اورند . یا مسکن ..

ایا این نوع معامله را چه می توان نامید . ایا غش در معامله می توان نامید . ایا این نوع معامله نوعی توهین و بازی با  مردم می تواند باشد . 

یا خود مردم در خواسته های خود نقش مهمی دارند .

بعنوان مثال :پفک که خود عامل سرطان است ویا افزودنیهایی که به رب گوجه فرنگی می زنند و به خورد ما انسانها می دن , ایا تبلیغات می تواند نقش مهم توسعه در فروش انها باشد . و این نوع تبلیغات نوعی نیرنگ و بازی با مردم  هست یا نه 

شما چه فکر می کنید . 

 

۰ نظر ۱۵ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۲۸
محمدعلی خالقی

حاج اقای رجایی این روزها در بستر بیماری

چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۸، ۰۹:۰۲ ب.ظ

برایشان ارزوی بهبودی و سلامتی داریم 

 

۰ نظر ۱۴ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۰۲
محمدعلی خالقی

ابهام در دامن دشت و باغ

يكشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۸، ۰۷:۴۲ ب.ظ

۰ نظر ۱۱ اسفند ۹۸ ، ۱۹:۴۲
محمدعلی خالقی

نامه ی چارلی به دخترش

پنجشنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۵۴ ب.ظ

من چارلی چاپلین هستم وقتی بچه بودی شبهای درازی بر بالینت قصه ها گفتم خواب که به چشمانم می امد . تعنه اش می زدم و می گفتم .اش ... برو  در رویای دختر خفته ام رویا می دیدم . دختری را می دیدم پری فرشته ای می دیدم که بر اسمان می رقصید و تماشاگرانی را می دیدم که می گفتند این دختر, دختر همان دلقک پیر است . بله امروز نوبت توست و تو در جامه ی حریر شاهزادگان می رقصی این رقصها با صدای کف زدن تماشاگران گاه ترا به اسمانها خواهد برد . برو انجا هم برو !اما گاهی نیز به روی زمین بیا و زندگی مردمانرا تماشا کن , زندگی ان رقاصان دوره گرد . کوچه های تاریک که با شکم گرسنه می خوابند و می رقصند . من یکی از انان بوده ام . بله این داستان زندگی من است . داستان دلقکی گرسنه ای که در پست ترین محلات لندن اواز می خواند و می رقصید و صدقه جمع می کرد . من طعم گرسنگی را چشیده ام , من درد بی خانمانی را کشیده ام . داستان من بکار تو نمی اید . از تو حرف بزنیم . بدنبال نام تو نام من هست . چاپلین 

با این نام چهل سال مردم را روی زمین خندانده ام و بیشتر از ان که انان خندیند من گریستم . در دنیایی که تو زندگی می کنی تنها رقص و موسیقی نیست . نیمه شب وقتی که از سالن باشکوه سینما بیرون می ایی ان تحسین کنندگان ثروتمند را فراموش کن  . اما حال ان راننده ی تاکسی را بپرس حال زنش را هم بپرس و اگر آبستن بود پنهانی پولی در جیب شوهرش بگذار !  با اتوبوس شهر را بگرد مردم را نگاه کن , زنان بیوه و کودکان یتیم را نگاهکن  و دستکم روزی یک بار با خود بگو   من هم یکی از انها هستم  . اره تو یکی از انها هستی دخترم نه بیشتر . هنر پیش از انکه دو بال دور پرواز به انسان بدهد , اغلب دو پای او را نیز می شکند . وقتی به انجا رسیدی که یک لحظه خود را برتر از تماشاگران خویش بدانی همان لحظه صحنه را ترک کن  و با اولین تاکسی خود را به حومه پاریس برسان انجا گهواره ی کولیان بوده در انجا رقاصه هایی مثل خودت خواهی دید زیباتر از تو چالاک تر از تو و مغرور تر از تو , انجا از نور افکن های سالن خبری نیست . نور افکن های کولیان رقاص تنها نور ماه است نگاه کن  ایا بهتر از تو نمی رقصند.  اعترافکن دخترم همیشه کسی هست که بهتر از تو برقصد . در خانواده چارلی هرگز کسی گستاخ نبوده است  من 

خواهم مرد و تو خواهی زیست و امیدم این است که هرگز در فقر زندگی نکنی و وقتی دو فرانگ خرج می کنی سومی را نگه دار و بگو این مال من نیست این مال یک مرد گمنام است . 

 

 

۰ نظر ۰۸ اسفند ۹۸ ، ۲۳:۵۴
محمدعلی خالقی

مرحومه مغفوره فاطمه نظرجانی

چهارشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۸، ۰۹:۳۴ ق.ظ

🖤🖤🖤🖤
درگذشت مرحومه مغفوره حاجیه خانم فاطمه نظرجانی همسر مرحوم حاج معین غفاری را به خانواده‌های داغدار تسلیت عرض نموده از درگاه خداوند متعال برای آن مرحومه رحمت و مغفرت واسعه و برای بازماندگان صبر و شکیبایی آرزومندیم
 

 

 

۱ نظر ۰۷ اسفند ۹۸ ، ۰۹:۳۴
محمدعلی خالقی

سگی که واق واق می کنه لال می شه

سه شنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۸، ۱۰:۴۲ ب.ظ

روزگار غریبی یست نازنین

هر چند که فرهنگ اپارتمان نشینی با فرهنگ ویلایی متفاوت است و باید اداب و رسوم اپارتمان نشینی رعایت شود  اما این مدلشو ندیده بودیم . 

اقا درسته شما حیوان دوست هستید و علاقه وفوری به حیوانات وسگ دارید  گرچه محیط اپارتمان جای مناسبی برای بعضی حیوانات نیست . گر چه تحت فشار و ممانعت ساکنین و همسایگان خود قرار گرفته اید  . ایا این واقعا درست و انسانی می باشد  حیوان زبان بسته را بعلت ممانعت در محیط اپارتمان لال کنی 

به حق چیزهای ندیده و نشنیده 

اقا سگ دوسته و اونو خیلی دوست داره دلش نمیاد از خودش دور کنه بعلت این که صدای سگ مزاحمتی برای همسایه ها نداشته باشه با دکترش صحبت می کنه و اونو لال می کنه و حیوان باید تا اخر عمر دیگه ساکت باشه . 

حیوان خود زبان بسته هست . لالشم بکنی که دیگه ...

 

 

۴ نظر ۰۶ اسفند ۹۸ ، ۲۲:۴۲
محمدعلی خالقی

مصاحبت گون و قاصدک

يكشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۸، ۰۹:۴۲ ب.ظ

سلام ای قاصدک بر مرکب باد 
جهان در زیر پایت گشته ازاد 
چه دنیایی از این زندان و بیداد
گون در زیر خاک زنجیر و فریاد
همی پیغام دارم من برایت 
نباشد فاش پیغامم شفاعت 
تو را باشد زدنیا شاد و خندان 
چه آگه باشد از فقدان و زندان
مرا بین سالها در بند خاکم 
پیامی را برایت هدیه دارم 
بشین تا من برایت قصه گویم 
همه شب ناله هایم گریه خونم 
ندیدم خوش ز هر قاصد پیامی 
همه بازیچه و نیرنگ و بازی 
تو را رازی باشد انچه دیدی 
ز هر پیغام نهفته یک امیدی 
زهر پیغام در ان پیمان نگه دار 
مثال اسب زین دار و وفادار 
همه عمرت بود بیهوده بسیار 
ز پیغامی که بشکستی دل یار 
تو را تا باشد ان زین زیر پایت 
مثال چرخ گردان  ناخدایت 
چو از اسبت بیا پایین پیاده 
بزن دستی سر  و رویم افاده
تو گر درس محبت پند گیری 
زهر نیرنگ در حکمت پذیری 
عجل دیدی که ناگه در کمین است 
چو طوفان بلا نقش  زمین است
خالقی     ۲/۱۲/۱۳۹۸

۰ نظر ۰۴ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۴۲
محمدعلی خالقی

شعری از اخوان ثالث

يكشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۳۵ ق.ظ

قاصدک! هان، چه خبر آوردی ؟
از کجا وز که خبر آوردی ؟
خوش خبر باشی، اما،‌ اما
گرد بام و در من
بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست
مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازین در وطن خویش غریب
قاصد تجربه های همه تلخ
با دلم می گوید
که دروغی تو، دروغ
که
فریبی تو، فریب
قاصدک هان، ولی … آخر … ای وای
راستی آیا رفتی با باد ؟
با توام، آی! کجا رفتی ؟ آی
راستی آیا جایی خبری هست هنوز ؟
مانده خاکستر گرمی، جایی ؟
در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز ؟
قاصدک
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم می گریند

۰ نظر ۰۴ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۳۵
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۰۲ اسفند ۹۸ ، ۲۲:۱۵
محمدعلی خالقی