خانواده های محترم رضایی بهاری منش وسایر فامیل وابسته با نهایت تاسف درگذشت مرحومه مغفوره خانم گلستان رضایی را تسلیت عرض نموده وبرای ان مرحومه علو درجات وبرای بازماندگان صبر و شکیبایی مسالت دارم ما را در غم خود شریک بدانید
دوستان ادریس جعفری ، محمد علی غفاری ، محمد باقر غفاری غواص ، محمد علی خالقی عرفان
خخ
خاطرات همیشه زنده اند
ای سر زمین با صفا اسفاد ای مهد ایمان و وفا اسفاد
ای ملک آبـاء و نیـاکانم ای خاک پاکت توتیا اسفاد
کـوه بلنـدت افتخـار آمیز یـادآور تـاریخ پربـارت
بر بام آن شاسکوه و میلاکوه در دل نهفته گنج اسرارت
آویخته برشانه از هر سوی چون جعد مویش شاخه انجیر
آن پیچ و تاب دره شه رود انداخته بر گردنش زنجـیر
ویرانه های قلعه کوه آن دارد نشان از مردمی با هوش
سنگ مزارش را چو یک فرزند بگرفته با صد مهر در آغوش
بر دامن کـوه بٌنیجـی پهن آرامگـاه رفتـگان تــو
چشم انتظار یک دعای خیر از هر که باشد میهمان تو
پیشانی تو سجده گاهی داشت با نقشی از آن مسجد دیرین
طاق بلند و خشت دیوارش یک شاهکار از مردم پیشین
پای چنارت بود بس آباد با شاخه های جوز و اسپیدار
با آن درختان بلند و سبز آن سبزه های رسته بر دیوار
آب قناتت مثل اشک چشم صاف و زلال از چشمه کاریز
آن نعمت پاک خـداونـدی شیرین و دلچسب و خیال انگیز
آن جوی پرپیچ و خم و باریک مانند رگ در جان باغستان
با کوچه هایی تنگ و ناهموار راه عبور از قلعه تا کشمان
در سینه ات از سال های دور خوابیده صدها راز ناگفته
از حمله های ازبک و قزاق داری هزاران خواب آشفته
بر گـرده ات زخمی ز بیگانه آن دشمن ویرانگـر و غـدار
برجای مانده داغ ها بر دل از شش شهید لاله گون رخسار
بر دوش تو بـار گـران غـم از کـوچ غمبار جـوانانت
خم گشته پشتت از غمی دیگر نابـودی رسم نیـاکانت
کو آن عروسی های شادیبخش آن شاپری و اسب زیبایش
«در واکنـو»هـای حنابنـدان با دف زدن ها و حناهایش
آن کودکی های پر از شادی آن تشله بازی های پشت بام
آن قصه گویی های طولانی در شب نشینی های بعدشام
آن پیرمردان «جلک» در دست آن پشم ریسی های مردانه
آن گپ زدن های در قلعـه با شوخ طبعی های رندانـه
آن دست و بازوهـای بافنـده نخ ریسی و کرباس و گلدوزی
مندیل و شال و زیلو و خورجین قالیچه بافـی و لحاف دوزی
آن کشت و کار آبـه و دیمه گاو و جُِغ و عاصا و گاوآهن
چَایگ و چِغِل در باد گرم تیر دروازه چرخـنده بر خـرمن
یادش بخیر آن کیسه های گل آن زعفران خوشبو و خوش نام
گل ورزدن پیش از طلوع صبح گل بـاز کردن دور هم تا شـام
یادش بخیر آن گله های گاو هر شام با پستان پـر از شیر
با فِــلهِ شیرین و دوغ ترش ماست و قروت و مسکه و سرشیر
یادش بخیر آن شیر دوشیدن در صبح دلچسب بهارانت
بزغـاله های سرکش گلـه با های و هوی گله دارانت
یـاد تغـار و آتش مطبخ یاد نقـوچ تـازه و لمبه
یاد کماچ ارزن و چِکمال با قٌرمه و جـزغاله دمبه
یادش بخیر آن نوحه خوانی ها آن مسجد تاریخی و زیبا
صوت دل انگیـز علم بنـدان با آن علـم بـردار نابینا
آن آسیـای آبـی و نفتـی با کیسه های آرد ارزن کـو ؟
آن خرده آهن های بشکسته در کارگـاه ذوب آهن کـو؟
کو آن اذان گوهای خوش آواز کو چاوشی خوان تو ای اسفاد
کو دشتبان سخت کـوش تو کـو آسیـابان تو ای اسفـاد
اینها همه میراث پیران بود از خواجه و از رعیت و میرزا
میراث بانانت کجـا هستند کـو آن جوان های غیور ما
در زیر پایت دشتی از لاله در حسرت برگشتن یاران
شاید که برگردیم ما روزی همراه ابـر و بـارش باران
مرحوم دکتر کریمی
اسفاد»، روستایی است در شهرستان زیرکوه استان خراسان جنوبی، روستایی در دامن کوه. از شرق به بیابان و از غرب به کوهستان می خورد. فقط یک راه دارد که از شمال و جنوب روستا می گذرد. اسفاد، ایوانی خوش آب و هواست مشرف به حیاط خانه همسایه، افغانستان.
این روستا برای ما همین چند خط توصیف است که از نقشه های جغرافیایی و پایگاه های اینترنتی دست می دهد یا نهایتش همان چند جمله که یکی از اهالی روستا برایمان تعریف کرده است: روستایی کوهستانی و خوش آب و هواست که اکثر روزهای سال هوای مطبوع دارد... اما اسفاد برای مرحوم روح الله رجایی چیزی بیشتر از این چند جمله است. اسفاد برای مرحوم روح الله رجایی صدای لالایی بی بی حدیقه است. مرحوم روح الله رجایی در طول سی و چند سال زندگی با برکتش خیلی از قله های موفقیت را فتح کرد. خیلی از کوه های بلند جهان صدایش را پژواک دادند. اما همچنان وقتی چشم هایش را می بست سرش را روی زانوی بی بی حدیقه می دید و دست نوازش بی بی را لای موهایش حس می کرد و نسیم کوهستانی اسفاد به صورتش می نواخت.
مرحوم روح الله رجایی، گوشه ای از وصیت نامه اش را در شبکه های مجازی به اشتراک گذاشته بود با این مضمون که می دانم برای دوستانم سخت است و می دانم احتمالا کمتر کسی آنجا به سراغم می آید، اما دوست دارم پس از مرگم پیکرم را در قبرستان روستای اسفاد کنار قبر بی بی حدیقه دفن کنید. حالا که با توجه به شرایط ویژه کرونایی امکان انتقال پیکر و خاکسپاری در روستای اسفاد نبود و پیکر مرحوم رجایی با استفتاء از مرجع تقلیدش در قطعه نام آوران بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد، مردم اسفاد در اولین شب جمعه پس از فوت در قبرستان روستا گرد آمدند و یک قبر نمادین برای مرحوم رجایی کنار قبر بی بی حدیقه ساختند و کنارش نشستند به مراسم سوگواری و روضه و توسل.
مراسمی که به همت مردم با وفا و معرفت منطقه تدارک دیده شد و از امام جمعه تا نماینده مردم و فرمانده سپاه و مسوولان شهرستان برای گرامیداشت یاد و خاطره روح الله سنگ تمام گذاشتند.
پدر مرحوم رجایی در پیامی از مردم اسفاد تقدیر کرده که بخشی از آن چنین است:
...مرگ جوان خیلی جانکاه و تحمل آن بسی دشوار است که بهترین جگرگوشه پدری جلوی چشمان پدرش جان دهد. فکر می کنم تنها آرامشی که می تواند این گونه ابتلائات را کاهش دهد یادآوری شهادت اشبه الناس به رسول الله (ص) علی اکبر (ع) است...
حالا مرحوم روح الله رجایی در دامن کوه های اسفاد سر بر زانوی بی بی حدیقه گذاشته و با لبخند به بی بی می گوید: سری را که اکنون به زانوی توست / همه قله های جهان می شناسند.
[ پنجشنبه هفدهم خرداد ۱۳۹۷ ] [ 6:47 ] [ محمدرضا اسماعیلی ]
سنت زیبای وقف
با سلام و احترام
وقف و یا وف در لهجه اسفاد به معنی واگذاری برخی امور مادی و معنوی به دیگران و اجازه تصرف و استفاده عمومی بصورت عام و خاص است .
در زمان قدیم مردم به دلایل مختلف اقدام به وقف اموال می کردند.
- وقف اموال در راه اهل بیت و ترویج معارف اهل بیت و برپایی مناسبت ها به خاطر عشق به اهل بیت.
_ وقف و واگذاری اموال از ترس حاکمان و زورگویان.
_ وقف بعلت نداشتن وارث و فرزند.
_ وقف بعلت احتیاج عمومی از جمله مسائلی نظیر آب . زمین . بهداشت و مسکن.
به هر حال سنت واگذاری اموال امتحانی سخت و دشوار است و ایمان و باطنی قوی را می طلبد و همچنین این کار معرفت و روح بلند فرد را می رساند چرا که از برخی تعلقات به نفع دیگران چشم پوشی شده است.
امروزه این سنت زیبا ،کمرنگ و یا حتی به فراموشی سپرده شده و احیاء دوباره آن را می طلبد.
هم اکنون نیز اموال و منابع وقف در اسفاد نیز ساری و جاری است و در اینجا جا دارد فاتحه ای برای شادی روح بانیان و واقفان اسفاد قدیم قرائت نماییم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
اسماعیل کریمی اسفاد
مزار مرحوم در مشهد بهشت رضا بلوک ۵۱ ردیف ۵۴ قبر ۷۹ واقع می باشد
به رسم کهن،یادمیکنیم از آنها که وقت و مکانشان از ما جداست
به یاد آن عشق های باربسته
فاتحه ای ره توشه میکنیم
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
بِسم الله الرحمن الرحیم
وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ،الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ.
قطعاً ما شما را به چیزى از ترس و گرسنگى و کاهش اموال و نفوس و فرزندان مى آزماییم. و تو ـ اى پیامبر ـ به شکیبایان نوید ده.
همانان که چون پیشامد ناگوارى به آنان برسد مى گویند: ما از آنِ خداییم و به سوى او بازمى گردیم.
(سوره بقره آیه۱۵۵و۱۵۶)
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
باسلام واحترام
با نهایت تاسف و تاثردرگذشت پدری مهربان وفداکارمحب اهل بیت مرحوم مغفورکربلایی حسین علی قاسمی رابه اطلاع آشنایان و اسفادیهای عزیز می رسانیم .
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
از درگاه ایزدمنان طلب رحمت وغفران الهی برای آن مرحوم وصبری جزیل برای بازماندگان داریم.
بعضی وقتا حتی اگه شهرت و اوازه هم به داد نرسد. پول به داد خواهد رسید .
مثل صف نانوایی ،تعمیر گاه، دادگاه و...
اما صف اقا امام حسین یا سفره اقا امام حسین چیز دیگر است .
صف طویل و طولانی را می بینیم که بی کران به صف واستادن و منتظرن تا نوبت انها برسد .
تا غذای اقا امام حسین را بر سر سفره ی خانواده شون تقسیم کنند .
اخه این سفره با تمام سفره ها فرق دارد .
این سفره سفره ی اقا امام حسین است .
دیگه پول دار و بی پول نمی شناسه
یا اقا به برکت این روز تاسوعا حاجتمان را بپذیر
ساغی تشنه غم تو دیگه پشتمو شکست
چیزی جز دست بریده ات دیگه راهمو نبست .
مشکل گشا ابالفضل
ای با وفا ابالفضل
ای با وفا ابالفضل
درگذشت مرحوم ملا رجب حسینی را خدمت خانواده های معزا تسلیت گفته از درگاه خداوند متعال برای مرحوم رحمت و مغفرت الهی و برای بازماندگان صبر و شکیبایی آرزومندیم.
روحش شاد
بی تو تهران چیست آیا از بلندی دیده ای
آسمانی تیره ،برجی کج دماوندی کثیف
اُف بر تهران که ما را در فراق عزیزانمان به سوگ نشاند. اسفاد در فراق فرزانگانی می سوزد که کتاب عمر آنها در تهران بسته شد؛ دکتر مظفر کریمی اسفاد آن محقق توانا و مدیر کل مدبر حوزه ستادی به تعبیر وزیر وقت دایره المعارف تامین اجتماعی و دکترروح الله رجایی اسفاد دایره المعارف روزنامه نگاری و علوم ارتباطات سر دبیر فرزانه روزنامه جام جم
دانشمندانی که عشق به وطن و زادگاه ، این اسفاد نازنین در کلام و قلمشان موج می زد. در این خزان غمبار باید گفت . یاران چه غریبانه رفتند از این خانه!
هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه! مرحوم کریمی در اندیشه آبادانی اسفاد و مرحوم رجایی که در وصیتی اشاره داشت. مرا در کنار قبر بی بی جانم در اسفاد به خاک سپارید.
ای جام جم هنر رجایی
ای معدن پر گُهر رجایی
روح اله باغ آرزوها
کردی تو چرا سفر رجایی؟
سفرنامه های بی نظیر روح الله در اربعین حسینی خود روضه ای است که دل آدم را جلا می دهد. آری !
هلابیکم یا زوار الحسین
در گذشته تهران بی وفا و نامرد سه جوان از خاندان قلی زاده و عقیل صادقی را از ما گرفته بود. و این بار با نهایت بی رحمی ، ما را در فراق فرهیخته ای گریان نمود که باید گفت . اُف بر تو روزگار نامراد و نامرد در این غروب دلگیر تهران این باغ خزان زده باید زمزمه نمود.
ای ساربان آهسته ران کآرام جانم می رود!
آن دل که با خود داشتم با دلستانم می رود
در این گرمای تابستان شعله های هجران یاران سفر کرده طاقت فرساست .در گردش روزگار با هر نفس وداع گلی یادگار ماند. اکنون که در سراچه تخیل و احساس گام می زنم یاد یاران بهاری را ارج نهاده و به روح بلند آنها درود و تحیت می فرستم.
نویسنده : مرتضی حسینی اسفاد
مدرس دانشگاه _ مرداد۹۹
این تصویر بعد از زلزله ۱۳۷۶ در باغ سالاری باغ میرزا غلام حسن قاسمی گرفته شده که مرحوم در همین باغ به رحمت خدا رفتند .
کربلایی حسین علی قاسمی و فرزندان ایشان در این باغ خاطرات زیادی رو به یاد دارن که بعد زلزله تمامی خانه های این باغ با خاک یکسان شد و به اقای اسماعیلی فروخته شد .
از خاطرات من در این باغ درخت توتی بود که همیشه ریسمانی به ان وصل بود و تاب می خوردیم و یک درخت انجیری بود که هنوز طعم ان از زبانم نرفته است .
حاج حسن ابراهیمی
یکی از مراکزی که در اسفاد منشاء خدمات فراوانی برای مردم اسفاد بوده است شرکت تعاونی مصرف اسفاد است که از همان اوایل انقلاب توزیع اقلام و لوازم و مواد خوراکی کوپنی قند و روغن و شکر توسط آقای حاج حسن ابراهیمی صورت گرفته است.
مکان اولیه شرکت تعاونی یک اتاق در منزل آقای میرزا حسن واحدی بود که باوجود مشکلات فراوان و کمبود جای مناسب به مکان فعلی در شهرک جدید اسفاد منتقل شد که با حذف مواد کوپنی، دیگر خدماتی ارائه نمی کند.
ایشان مردی سختکوش ، مردم دار و خوش برخورد همراه با گفتن اصطلاحاتی نظیر پسر خاله و رفیق است که بیشتر اوقات خارج از برنامه ساعت کاری به مردم خدمات فراوانی ارائه نموده است چرا که خیلی از اوقات افراد بصورت انفرادی برای باز نمودن درب شرکت تعاونی به درب منزل ایشان مراجعه می نمودند که مشکلات خاص خودش داشت. از خصوصیات دیگر ایشان تبحر خاص در حساب و کتاب و استفاده از چرتکه است.
به هر حال رسیدگی به امورات عمومی مشکلات خاص خودش را دارد
برای ایشان و خانواده محترمشان آرزوی سلامتی و بهروزی داریم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
اسماعیل کریمی