حوض ملاجی ،
یک کخای ریز
قرمز رنگی بووووووود. ، چی بود
آبو می شستیم بعد می خوردیم
البته تموم حوض ها داشتند
ولی حوض مرحوم پدر بزرگم خیلی به ندرت پیدا می شد
چون هر هفته اب می شد و تصفیه داشت
اگه اسمشو می دونین بگین ...
یک کخای ریز
قرمز رنگی بووووووود. ، چی بود
آبو می شستیم بعد می خوردیم
البته تموم حوض ها داشتند
ولی حوض مرحوم پدر بزرگم خیلی به ندرت پیدا می شد
چون هر هفته اب می شد و تصفیه داشت
اگه اسمشو می دونین بگین ...
اوقات فراغت در اسفاد قدیم
با سلام و احترام
در اسفاد قدیم اصلا اوقات فراغت و آسایش یرای دانش آموز وجود نداشت چرا که یک دانش آموز هم پای پدر و مادر به انجام کارهای فراونی مشغول بود.
همان اوایل تعطیلات ، بره بزغاله ها رگا (رها و یا از شیر گرفتن) می شدند و نگهداری و چراندن آنها تا اواخر تابستان برعهده بچه ها بود.
تقریبا همه خانواده ها از این بره بزغاله ها داشتند و هرکدام از دانش آموزان به اتفاق دوستان بصورت گروهی با قاطی کردن بره بزغاله ها به چرای آنها در کوه و دشت می پر داختند.
و اینکار از صبح علی الطلوع آغاز و تا غروب ادامه می یافت.
البته خود این کار و تهیه اقلام و لوازم و خوراکی برای این مدت زمان ، بازی ها و شوخی ها و کار گروهی به ما درس کار و مسولیت و صبر و شکیبایی می آموخت.
در کنار این کار شرکت در جمع آوری محصولات کشاورزی و باغداری و انجام کارهای مربوط به آن از دیگر برنامه های اوقات فراغت بود.
توت تکانی و جمع کردن توت خشک . چیدن زردآلو . انگور . انجیر و انار . چیدن و جمع کردن برگ درختان . چیدن علف و سو کردن خیت های پیاز و گندم و ماش و لوبیا و شلغم و چغندر. جمع کردن پنبه . شرکت در درو گندم و جو و خرمنکوبی و خوابیدن در سر خرمن . کمک در آبیاری باغ و زمین های کشاورزی . رفتن به هیزم و کمک در شاخ کردن تنور و آوردن آب آشامیدنی از پای چنار . نگهداری زمین های ارزن و شلغم با نصب ده وول و مترسک و گذاشتن کاغذ روی پل های خیت . خلت خلت کردن . بردن کیسه های جو برای گوسفندان رمه . شرکت در برف روبی و ریزکردن شلغم و چغندر و درست کردن ترید . خار زنی و انبار بری و چارشاخ زنی و گل ورزنی و سوز کولی و پیاز کنی و هموار کاری دیگر اوقات فراغتی برای ما نمی گذاشت.
و اگر ما احساس مسولیتی و همکاری نداشتیم و گهگهای از زیر کار در می رفتیم باز هم این کارها باید انجام می شد که فقط از عهده پدر و مادر بر می آمد و باز هم سنگین ترین کفه بر روی دوش آنها بود تا زیر چرخ روزگار له نشویم.
منصفانه نیست که اوقات فراغت فانتزی امروز را با آن دوران یکی بدانیم.
درگیر بودن بچه های امروز با گوشی و تبلت و کامپیوتر و شبکه های کودک و دوچرخه و اسکیت و اسکوتر و نقاشی و طراحی و شنا و زبان و غیره قابل مقایسه با فقط یک ساعت درو کردن گندم دیم در گرمای طاقت فرسای کجار و مسیله و خه شه زه ری و دشت خونه نیست .
کمی به بچه هایمان درس مسولیت بیاموزیم حتی پیامبر را هم هنگام تولد به دامان طبیعت فرستادند تا روانشناسی و جامعه شناسی و خداشناسی را با نگاه در آثار پروردگار بهتر بیاموزد و برای تعامل با هم نوعان خود با فرایند اجتماعی شدن آشنا شود .
حالا در کنار این همه کار و تلاش دوران کودکی و نوجوانی، هم یک سری تفریحات برایمان وجود داشت و هم از خوراکی های متفاوتی بهره مند بودیم که این زحمات برایمان شیرین می شد.
شرکت در بازیها و تفریحاتی نظیر تبرک بازی . دار و قه هم . چل چل . ریگ بازی . حلقه دینگو . اهن گروو سیسن گروو. تایر بازی .تشله بازی . کبک گیری با دو در و گرفتن و دنبال کردن پرندگان مثل جل و چقووک و کفتر .خرسواری. تله سنگی . درست کردن تشله . دو در . په لخمون و درست کردن کاردستی هایی نظیر مه له . آسا . زینه په یه . دروازه . چیگ ، که اینها همه سرگرمی های آن دوران بود.
در مدرسه نیز برخی کارها جزء وظایف بچه ها بود .
درست کردن تخته پاک کن نمدی . آوردن گچ و دفترنمره از دفتر . تزیین کلاس در ایام خاص. جارو زدن کلاس و آوردن جارو درمنه و سه ور برای طول سال .و روشن کردن بخاری.
اما خوراکی ها
انار . انجیر . انگور . هندونه و خربزه ته په لزی .کیشته .
و جوز . تخم مرغ و مسکه و سرشیر . ماست چکیده . گورجه و سبزی که با نان تنوری مصرف می شد و نقوچ و چل پک و گوشت داغ و دل بندی و غیره .
خلاصه اون زمان اقتصاد مقاومتی به معنای واقعی در منزل و مدرسه در جریان بود و خودمان تامین کننده همه چیز بودیم اما الان هم با کمک تکنولوژی و صنعت می توانیم بهتر از آن می توانیم باشیم .
کریمی اسفاد 97
درخت جوز مُلک سَوا
درخت جوز در اسفاد قدیم قانونش در حکم یک سفارتخانه بود. یعنی حریم یک درخت جوز در حکم ملک شخصی محسوب فرد می شد .
درخت جوز درختی بسیار بزرگ و پر برکت و پر درآمد بود که جلوه ای بسیار زیبا به باغها و معابر و کوچه باغها داده بود.
جوز یا گردو دوست و شبیه ترین ماده به مغز انسان است و ماده ای بسیار مغزی و سرشار از آهن و کلسیم و فسفر و پتاسیم است.
در اسفاد قدیم تقریبا همه اسفادیها درخت گردو داشتند و توجه و عنایت خاصی به این درخت داشتند.
خوابیدن در زیر این درخت بعلت شاخه های پربار و فراگیر و داشتن دی اکسید کربن زیاد مکروه بود و برگ آن نیز دارای بویی خاص و ضد پشه است و از پوست گردو و تنه درخت و همچنین برگ درخت برای رنگ در رنگرزی استفاده می کردند . گلبرگ درخت که شبیه خوشه انگور است نیز گربه جوز نام داشت.
فصل برداشت گردو اواخر تابستان بود و چون معمولا اکثر درختان مالکیت مشترک داشتند. چیدن گردو و یا جوز ته کنی از آداب و مراسم و هماهنگی خاصی برخوردار بود.
جوز ته کنی از کارهای سخت و پرخطر بود چرا که درخت های جوز کنار جوب های سنگ فرش و همچنین کنار دیوار باغ که پوشیده از سه ور و که دیسک و خار و خاشاک بود ، روئیده بود و از درختان بسیار مرتفع و شاخه سار بلند بود.
آنقدر شاخه های بلند داشت که چیدن گردو با دست و یا بالا رفتن از درخت غیر ممکن بود و چیدن جوز با چوبی صاف و بسیار بلند به نام جوز روئه انجام می گرفت .
هدایت جوز روئه و انداختن گردو ها کار افراد خاصی بود و قدرت بدنی خاصی را می طلبید و کاری دشوار و خسته کننده بود.
بعد از چیدن گردو ها کار شمارش و تقسیم گردوها به تعداد مالکین بر اساس درصد شراکت انجام می شد .
گاهی اوقات همه شرکاء حضور نداشتند و یا از سهمی اندک برخوردار بودند که همین هم برایشان ارسال می شد.
دنبال کردن گردو ها . جمع کردن . پرت شدن گردو ها به سر و کله افراد ، پشت بام ، کوچه ، لای بوته ها ، شاخه ها و در نهایت په سه کردن و انداختن جوز های باقیمانده در بالای شاخه سارها سهم و غنیمت کودکان بود.
و آخرین برنامه مراسم، کندن پوست گردو یا کچل و یا کل کردن آن بود که دست و انگشتان ما رو پیر می کرد و تا چندین روز رنگ و بوی گردو خوراک جان دستان ما می شد.
گردوی کاغذی و اس که لوک اسفاد ، هم منبع غذایی خوبی بود و هم منبع درآمد و همه خانواده ها از آن برخوردار بودند.
در دهه شصت بعلت طرح سیمان کردن جوب ها و قطع ارتباط ریشه درختان با منابع آب ، تمامی درختان زیبای جوز خشک شد و در آن زمان کاش خروجی هایی کوچک، برای آبیاری درختان از جوبهای سیمانی ایجاد می شد تا این اتفاق بسیار تلخ بوجود نیاید.
هر درخت گردو 5 تا 100 هزار گردو داشت که منبع درآمد خوبی برای خانواده ها بود.
امروزه نیز با توجه به وجود باغها و مراتع اسفاد در کوهپایه و کاهش آب قنات ، تنها راه استفاده مفید از آب قنات ، احیاء باغها با احداث حوض و آب انبار و انجام آبیاری قطره ای است و کاشت درختان گردو با روش آبیاری قطره ای در این منطقه بازدهی خوبی خواهد داشت و کمک به اقتصاد خانواده و ترویج اقتصاد مقاومتی خواهد بود.
کریمی اسفاد ۹۶
صد شکر ، که زادگاهمان اسفاد است
ما را شب و روز ، ذکر او در یاد است
عمریست که با خوب و بدش خو کردیم
از خلق بریدیم و به او رو کردیم
ناخوانده ، همیشه میهمانش شده ایم
در وقت غمش ، رفیق جانش شده ایم
چون مادر مهربان ، گشوده آغوش
ما هم چو پدر ، نصیحت او در گوش
در غربت اگر ، ز هجر او می نالیم
با سرو چمانِ او ، به خود می بالیم
در کلِّ جهان ، به هر کجا آبادیست
من شک نکنم ، که بانِیَش اسفادیست
اسماعیلی ۱۴۰۲/۹/۸💐💐💐
جوابیه برای شاعر آبیز
ای سیخلان که طبع شما گرمی و تب است
وقت پیاز خوردن تان نیمه ی شب است
آن تیغ های تیز که جای سپر شده
جائی که خورد، ذهن بگوید که عقرب است
اخلاق و شعر ضابطه دارد ، برای خود
نه این خزعبلات که از جهل بر لب است
این بحث ها نداشت ، برای تو آب و نان
این مردمی که جمله ز یک دین و مذهب است
ما هم شهید داده برای نظام خود
جانم فدای رهبر خوبان و مکتب است
گفتی شغال، جد من و تو ز آدم است
نابخردی و خیره سری این چه مطلب است ؟
شاعر ! چراغ راه برای نجات بود !
گفتند عده ای که چنان ماه و کوکب است
شاعر همیشه درد جوامع به دفترش
او را نه حرص جاه و جلالی و منصب است
ما هم به جان هم که بیفتیم ناگهان
بازار و کار اهل دغل هم مرتب است
دارد کلیله ، دمنه حکایت به صفحه ای
خر از برای خاطر آن دو ، چو مرکب است
در هر نوشته حرمت خود را نگاه دار !
شاعر همیشه لحن کلامش مودب است
شاعر : مرتضی حسینی اسفاد
esfadnews.blogfa.com
جمعه های من و اسفادِ شعرهایم
مِرَم به پای چنار که دل مَه وَشو
مِبینُم بُرِّ پای لَق ، تَه رِی نَشو
خُو رَه وَر اَو زدن کِر کِر مِخَندَن
جِلو اَو رَه به لَمبَر خُو مِبَندَن
اَرِی منبع بساطِ عشق و حاله
همه لیسکَن که پِندَری شماله
مَه ورگُفتُم مگر مایو نِدَرِن
دوبَرَه بیمدِن بَی خُو بِیَرِن
نوار بُگذاشتَنُ را رَه بِبَستَن
زَنَمَردی اَ وسط را مِرَقصَن
هَنی اونجا بُدُم ، دیدُم هَرَسو
مِیَن یَک بُرِّ از شارِ چِرَغو
همیجوری مِره بالا فشار مَه
کِه تا اُفتَه به دکتر ، سروکار مَه
مَه از پیشون خونه چه گِلَه دَرُم
مِرَم یَک هُمْلَه یِ سر خور بُگذرُم
مگر ای قلعه دهیارِ نِدَرَه
که هیچکِ با اینا کارِ نِدَرَه
و یا اِی کِه دِخَو نَن هر سه شورا
دریغ از ما شِدَه پارا وُ اَورا (آبراه)
اسماعیلی
قوی ترین
صبورترین
موفق ترین
پولدارترین
هم که باشی یه چیزی هست که تو را می آزارد
کوه سینه سوخته هم داریم
✅تقدیم به گروه های مجازی اسفاد
سلامی بر گل آوای اسفاد
به جمع خوب و خوش آرای اسفاد
گروه بعد هم اسفاد خبر هست
که جمع خوب و با فضل و هنر هست
چنین اسفاد من گر دور هم بود
که شرمنده ز اوصافش قلم بود
گمانم بانوان دارند گروهی
که بند باشد حیات او به مویی
گروه دیگری فرهنگیان است
که در خواب عمیقی و گران است
نه حرفی ، نه حدیثی و نه آواز
همان پُستی که بوده از سر آغاز
به اسفاد سرو آن باشد قدیمی
کنار باغ عبدی و عظیمی
ندارد بُنجه ای یا آب راهی
ز دور عکسش نماید با سیاهی
همه گویند نوشی از قدیم است
چو برگ سبز شعری از شمیم است
✳️شاعر: مرتضی حسینی اسفاد
حوض ملا حاجی
در اسفاد قدیم بعلت عدم وجود آب لوله کشی و دسترسی به آب شرب ، یکی از ابتکارات بسیار ارزشمند اسفادیها احداث حوض انبار آب در کوچه باغ ها . معابر و محله های مختلف اسفاد است که جهت استفاده عموم ساخت شده است.
حوض انبار زیرزمینی حدود 70 تا 100 هزار لیتری با دیوار سیمانی و یا ساروج و پوشش سیمانی از ترکیب سیمان و ماسه بادی ( قوم ) ساخته می شد که بدون قیرگونی و ایزوگام ، هیچ گونه نشتی آب به بیرون نداشت.
حوض ملاجی در ابتدای کوچه ملخی و انتهای جوی مه ریمه ( مهریمن ) توسط ملا حاجی از طایفه ابراهیمی و مددی احداث شده اند.
مرحوم ملاحاجی فردی مهربان . بی آزار و مومن بودند که در منزل مرحوم محمد ابراهیم ابراهیمی زندگی می کردند. ایشان بعلت ناتوانی از ناحیه پا ، قادر به انجام فعالیت و کار کشاورزی نبودند و هر روز جلو درب حیاط و سایه درخت می نشستند و کوچک که بودیم وقتی از آنجا رد می شدیم به ایشان سلام می دادیم.
آب حوض ملاحاجی ، خنک ، گوارا و در دسترس بود.
پله های این حوض رو به قبله و وسیع و داری شیب کند بود و همچنین شیر آب نیز دارای فشار کم بود و کودکان نیز بدون ترس از افتادن در پاشیری و فشار شیر آب می توانستند آب بنوشند.
در دسترس بودن و همچنین تهیه آب مصرفی منزل از این حوض و نوشیدن و رفع تشنگی خود به خود مارا وادار می کرد که ضمن سلام به ساحت حضرت اباعبدالله ، برای خود مرحوم ملاحاجی و پدر مادر ایشان خدابیامرزی بفرستیم.
امروزه با تعبیه و نصب آبسردکن می توان این امر خیر را ادامه داد و با احیاء حوض انبار ها به توسعه گردشگری کمک نمود.
کریمی اسفاد
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۶ ساعت 2:7 توسط اسماعیل کریمی
تشله بازی
تشله ( تیله) بازی شیوه های مختلفی دارد که مدل اسفادی آن کاملترین و جالبترین نوع این بازی از دیدگاه بازیکنان و تماشاگران آشنا با این بازی است .
تشله بازی در اسفاد به دو روش دو نفره و چهار نفره اجرا میشود .
گیم های آن بیست تایی است و هر طرف بازی که زود تر موفق به کسب این بیست امتیاز شود برنده ی این بازی است .
برای بازی ، چهار تا خانه در راستای یک خط راست و به فاصله ی حدود یک متر و با ابعادی که به قول ما یک جوز کَل دار در آن جا بگیرد ، می کَنند که دو خانه مال یک تیم و دو خانه ی دیگر مال تیم حریف است و هر تیم باید دو تا خانه ی خود را حفظ کند در غیر این صورت با از دست دادن هر یک از این خانه ها در هر دَور بازی یک امتیاز به حریف تعلق خواهد گرفت به عنوان مثال اگر در یک دور بازی هر یک از تیمها یک یا هر دو خانه ی حریف را تصاحب کند به ازای هر خانه یک امتیاز خواهد گرفت .
کسب هر امتیاز بواسطه ی تعداد تیرهایی است که هر تیم می زند بعلاوه ی تعداد خانه هایی است که از تیم مقابل تصاحب می کند و نیز امتیاز خاصی به نام " لنکا تیر و تیر " است که می تواند از حریف بگیرد .
هر بازی یا دو نفره است یا چهار نفره ، شیوه ی چهار نفره ی آن را " بلّا بلّا " می گویند یعنی هر تیم دو نفر هستند که این دو نفر با هم بَلّ یا یار و هم تیمی اند و هر بازیکن باید یک تشله داشته باشد .
در بازی دونفره هر بازیکن دو خانه دارد که در هر دور بازی باید بتواند خانه های خود را حفظ کند در غیر این صورت به ازای هر خانه ای که از دست بدهد یک امتیاز نصیب حریف خواهد شد . برای شروع بازی یک نفر تشله ی خود را لب خانه ی اول شون می دهد ( می نشاند ) و نفر دوم از سر تپه همان نقطه ی شروع بازی تشله ی شون داده را هدف می گیرد .
در بازی چهار نفره یک تیم آغاز کننده بازی از سر تپه و تیم دیگر شون دهنده خواهد بود که یک یار تشله اش را در لبه ی خانه ی اول و یار دیگر تشله اش را در لبه ی خانه ی سوم به عنوان هدف شون می دهند .
اصطلاحات عملیاتی که در مراحل بازی وجود دارد :
۱ ) شون دادن : گذاشتن تشله ی یکی از طرفین بازی در لبه ی خانه ی اول به عنوان نشانه( هدف ) تا حریف از سر تپه ، آن را نشانه گیری و بازی را آغاز کند در بازی دو نفره یک نفر از نقطه ای به نام سر تپّه که به فاصله ی خانه ها از هم از خانه ی اول فاصله دارد و نقطه ی شروع بازی است تشله ی خود را به سمت تشله ی حریف و نشانه گیری آن رها میکند که اگر به هدف زد بازی را برای تیر بعدی به حریف دوم یا گرفتن خانه و تیر دوم یا سوم ادامه میدهد و اگر به هدف نزد یار دیگرش همین عمل را انجام میدهد تا اینکه در زدن تیر و یا گرفتن خانه ناموفق شود و نوبت بازی به
بازی کنان حریف برسد .
۲ ) لوکال شدن : برخورد تشله ی شروع بازی از کانون نشانه گیری اولیه یعنی همان سر تپّه به لبه ی خانه ی اول که تشله ی حریف لبه ی آن شون داده شده است(سیبل، نشانه) که با این اتفاق فرجه ی تکرار دوباره شروع بازی به او داده می شود .
۳ ) جرق شدن : برخورد تشله ی یار به یار یا برخورد تشله بعد از تیر به تشله ی خودی یا حریف و یا زدن دو تیر متوالی به یک تشله ی حریف که با این اتفاق امتیازات این مرحله سوخته و بازی دوباره از سر تپه شروع می شود
۴ ) کُچ شدن : اگر بعد از تیر تشله بی اختیار وارد خانه ی تصاحب نشده شود امتیازات این مرحله از بازی سوخته و می گویند کچ شد و بازی مجدد از سر تپه شروع می شود .
۵ ) لنکا تیر و تیر : یک عمل وحرکت ویژه ایست که نصیب هر تیم یا بازیکنی بشود آن تیم یا بازیکن امتیازات و نمرات قابل توجهی کسب خواهد کرد ( توضیح و باز کردن آن نیاز به شرح و کار عملی دارد )
۶ ) برداشت : از من برداشت جمله ایست که وقتی بازیکن احساس خطر میکند فقط به بازی خود یا تیمش در همان دور بازی پایان می دهد .
۷ ) ساق : شکل ، حالت و ژستهای مختلفی ست که تشله را در دست گرفته و به سوی هدف می فرستند که به ساق های بد فرم و ناموفق گیساق می گفتند.
لازم به ذکر است به نشانهگیری حرفهای با دقت نظر خیلی بالا و مثمرثمر می گفتیم ؛
" تَو وَرمِچِنه " !!! که صرفاً این جمله برای نظر شکنی آن بازیگر بود تا نتواند تیر بزند .
احمد عظیمی اردیبهشت ۱۴۰۱
[ دوشنبه هفتم فروردین ۱۴۰۲
شعر و ترانه روید از روستای اسفاد
آبی زلال جوشد از روستای اسفاد
هر تشنه ای که قدر آب حیات داند
یک قطره هم بنوشد از روستای اسفاد
هر بلبلی که در باغ آواز می سراید
گویا که نغمه خواند از روستای اسفاد
جویای فضل و دانش از ارض تا ثریا
درس ادب بجوید از روستای اسفاد
هر غنچه ای که چشمش را باز می نماید
باید قبا بپوشد از روستای اسفاد
هر سالکی که قصد قرب خدا نموده
باید که ره بپوید از روستای اسفاد
آن را که خاطر او از غصه ها ملول است
باید گُلی ببوید از روستای اسفاد
هر کس نداشت جایی ، اسفاد خانه اوست
باید دَری بکوبد از روستای اسفاد
هر جا روی دل تو در بندِ زادگاه است
کس نیست دل بشوید از روستای اسفاد
****
شاعر : مرتضی حسینی اسفاد – مدرس دانشگاه
در زمانهای قدیم به دلایلی از قبیل فقر مالی ، عدم دسترسی
آسان به شهر ها و حتی دیگر کشورها و نبود یا کمبود صنایع تولیدی در داخل کشور ، دستیابی به وسایل اسباب بازی کمتر بود لذا بازیها طوری طراحی می شد که یا نیازی به وسیله و ابزار بازی نبود یا اگر هم نیاز به ابزار بود ، این
ابزار حاصل تفکر و هنر دستان خودشان بود .
مثل توشله که با سنگ درست می کردند .
این بازیها آنقدر منظری زیبا و دیدنی داشت که بواسطه ی
استقبال تماشاچیان ، عدم محدودیت سنی و افتخار حضور بزرگترها ، ازدحام بینندگان هر لحظه رو به فزونی بود .
مثلاً می دیدی که مردی با شصت سال سن همراه جوانان
پانزده ساله و با شور و شوق کودکانه بازی می کند و بازی آنها را گرم و جذاب می نماید . این بازیها در کنار درس ، کار
کشاورزی و هزاران مشغله ی دیگر ، هم یک ورزش و هم یک تفریح بجا و ضروری بود تا خستگی جسمی و روحیِ همه ی اقشار بخصوص جوانان را بزداید و یا موجب تخلیه انرژی شده آنان را بجای انحرافات به مسیر درست زندگی سوق دهد بعلاوه که همه حکمت آموز بود .
۱) شَ کُر بازی
۲) کوت توشله خراب : ارتقاء تفحص
۳) ریگ بازی : ممارست تردستی و قاپیدن
۴) قطار بازی : ارتقاء قدرت تمرکز فکری
۵) دارِ قهم
۶) چِش ور بستنک : تمرکز حس شنوایی در رسیدن به هدف
۷) حاجی نمکَو نمک بِسَو
۸) توشله بازی : بالا بردن تمرکز نشانه روی
۹) تبرک بازی
۱۰) تَپ تپ خمیر
۱۱) درنه بغل دینگ : چیره گی با دقت و تیز هوشی
۱۲) مِخ دُرنه : مغلوب کردن حریف با اراده قوی
۱۳) اُرَنگ اُرَنگ از سرشناسی تا تعقیب و گریز برای تازیانه
۱۴) هفت سنگ : تمرین نشانه گیری در هدف
۱۵) گرگم گله می گیرم : حفظ ارزشهای ملی
۱۶) عمو زنجیر باف
۱۷) القدر دینگَو : دیدن بالا و پایین زندگی دنیا
۱۸) آهنگرو ، سیسینگرو : گرفتن قولنج کمر
۱۹) گل یا پوچ : دقت در انتخاب
۲۰) از ایی کلاهک دودِ میه
۲۱) الک دولک : ارتقاء نشانه روی و برد هدف
۲۲) تیران بازی : تمرین تمرکز و دقت در نشانه روی
۲۳) لی لی : تمرین تعادل در زندگی
۲۴) لخشک بازی: تمرین حفظ تعادل
۲۵) ایی نخودک ایی کشمشک: حرکات کششی بازوها
شانه ها کمر و عضلات شکم
۲۶) باد (تاب تاب عباسی)
۲۷) تایر گلونک
۲۸) اتل متل
۲۹) پَلپَلیس بازی: نرمش پنجه
۳۰) پل پُکَّک: تمرین پرش
۳۱) هردَو هردَو پودینه تخمرغ زرد دینه
۳۲) شاه و وزیر
۳۳) نون بیار کباب ببر: تمرین چابکی
۳۴) وسطی : تمرین همیشه در راس و میدان بودن
۳۵ ) خاله بازی : آیین مهمانداری
۳۶) یه قل دو قل : مشکلات اگر مثل سنگ سخت باشند
یکی یکی از پس آنها بر می آیی.
اگر توجه کنید مقدمات و ابزار همه ی این بازیها در خود اسفاد تهیه می شده ، نیاز به خرید هیچ وسیله بازی نیست و هدف کلی ارتقاء فکری و جسمی است.
احمد عظیمی 1398.2.3
با سلام و احترام
زمان قدیم هم آبادانی بیشتر بود و هم سرسبزی ، اون زمان بارندگی برف و باران خیلی زیاد بود آب قنات زیاد بود . اکثرا در خانه هایشان گاو و گوسفند و مرغ و خروس و سگ و گربه داشتند کشت آبی و دیم رونق داشت گندم و جو آبی و دیم ، کشت من دو ، گاورس ، غوزه و صیفی جات و کشت پاییزه و مزارع بزرگ ارزن زیاد بود و نگهداری آن مزارع هم خاطره انگیز بود. اگر در اسفاد قدیم ،آبادانی و کشت و کار زیاد بود ،به تبع آن پرندگان مهاجم و مزاحم کشت و کار مردم هم زیاد بودند. جدا از آنکه پرندگان از روزی شان بهره مند بودند ، گاهی اوقات هجوم پرندگان به مزارع منجر به نابودی و یا کاهش محصول می شد اینجا بود که بچه های آن دوران وظیفه نگهداری مزارع را بر عهده داشتند تا کشتزارها از شر گنجشک ها و یا چغوکهای مزاحم در امان باشد. مزارع زیبای ارزن بخصوص بعد از آبیاری بسیار خنک و زیبا و پر نشاط بود . ارزن در قدیم از اهمیت خاصی برخوردار بود و نون ارزنی یک نان ویژه و ارزشمند بود علاوه بر آن دانه های ریز ارزن غذایی خوشمزه برای پرندگان،بویژه چغوک ها بود. ارزن اواخر بهار بعد درو گندم و با ریشه گندم کشت می شود و اوایل پاییز با بور شدن و طلایی شدن کم کم برای درو و دروازه شدن آماده می شود. سرسبزی زیبا و رقص خوشه های زیبای ارزن در معرض بادهای تموز ، موجب وسوسه حملات پرندگان می شد. بچه ها در خنکی صبح و بعد از ظهر مشغول فراری دادن چغکوها بودند. چغوک ها پرندگانی کوچک و بامزه و فراوان بودند که وقتی در کنار هم قرار می گرفتند بسیار زیاد و پر سر و صدا و شبیه گرد باد بودند که اگر سنگی به داخل مسیر چغوک ها پرتاب می کردیم چندین چغوک سقوط می کرد و همچنین از ابزارهای متفاوت و مختلفی برای فراری دادن آنها استفاده می کردیم ابزارهایی نظیر ده وول یا مترسک ، پرتاب سنگ با په لخمون ، سر صدا کردن و هو هو کردن و مهمترین ابزار خه لت، خه لت کردن بود خه لت با قوطی های رب و کمپوت.
به این صورت که سنگ های ریز و یک شکل ، داخل قوطی می ریختیم و درب قوطی را تا می زدیم و سپس تکان می دادیم تا ایجاد صدا می کرد تکان دادن و خه لت خه لت کردن چون زمان بر و طولانی بود، هم موجب خسته شدن دست می شد و هم سرو صدای زیاد و طولانی برای خود ما نیز آزار دهنده بود امروزه قوطی های کنسرو و کمپوت را که می بینم یاد چغوک ها و مزارع زیبای ارزن میافتم .
به هر حال نسل قدیم پرتلاش و باهوش بودند و شگردهای خاصی برای کسب و کارشان داشتند نسل امروز هم باهوش تر از قدیم میزان تولیدات را چند برابر کرده است و همچنان رو به جلو در حال حرکت است به امید روزهای بهتر .
پیروز و سربلند باشید .
احمد عظیمی _ کریمی آوای اسفاد
یکی دیگر از بزرگان سفر کرده , میرزا حاج غلام حیدر قاسمی می باشند .
فردی با ایمان , خدا ترس , اهل مسجد ومنبر واهل نصیحت وپند دادن مردم بودند .
این مرد بزرگ یک شبانه روز اب از قنات اسفاد داشتند که ایشان را به یک کار افرین موفق وپیروز تبدیل کرده بود .
در زمان قدیم که دادگاه و پاسگاهی نبود وودسترسی به ان مشکل بود
ایشان ریاست خانه انصاف بودن که همان شورای حل واختلاف امروزی می باشد .
وحل دعوا می کردند . خانه ایشان در جوار کوچه حوض ملاحاجی که همه شما خاطره ان و کوچه باغها رابه خاطر دارید . در همسایگان اقایان مرحوم حاجی میرزا حسن وحاجی حسین علی غفاری ومددی وباقری واقع بود .که با هم برادر وار وبدون حاشیه زندگی می کردند .
خشت خشت خانها ومزارع وکوچه باغها , مهربانی وپشتکار این بزرگ مرد را فراموش نخواهد کرد . چرا که مردی به تمام معنا شکیبا وزحمتکش بودند .
ثمره سالها زندگانی ایشان دو دختر وسه پسر به نامهای حاج غلامعلی , حاج محمد هادی , وحاج محمد بود که پسر بزرگ وبزرگ خاندان قاسمی وزنده دار نام پدر که خدمات زیادی برای مردم روستا انجام داده اند . که از این بزرگوار هم در اتی خواهیم پرداخت .
جهت امرزش حاج غلامحیدر و سلامتی خانواده محترمشان صلوات
نویسنده ,, محمد علی غفاری
اسفاد وطنم. esfadvatanam.blog.ir
فرهنگ سلام
سلام به معنی سلامتی و اظهار محبت و نشانه صفا و صمیمیت بین افراد در جوامع مختلف است.
سلام نامی از نام های خداوند است و بیش از چهل بار در قرآن آمده است.
پیامبر گرامی ما در مواجهه با افراد فقیر و غنی و بزرگ و کوچک در سلام کردن همیشه پیشقدم بودند.
سلام کردن ۷۰ حسنه دارد که ۶۹ حسنه برای سلام کننده است .
در اسفاد قدیم و جدید همه اسفادیها به همدیگر سلام و خدا قوت می دهند.
کوچک به بزرگ . بزرگ به بزرگ و زن به مرد به همدیگر سلام می دهند و اظهار محبت و تواضع خود را هنگام رد شدن از کنار همدیگر اعلام می دارند.
متاسفانه این موضوع در شهرهای بزرگ و کلانشهرها ،کمرنگ و غیر ممکن شده است روزانه هزاران نفر در پیاده روها بدون هیچ واکنشی از کنار همدیگر رد می شوند و از نعمت تحیت و سلام محروم شده اند .
شایسته است هنگام ورود به برخی مکانها ، پارک ها و کوچه های محل و مناطق مربوط به خودمان ،به بزرگ ترها و بازنشسته ها سلام بکنیم
بخصوص بازنشسته هایی که پاتوق شان درب منزل خودشون است .
به آنها سلام کنیم حتی اگر ناشناس باشند.
سلام یک دستور الهی و قرآنی است.
ان الله و ملائکه یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلو علیه و سلموا تسلیما.
در پایان سلام و درود ما به شما اسفادیهای عزیز در جای جای ایران اسلامی.
پایدار باشید .
کریمی آوای اسفاد
ته شله مکانی استراتژیک در اسفاد محسوب میشود از چند جهت :
اول بخاطر اینکه بعد از راه در قلعه که هم اکنون آسفالت شده بعنوان دومین مسیر اصلی برای دسترسی شهرک به پای چنار استفاده میشود که این مسیر به راه پی قلعه معروف است.
دوم وجود بخش بزرگی از مزارع در اطراف این راه که وجود جوی آب همراه با درختان توت در سرتاسر این راه به آن زیبایی خاصی بخشیده است.
سوم به دلیل وجود خرمنگاه های گندم و جو که البته تعدادی از این خرمن ها در پیزاد قاضی هم وجود دارد.
ته شله زمینی مسطح با ارتفاعات کم، پایین وبالا شیب دار می باشد که مختص خرمنگاه ها صورت می گرفت و عمومی محسوب می شود که هر کس جایگاه خاص خودش را از قدیم و ایام دارد وچون از محیطی تقریبی در معرض باد می باشد از این مهم برخوردار گشته و در زمان اسفاد قدیم جایگاهی با تلنگری نو برای عصر امروز فراهم کرده که شاید برای نسل امروز ناشناخته باشد و انسان را به سوی عشق محبت و صفا سوق می دهد
وشاید قدیمی ها با هر بار عبور از این مجاورت به یاد خاطرات و کلماتی مانند خداقوت چیگ دروازه خر وگاو ریسمان جوال و گندم جو ماش خرجین و واز همه مهمتر اجداد و پدران و مادرانی که امروز در جمع ما نیستند بیفتند
چهارمین دلیلی که به این محل اهمیت بخشید ایجاد منبع آب شرب شهرک اسفاد هست
این منبع زمینی و بتنی به متراژ تقریبا ده در پنج و عمق چهار و پنج متر که از بتن سخت و فشرده در دهه 60 ساخته شد و مدت کمی از آب چاه عمیقی که در مجاور همین محل حفر شده بود تغذیه می شد که احتمال بر تامین اب شهرک و همین طور اگر عملی می شد برای مزارع هم قابل استفاده بود که میسر نشد و هم اکنون از آّب اسفدن تأمین می شود. یادی کنیم از مرحوم حاج میرزاحسین نظرجانی (پدر دهیار فعلی) که زمان ساخت این منبع منزلشان در ته شله واقع بود و همکاری موثری در ساخت منبع داشتند.
داستان چاه و دردسرهای حفر آن و خشک شدن آب آن و انتقال موتور دیزل و تانکر آن تراژدی است که از آن فقط اتاقکی به یادگار مانده است. چاهی که برای اسفادیها آب نداشت شاید برای شرکت حفاری نان داشت.
نگارش احمد محمدی
اقا سید محمد تقی موسوی معروف به آقای اسفاد از خادمین و نام داران مسجد اسفاد بودند .
که در تاریخ :۱۳/۱۱/۹۲ در روستای اسفاد به رحمت الهی پیوست .
ایشان مردی نیکو ، محبوب و دوست داشتنی . و همین طور همسر ایشان مرحومه کشور واحدی مادری مهمان نواز و مهربان بودند .که هر دو انها آسمانی شده اند .
امروزه مردم زیرکوه از ایشان به نامی نیکو یاد می کنند .و کمتر کسی باید باشد که این مرد را به شهرت آقایی نشناسد.
چنانچه اسفاد قلب زیرکوه را منطقه ای منتخب جهت گردشگری و تفریح انتخاب نموده اید .
آرامگاه این مرد بزرگ را از یاد نبرید . چرا که ناجی هر امید بی امید است .
روحش شاد یادش گرامی
سرو خمره ای و تاریخی اسفاد
هویت یک منطقه به ظرفیت های انسانی و طبیعی آن محل است . والحمدلله روستای اسفاد از این دو نعمت سرشار است. جا دارد از همسایگان این درخت کهنسال تقدیر و تشکر نماییم که سالها در حفظ و نگهداری آن کوشش فراوانی نموده اند و اگر در محیط متروک و عمومی بود شاید تاکنون اثری از او باقی نمی ماند. اما هفته گذشته فرصت شد دوباره شکوه و عظمت این پدیده را از نزدیک مشاهده نمودم. لذا نکته ای را یاد آوری می نمایم که امیدوارم مفید باشد.
وآن اینکه در فاصله نیم متری این میراث ماندگار و گران سنگ دیگدانی درست کرده بودند برای چای آتشی و این کار برای پوسته ی فرسوده و آماده حریق این درخت کار خطرناکی به شمار می رود. امید است با دقت بیشتر در حفظ میراث فرهنگی کوشا باشیم.
مرتضی حسینی اسفاد_خرداد ۱۴۰۰۳
🍀 سپاس از توجه شما
این درخت شاهدی زنده از دوران گذشته اسفاد است.
زنده از آن جهت که هنوز مختصر شاخ و برگی سبز بر قامت کهن و تنومند آن باقی است.
او سرگذشت نیاکان ماست. فراز و فرودهای اسفاد را دیده. خشکسالی ها و ترسالی ها، قحطی ها و فراوانی ها، سیل، زلزله، صاعقه و... را تجربه کرده و از همه جان سالم به در برده ولی در مقابل نامهربانی های انسانها مقاومت نخواهد کرد.
سرو نماد زندگی و جاودانگی است.
و این سرو نماد "اسفاد" است، آن را پاس بداریم.
احمد محمدی
اسفادپرغرورمن ای قلب زیرکوه
بیرون بریز غصه ی باکس نگفته را
لای پرچین کوچه باغها ،لای سنگ فرش های قدیمی، دانه دانه خاطراتشان دربوته ی کوچک علفی روی دیوار سربرآورده وباتوسخن می گوید-همان ها که روزی بودندوبودنشان گرچه تکرارنشداما تکراری نبود حتی میشوداین را درپینه های بسته شده برساقه ی درختانی که روزی براثربچگی های روزگارزخمی برتنشان نشسته بودواکنون چونان کودکی که زیر دستان پرازمحبت پدری قدکشیده وتنومندگشته است دید.
بین شاخه های انگوری که هنوزهم گردن برافراشته اند تادرکشاکش پس کوچه هاردپایی پیداکنندازآنان که اوج رایادشان دادند.
درصدای قیج قیج دربهای چوبی که نگاه کولون هایشان درانتظارزن همسایه میخکوب شده است.
درتن بی رمق درختان توت وگردویی که سالهاپای خاطرات پیرمردان خسته، نگاه ازنگاهشان برنداشتند.آنان خودبرکت بودندکه وقتی رفتند دامن دامن برکات زمین هم با آنهارفت.آنهاخوددعابودندکه آسمان درتسخیربالهایشان بود.
می بینی انگشتان کشیده شده روی دیوارهای کاهگلی را؟- همان هاکه ماننددانه های ترکخورده ی تسبیح باهرنفسشان قداست معبودرابه رخ خاک میکشند-اکنون درسکوتی غم انگیز،ازناگفته هایشان می گویند!
چشمانت را اگرببندی حس میکنی بوی ترکیب کاه وگل را.
خوب که گوش کنی می شنوی صدای آشنایی که دردل شب فریادسیراب شدن گندم زارش رافریادمیکندتاصبحدم خورشیدرادرافق خوشه های طلایی خرمنش شرمسارکند.
هنوزهم صدای تق تق خمیربین دستان زیبای مادرت روی تنورداغ مهربانی اش روح یخ زده ات رانوازش می دهد .
یادت هست حسنک کجایی !چقدزندگی اش شبیه زندگی مابود!
روزهای بارانی درس آش وکشکهای مادرت رامرورکن.!
داسی که دستهای پدرت باآن تاول میزدتاسبدسبداناروبادام وسیب به دستانت هدیه کند...
زنبورها وبچه گنجشک هاخاطراتشان رادرچوب دستی وتیرکمان های تو مرورمی کنند.
کوچه های خاکی پراست ازصدای قهقهه هایت وقتی ازپشت دیوارقایم باشک هایت سرک میکشی.
چشم هایت راببند.بازنکن.همه هستند.کسی نرفته است.
تاده بشماروچشم هایت رابازکن.
حالامیتوانی بیایی .ولی آهسته ترقدم بردارشاید جای پای دوستانت زیرگامهایت گم شود...
نویسنده: بانو احمدزاده"ستاره سحری"
حاج حسن ابراهیمی
یکی از مراکزی که در اسفاد منشاء خدمات فراوانی برای مردم اسفاد بوده است شرکت تعاونی مصرف اسفاد است که از همان اوایل انقلاب توزیع اقلام و لوازم و مواد خوراکی کوپنی قند و روغن و شکر توسط آقای حاج حسن ابراهیمی صورت گرفته است.
مکان اولیه شرکت تعاونی یک اتاق در منزل آقای میرزا حسن واحدی بود که باوجود مشکلات فراوان و کمبود جای مناسب به مکان فعلی در شهرک جدید اسفاد منتقل شد که با حذف مواد کوپنی، دیگر خدماتی ارائه نمی کند.
ایشان مردی سختکوش ، مردم دار و خوش برخورد همراه با گفتن اصطلاحاتی نظیر پسر خاله و رفیق است که بیشتر اوقات خارج از برنامه ساعت کاری به مردم خدمات فراوانی ارائه نموده است چرا که خیلی از اوقات افراد بصورت انفرادی برای باز نمودن درب شرکت تعاونی به درب منزل ایشان مراجعه می نمودند که مشکلات خاص خودش داشت. از خصوصیات دیگر ایشان تبحر خاص در حساب و کتاب و استفاده از چرتکه است.
به هر حال رسیدگی به امورات عمومی مشکلات خاص خودش را دارد
برای ایشان و خانواده محترمشان آرزوی سلامتی و بهروزی داریم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
اسماعیل کریمی