قاب عکس خسته
شنبه, ۵ آبان ۱۳۹۷، ۰۵:۰۸ ب.ظ
روزی که خوش بود خاطر از ایام
چرخی به نان خشک در دندان
سر گرم در بازی نمی دانم
خاطر از این خوشتر از این ایام
حالم از این دوران از این تنها
شب بود هر شب تیره در زندان
در امتداد شب تا هر شب
هر شب سیاهی بود در مرداب
غم از نسیم تیره می بارید
زخمی به تن از کینه می نالید
هر لحظه اشک ریز چون باران
بر خاک و بوته خفته در طغیان
شب از سکوت رعد می لرزید
گل از زمین خشک می ترسید
مهراب راز پاکی ایام
حال از در و دیوار بر دندان
بر هر در و دیوار چون خاموش
قابی ی ز عکس خسته ایام
شاعر :::::" خالقی (عرفان )
۰ نظر
۰۵ آبان ۹۷ ، ۱۷:۰۸