شعر پروانها
****** پروانه ها *******
یاد ایامی که بود بچه و قایم موشک
اون درخت وماه وابر , نقاشی وهفت رنگ
یه زمان که قلبها , پر بود از شادی وشور
یاد مه بچه بودیم تو گذشته های دور
یاد قلعه حوضک , تختک یک اسیا
شادی و فرح دل عشق یک قلعه چه شور
یک به یک روز قشنگ با تو هم بازی شدن
از دم صبح تا غروب اون قدیم دلا یرنگ
یه درخت سبز وسرو مرهم زخما درد
این درخت سرو ناز بود بود مرهم درد
یادمه روی درخت دو تا دل کنده بودیم
سال بعد از اون درخت ما دیگه رفته بودیم
سرو ناز وطن من بعد چندی سال سال
چه روزای خوبی بود ولی افسوس زود گذشت
شاید اون دلا دیگه خشکیده روساقه ها
شایدم بزرگ شده لابلای شاخه ها
چه روزای خوبی بود پرواز پروانه ها
کوچه وباغ وزیر , چپر و اوازها
دلم تنگه روزگار ای غریب واشنا
تو بگو چرا چه زود گذر پروانه ها
من تو را یه روز چه زود گذر یه دیر زود
به همین نزدیکی خفته و خاطره ها
خالقی اسفاد