دنیای جشن و سرور دنیای اتشونی
دنیای اتشونی
سوالی که جوابش برایم قابل تامل و اندیشه بود شاید تحرکی در مخاطب تامل انگیز باشد .
روزی بر مادری از دیار کهنه به عرض سلام و ادب وارد شدم
چون در خانه وارد شدم وچشمم به مادر افتاد پرسیدم
در چه حالی مادر ، زندگی را خوشی هست یا مشقت است
در حالی که داشت سری تکان می داد به بهانه یاس گفت ای مادر این چه سوالی ایست این دنیا که دنیای جشن و سرور است .
دنیای عیش و نوش و خود پاس داری دنیای خنده وشادی دنیای تصمیم و تدبیر
دنیای خواب و بیداری ، آنچه را خواهی
چه شده است مادر مرا مفهومی نیست تو را خوش است یا درد ، من نفهمیدم
گفت این دنیا دنیای ایست که خودت تصمیم می گیری خودت می خواهی و می خوابی و هر شب خنده و جشن است
ولی ان دنیا دنیای آخرت است دنیای آتش است ، دنیای اعمال نیک و بد
ما را چه آید در ان دنیا
اینجا که هر شب شب اتشونی ایست
و آنجا بود که تاملی عمیق در من احاطه شد و سکوتی خاموش
نگارش خالقی اسفاد