طلای سرخ اسفاد
برداشت گل در اسفاد قدیم
یکی از معضلات وخاطراتی که در برداشت زعفران داشتیم بچه داری بود .بلاخصوص موقعی که جوش گلها امانمان را بریده بود وبچه هم گریه می کرد ویا در ان هوای سرد صبحگاهی , برداشت محصول رو از ما سلب کرده بود .از یک طرف خوشحالی ما از برداشت گلها در چهرها نمایان بود واز طرفی هم گریه بچها آرامش پدرو مادر را می گرفت .
خدایمان این بود که بچه دمی ارام گیرد وبخوابد تا ما بکارمان برسیم , درگاه یا پیشون خیتها یا کنار پل ها جایگاه خوبی برای اطراق عزیزان مان بود گاهی ان قدر از خود بی خودشده که سه چهار خیت را پشت سر گذاشته غافل از این که کودک در چند فاصله ای دورتر از ماست که صدای گریه اش هم به گوش نمی رسید
چراغ توری هم نمایش سایه ما رو از خودمان بر زمین اکران وزیبایی خود را با صدای فیش فیشش بر گوشها نمایان می کرد .
گاهی روشنایی زیبایش با تور ظریفش چندها کیلومتر به چشم می خورد ویکی از مشکلات چراغ توری تور ظریفش بود که در هنگام ریختن تور چاره ای جز شکیبایی نبود
سرمای هوا هم گاهی ما را وادار به اتشی میکرد که گرمایش هم بی امان بود ولی با تمام خاطرات تلخ وشیرینش گر چه برایمان زیاد اهمیت نداشت کیسه های گلی که گاهی شمارش آنها روزانه بیش از هفت وهشت کیسه بود ولی صافی وپاکی دلی شکیبا ومردمی ارام واهل دل خستگی تمام ان تایم را پر می کرد .
شاید ان ان روز ها بیاید یاد باد یاد باد ان روزگاران یاد باد
خالقی اسفاد