یلدا 97 مبارک
امشب چه طولانی، ولی عاشقانه و پرنور است. شب روشن پر امیدی است که باید در ازدحام نگاه های مهربان بنشینیم و لبخند را به خوبی بدانیم. بنشینیم نفس هامان را با هم یک دل کنیم و خاطرات سرشار را از میان سینه هامان بیرون بریزیم تا خانه ها روشن شود. شمع ها را امشب کنار شب نشینی سرور، با شعله نوازش دل برافروزیم. سفره ها را از مائده دعای خیر پر کنیم و در جیب های یکدیگر نقل و نبات مهر بریزیم. سر بلند کنیم به سمت ستاره ها. بوسه برای آسمان برکت خیز زندگی بفرستیم و آواز زمستانه ای برای آغاز فصل تازه بخوانیم؛ آوازی به رنگ و رونق حیات راستین. لبخند بزنیم. شب همچنان ادامه دارد.
خورشیدِ فردا کمی در تأخیر است؛ که امشب را در طولانی ترین لحظات باهم بودن پر از رمز و راز عاشقانه حیات کنیم؛ پر از نیایش خویشاوندی و همدلی. یاد کنیم از پرواز های گذشته، از سفرهای تعالی، معجزات مکرر عمر. یاد کنیم از روزگار همیشه در شتاب، زندگانی پر رمز و راز. یکدیگر را فراخوانیم به سمت یک رنگی، به سمت عشق؛ که عمر نمی ایستد؛ که لحظه، گریزان است و با هم بودن غنیمتی است فرار.
از یلدا بپرس راز شب زنده داری عاشقان را. از یلدا بپرس که چگونه ستارگان بلندبخت، از آغاز زمین بی وقفه در شب ها سوسو زده و چراغ راه زندگی بوده اند. بپرس که امید به دیدار صبح و ظفر چه اصالتی دارد؛ پیروزی نور بر تاریکی را چه حکمتی است؛ چیرگی امید بر نومیدی و ظلمت چه حقیقتی است؟ یلدا می داند که انهدام سلطه تاریکی چگونه است. شاهد همیشگی زمستان است یلدا؛ که مژده دوباره رسیدن بهار را در طویل ترین و چراغانی ترین شب زمین ندا می دهد.
فرصت بخواهیم از عشق، از هستی، از خالق. فرصت بخواهیم که در تک تک آینه های زمین، تجربه های عزیز را ببینیم؛ که تک تک شب های عمر را در لباس خوش بختی به صبح برسانیم؛ که کوکب های اشاره گر شب های جهان را قدر بدانیم و هر آنچه طلوع سپیده را تقدیس کنیم.
فرصتی بخواهیم که باشیم و صلح در ما باشد. خورشید بی وقفه در ما باشد و تبرک نصیب دست های ما باشد. شب هنوز ادامه دارد. بیدار بمانیم که تا رسیدن نور تمام تاریکیهای خود را از پنجره بیرون اندازیم. به استقبال سپیده فردا نام های یکدیگر را در شب نشینی شعف با مهر صدا بزنیم
وقتی باید بدون تو سر کرد چه سود یک دقیقه بیشتر؟!
تنها دقیقه ای شبی را به بلندترین شب سال مبدل میسازد یا به تعبیری دیگر دقیقه ای به شبی منزلت یلدا شدن بخشید
اینست معمای هستی
اینست راز برتر شدن تنها به قدر دقیقه ای قدی قدمی و یاقدرو منزلتی حتی پنهانی.
شب یلدا شبیست که به قدر دقیقه ای بیشتر بودنش منزلت خاص بودن به خود گرفت و میتوان با کنار هم بودن شاد بودن احساس نهفته شب را لمس کرد و دقیقه ها را بوسید اما دل گرفت...
میان سطرهای شادی باید پرانتزی باز کرد و نوشت افسوس که در این شب تو دل خیلیا غم بیدارتر از هر شب دیگریست و این دلها یک دقیقه بیشتر باید باغم سرکنن
پازل زندگی خیلیا جاهای خالی زیادی داره...
مثل نبود عزیزان مثل نبود خیلی از بودن ها...که جای خالیش شده جا واسه حسرتها و عقده ها و غم ها و گله ها و خورده های دل شکسته بچه ها.
مختصر بگم تو اوج شادی یاد غم دیگران باشیم و برای شادی دلشون از ته قلب خدارو صدا کنیم تا دلشون شاد بشه حتی اندازه همون یک دقیقه که به شبی اینگونه منزلت داد.
شب یلداتون مبارک.