روز مرد شاعر مرتضی حسینی
سه شنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۷، ۱۰:۲۳ ب.ظ
روز مرد
دوباره قصه جوراب ، روز مَرد آمد
و باز قصه بازار و دوره گرد آمد
جوراب هم که نه مثل هم است هر لنگش
گهی زنانه و بی رنگ و زوج و فرد آمد
چقدر جمع شده جوراب روی هم انگار؟
از این حکایت و هدیه سرم به درد آمد
نبود داخل سالنامه نامی از جوراب
به روز زن که همیشه طلای زرد آمد!
دلم ز روز زن و مرد می گرفت انگار
که مُهره های دلم طاق های نَرد آمد
جوراب ذهن مرا خط خطی نمود این بار
به پالتویی نرسیدم ، که روز سرد آمد
شاعر : مرتضی حسینی اسفاد
۹۷/۱۲/۲۸