فریاد رس
شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۸، ۰۱:۲۲ ق.ظ
زان که قدرش را ندانستند حیات
بعد خفتن همچو گوهر کیمیاست
تا حیاتش را بود فریاد رس
موتش از لیلا و واویلا نرس
در وصال عشق از پروانه ای
همچو مست در گرد شمع آواره ای
بهار گذشت به خموشی نبود امیدی
که عمر اب روان بینی و ندانستی
خزان رسید و نسیم بهار گذشت
خبر رسیده به مرغان قیل و قال پرست
چگونه در غم هجران بود امید نجات
بود تا که به چشم نگه شور پرست
شاعر :::خالقی (عرفان)
۹۸/۰۱/۱۷