با لهجه فندختی بخوان بیست و پنج صدم هم غنیمته ,
روزی معلم دبیرستانمان اقای صالحی امتحان فیزیک گذاشته بود . کلاس درس مون خیلی شلوغ بود جمعا نزدیک به سی نفر می رسید سال اول دبیرستان ابیزیها , فندختی ها اسفادیها ومیراباد مختلط بودند
درس فیزیک و شیمی هم یکی از دروس بسیار سخت من بود چرا که با اشکال و فرمول هایی هندسی و دشوار همراه بود . امتحان برقرار شد . تقلب همیشه تو رگ و خونمان بود انقدر که دوست بسیار خوبم اقای اسماعیل عبدی ,,عیدی ,, به لقب اسماعیل تقلب شهرت بود .
بعد از پایان امتحان اکثرا زیر ده گرفته بودیم
من همیشه حساب و کتاب نمراتم را می کردم و اگر کم و زیاد بود شکایتم را اعلام می کردم ان روز من حساب کردم و یک هفتادو پنج صدم با احتسابی که کرده بودم بیشتر می گرفتم یعنی گرفته بودم نه و هفتاد و پنج صدم تازه خوشحال بودم که این نمره رو گرفته بودم .
یکی از دوستان فندختی از امتحان سه گرفته بود . براش حساب کردم یک بیست و پنج صدم اضافه شد . گفت الان می رم به معلم می گم , گفتم داداش بیخیال شو بیست و پنج صدم چه دردی ازت دوا می کنه ارزشی نداره رو بزنی . با چهره ای بسیار جد و اشفته و با لهجه شیرین خودش برداشت گفت :
بیست و پنج صدم هم غنیمته !!!!!
ما رو باش خوشکم زده بود
حسابی زدیم زیر خنده و این ضرب المثلی شد که امروزه بارها و بارها در جاهایی استعمال می کنم .