دوشنبه, ۲ دی ۱۳۹۸، ۱۲:۳۳ ق.ظ
رستگاری
در سکوت شب نگاهی خسته روئیده
ساز آرامش دل اندوه مردی را نوازش می کند
چون قطره ی آبی که بر گلبرگ زرد ی ارمیده
شاپرک ها یاسمن ها را ببین غمگین و دلتنگ اند چرا
دور از نسیم عطر مهر دلگیر و پابندند چرا
ای آسمان
باران نمی بارد چرا
رنگ ظلمت در سیاهی خون می بارد
پرده ای تاریک و ظغیان در نگه ویرانه رندخارد
دشنه در قلبم شده اه ای خدای من
لیک من با خشم می گویم
چشم بر هم می نهم تا بگذرد این روزگار من
حجت ا باز آی ببینم رستگاری من
شعر خالقی (عرفان)
- ۹۸/۱۰/۰۲
سلام
احسنت بر شما. عالی بود.