مصاحبت گون و قاصدک معنی شعر
مصاحبت گون و قاصدک
روزی قاصدک همچنان بر مرکب باد می تاخت . و ازادی را بر اوج قدرت نظاره می کرد . بوته ی گون که در زیر خاک با غل و زنجیر بسته شده بود به قاصدک می گوید . سلام ای قاصدک که از صد دنیا ازادی . خوشا به حالت . منو می بینی در چه وضعی افتاده ام .
پیغامی برایت دارم . ولی در پیغامم راز دار باشی نکند دران پیمان بشکنی و سو استفاده کنی
تو را که از هر دنیایی شاد و خندانی گاهی خبری هم از من بدبخت بگیر . نگاهی به من بینداز سالهاست در این بیابان تک و تنها افتاده ام .قصه هایی دارم که هر تپنده ای بشنود دلش را به درد خواهد اورد . نمی دانم . قاصدکها دیگر خبری خوشی برایم نمی اورند . نه اینکه نمی اورند نمی خواهم که بیاورند همشون اهل نیرنگ و بازی شده اند . (استعاره به زمانه ی حیله و نیرنگ ) دلی پر غم و غصه دارم می خواهم برایت رازی بگویم
شما که پیغام رسان هر دل ناامیدی شما که همیشه پیغام های خوش می اوری . و امید هر نامیدی ، برایت سخنی دارم
تو را در هر پیغامی که می شنوی راز دار باش و ان را فاش نگوی پیغام هر کسی را به دست صاحبشان برسان و وفادار باش مثل (اسبت باد ، وفا و مهربانی )
اگه در عهدت پیمان بشکستی تموم عمرت بیهوده زیستی و دل بشکستی تو تا موقعی پیروز و ازادی که سوار بر چرخ گردانت هستی (باد)اگر همیشه سواره هستی و از هر دولت ازادی گاهی هم از اسبت پایین بیا و دستی بر نیازمندان و ایتام بزن من بدبخت من بیچاره همه رو به یک چشم ببین ، نه اینکه لباس مندرس پوشیده ام بی اعتنا باشی (فقرا و ایتام ) نه اینکه من بوته ی خاری بیش نیستم توجه نداشته باشی همه رو به یک چشم ببین گر می خواهی از هر طوفان و بلایی در امان باشی تا حکمت خداوند بر تو بگیرد
لیک عجل خبر نمی کند و تو را همچون طوفانی وحشی نقش بر زمین می کند . ان گه دیگر سواره نیستی و خواهی دانست پیاده چه می کند و من در غل و زنجیر چه می کشم
مفهوم معنای این شعر دنیای ظلم و ستم را می رساند که پر از نیرنگ و ریا شده دیگر معرفت معنایی ندارد . و سر انجام قوم ظالمین طوفان بلاست که به شکست مواجه خواهند شد و پیروز ان است که در اموار ستمدیدگان و ایتام تهی دستان یاری می رساند . و حکمت خداوند شامل حال انها می شود .
معنی اشعار مصاحبت گون و قاصدک در پیشینه وب
تدوین و نگاشت :: خالقی