به مناسبت عید قربان شاعر علی رضا شباب
يكشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۹، ۰۵:۵۲ ق.ظ
عید قربان است و عید بندگی
تن رها کردن ز جان،سازندگی
عید ایمان ،عید احسان،عید یار
عید دلهای رئوف بی قرار
همچو ابراهیم قربان کن تو نفس
تا نماند در وجودت عشق کس
خوی حیوانی ذلیلت می کند
کشتن نفست خلیلت می کند
همچو اسماعیل سر نه ،بر زمین
تا که نوشی جرعه، از ما۶ معین
سعی کن بر نفس خود گردی سوار
تا که ره یابی به سوی کردگار
مثل شیر حق منزّه شو وپاک
گیر خود را کم وافتاده چو خاک
آن زمان در عالم مردانگی
چون علی گردی ز خود بیگانگی
چشم خود بر بند جانا بر جهان
تا که در یابی تو اسرار نهان
شکر حق کن تا سلیمانی شوی
یا حکیمی همچو لقمانی شوی
همچو سلمان عاشق دین خدا
باشی واز نفس خود گردی جدا
کن تو پیشه این محاسن را جوان
تا زمانی که به جان داری توان
اهل ایمانی تو ره یابی بهشت
هر کسی یابد همان چیزی که کشت
نفس خود جانا تو قربانی نما
تا خدایت را ببینی هر کجا
علیرضا شباب
۹۹/۰۵/۱۲