چشمه ی خشکیده
پنجشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۹، ۱۱:۵۰ ب.ظ
اسمان در ظلمت
ابر پوشیده نقاب مشکی
حوض اب خانه ی ما خالی ترک زیگزالی
نردبان در پس دیوار افتاده روی زمین
سالهاست خوابیده
کاش یک بار دگر دیوار کوتاه همسایه پیدا بود
دیوار خانه ی همسایه سنگ سیمانی
دگر از کاسه ی اشی که در ان با سس اش نام علی تزئین بود مهری نیست
حسرت روزای قشنگ تو خالی
بغض سنگین نسیم سحری ترکیده بادی نیست ابری نیست
سبزه های زیبا خشکیده ژولیده
روزها تکراری ایست
فانوس شبه ی طوفانی است
تک و تنهام
من چه بی یار کسم
شاعر :خالقی (عرفان)
۹۹/۰۸/۰۱