شمارش مگسها
شنبه, ۲۶ تیر ۱۴۰۰، ۰۷:۵۱ ب.ظ
حکایت
انبوهی از مگس های وحشی خری را به استقرار و زیست گاه خود در اورده بودند
خر از هجوم و هیبت انها به تنگ آمده بود
نافهم کاری از دستش بر نمی امد
مگسها چنان نیش و دندان خود را تیز کرده بودند گویا در بهترین رستوران به جشن نشسته اند
انسان به نظر حیوان و مگسها به سو نشسته بود
و کودکی را به نصیحت موضوع می پرداخت
می بینی چقدر بد بخت است ایا از این بدتر هم داریم
این را اموزه گوشت بپندار تا درس زندگی بیاموختی
کودک گفت می شود باری دیگر بیان کنی از ان سان که به سخن شدی داشتم مگسهای خر را می شمردم
خالقی اسفاد
اسفاد وطنم. esfadvatanam.blog.ir
۰۰/۰۴/۲۶
سلام
حکایت زیبایی بود. کم کم دارید رو دست سعدی می زنید ...
در ضمن محیط وبلاگ هم قشنگ شده مبارکه