آبنبات چوبی
آبنبات چوبی
دوشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۸، ۰۳:۱۲ ب.ظ
محمدعلی خالقی
۰ نظر
علاقه زیادی بهش داشتم بخصوص که با طعم های متفاوتی همراه بود گاهی سرد گاهی ترش گاهی شیرین در هر صورت خیلی برایم خوشمزه بود .
همیشه داخل کنسول ماشینم چند تایی ذخیره داشتم فصل زمستان معمولا بیشتر می چسبید و حس خوبی داشت چرا که دقیقه ها طول می کشید تا تموم بشه
معمولا هفته ای یکی دوبار با دوستان برنامه بیرون داشتیم استخر پارک و یا دو میدانی پارک ملت
بعد از یه خستگی سرسخت شنا یا دو میدانی خیلی حال می داد روزی طبق روال همیشه گی که در حال خوردن ابنبات چوبی بودم تحت تمسخر و ممانعت دوستانم قرار گرفتم . انها می گفتن این چیه که تو می خوری مال بچه هاست گفتم هیچ تا حالا شما خورده اید ؟گفتند نه گفتم پس حق دخالت ندارید . رفتم چند تایی از تو ماشین اوردم و بهشون گفتم برای اولین بار و اخرین بار اگه اشکالی نداره بخورید . انها شروع کردن به خوردن ولی از چشاشون می خوندم که غرورشان حاظر نیست طعم خوشش را قبول کند. و همین طور هم شد انها هیچ نگفتند من هم به خوردنم ادامه دادم و موضوع را عوض کردم .
چند روزی نگذشته بود که پارک ملت با دوستان قرار داشتم من از همه دیر تر رسیده بودم . شکلاتی با طعم نعنا از داخل ماشین برداشتم و درب ماشین را قفل کردم طبق معمول کنار دکه ی روزنامه فروشی قرار داشتیم در حالی که داشتم شکلاتم را مک می زدم بچه ها را از پشت دکه می دیدم همین که نزدیک شدم دیدم انها هم چند شکلات خریده اند و همچنان دارن می خندند و لذت می برند وقتی رسیدم گفتم این چیه دهنتون همگی نگاهی به هم کردیم و حسابی زدیم زیر خنده . گفتند فکر نمی کردیم اینقدر خوشمزه باشد دمت گرم .
برگی از خاطراتم
اسفاد وطنم. esfadvatanam.blog.ir