ابادی وطن
شنبه, ۱۴ خرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۴۵ ب.ظ
شنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۸، ۰۱:۱۲ ق.ظ
محمدعلی خالقی
۰ نظر
دلم تنگ است برای دیدن یک لحظه ات در خواب
تو را ای سرزمین زاد و اجدادی بهار زندگی
ای وطن عشق پرستوهای عاشق
نازنین بی تو چگونه سر کنم اما هوای تو درون سینه ام خالی
تو را اباد می خواهم
نشستم در درون خانه ای تاریک دلم پر می کشد در باغ و بستان ها شکوفه ارغوان ان کلبه ای خاکی
تو را اباد می خواهم
قاصدک گر می روی ان سو دیار من
پیامی می رسانی این چنین می گفت فلانی
تو را اباد می خواهم
من و کوه امید ارزوهای خیالم
که هورا می کشم از هر نفس در دل امیدی هست
صدایی می رسد هست هست
تو را اباد می خواهم
شاعر خالقی اسفاد
اسفاد وطنم. esfadvatanam.blog.ir
۰۱/۰۳/۱۴