پلبند (چهار بیتی محلی تربت جام )
به پلبند می روم گندم بکارم خبر از دختر بیگم بیارم
به ضق چیشکای دوست و دشمن طنو و تیشه و هیزم بیارم
**********
به پلبند می روم مِندَو بکارم خبر از خوهَر خسرو بیارم
هزاران دوست و دشمن در کمین اند گل پژمرده را اِشطَو بیارم؟
**********
به پلبند می روم که نان بیارم خبر از خوهَر رحمان بیارم
خبر از خوهَر رحمان چی باشه مُرُم که زیره از کرمان بیارم
**********
به پلبند می روم شلغم بیارم حسابا خور کنم دل جمع بیارم
اگر چیزی برایم مونده باشه گُلی و گُل بِنه با هم بیارم
**********
به پلبند می روم که زن بگیرم جوالی توگی و اَرزن بگیرم
به پیش خالو و عامو و عمه گردن خور کج کنم دامن بگیرم
**********
به پلبند می روم جارو بیارم بگیرم دختر خالو بیارم
زبون خوش اگه کاری نباشه به صد سِحر و به صد جادو بیارم
**********
به پلبند می روم اَنبِز بیارم خبر از خوهَر پروِز بیارم
سه تا دارم مثال بره آهو گلی جان را بِری سر رِز بیارم
**********
به پلبند می روم که زعفرونه تمام کوی و کوچه گل پَرونه
به مادر دخترای پر ناز و غمزه کسی داد مرا کَی می رسونه؟
**********
به پلبند می روم آباد گشته دو زن داری مگر آزاد گشته؟
پی یَر مرتضی دو زن گریفته حسینا هم مگر داماد گشته ؟
**********
ز پلبند می روم که سال خشکه زِ غم پُر باد گشتم مثل بُشکه
بغل که می کنم بره گُزَل را بوی پشکل مثال بوی مُشکَ
چهار بیتی محلی تربت جام