شعری زیبا از بانو اسماعیلی اسفاد
چهارشنبه, ۱۶ اسفند ۱۴۰۲، ۰۸:۲۰ ق.ظ
بالاتر از خیال، رؤیای بی نظیر!
در دام واژه ات، طبعم شده اسیر
من نیشتر زنم، بر قلب دفترم
از عشق آن قنات، از شوق آن کویر
در گرمی تموز، ابیاتْ چون نسیم
در چلّه ی بلند ، مانند زمهریر
در وصف حال تو، این شد بیان من
یک قطعه از بهشت، با مردمی بصیر
سرو صنوبرت، بر قلب سبز تو
مانا وسربلند، اِستاده چون امیر
در بازی فلک ، با چیدمان دوست
شد مات روی تو ، هم شاه و هم وزیر
ای مادر وطن ، پرچین دامنت
هم مأمن صغیر، هم مدفن کبیر
بر خوان لطف تو، یکسان نشسته اند
عمری کنار هم، دارنده وُ فقیر
هم سو و هم قدم ، چون موج سربلند
محض دل وطن ، پیغام این حقیر
دور از وجود تو، اسفاد شعر من
آماج تفرقه ، چون قصه ی اخیر
در غربتم ولی، در وصف روی تو
گفتم ترانه ای، در قامت سفیر
شاعر:اعظم اسماعیلی ۱۴۰۲/۱۲/۱۵
۰۲/۱۲/۱۶