شعری زیبا از حسن آقای شهریاری
اگر خدا بخواهد به سر زمین اسفاد خواهیم آمد وکمان آرش کمانگیر را همراه با تبرچه برخواهیم داشت وروانه بیابان وتگ مسیله خواهیم شد وکما را از بیخ وبن بیرون همی خواهیم آورد وسفارش ساییدن کشک محلی همی خواهیم داد و دور هم نوش جان خواهیم کرد . ولحظه هایی را باشادی وسرور سپری خواهیم کرد
فریدون فرخ فرشته نبود
به مشک وبه عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت این نیکویی
تو داد ودهش کن ،فریدون تویی
پارسی را پاس بدارید
بیابید کما را ز دشت ودمن
تناول نمایید از آن یک دو من
و لیکن نگهدار از آن ، بوتهای
که از بذل ، پر مزه گردد دهن
ایا ای برادر زن خوش سخن
همان به که شیرین گردد دهن
سرودم برایت ز پارس، آریا
چو شهنامه گو ،عاشقی بر وطن
بخواهم برایت ز یزدان پاک
که آرامشت باشد اندر زمَن
امیر ارسلان و امیر ارشیا
بتازند به ابلیس و بر اهرمن
خداوندگار یار و غمخوارشان
همانندِ گل هستند اندر چمن
شهریاری حسن
اگه شعرت زیبا و قشنگ شد
کنون حس درونم شور و تنگ شد
دگر لایکی نباشد اندر این متن
به تار عنکبوت مغزم سنگ شد
وقتی تو یک بازی برنده می شی
تشویقت نم کنند
حس قشنگیه
چون دوستان واقعی برای تشویقت تا تو رو ببینن چشماشون برق می زنه 👌👌👌❤️❤️❤️
خالقی