شاعر غلامحیدر کریمی اسفاد
خداوندا نده هرگز سه تا درد
نه بر خصم ونه بر انسان ولگرد
نده بر مومنان و نیکمردان
هر آنکس رو به درگاه تو آورد
یکی دردی که می اید به دندان
که این درد پیل را از پای افکند
عفونت چون کند دندان فاسد
فقط باید وَرا، از ریشه اش کَند
کُند جیبت زِ بیخ وریشه خالی
زِ تَرمیمش شود بیچاره هر فرد
دگر دردی که خیلی سخت باشد
بود آن درد مهره یا کمردرد
اگر ماهیچه اطراف آن دیسک
شود پس ملتهب یا گردد آن سرد
بیفتد کل وزنت روی مهره
دگر افتد زمین چون پیل آن مرد
حقیرت میکند در بین مردم
طبیبان را کند خوشحال آن درد
دگر دردی که شاید سخت باشد
یقینا سخت تر از هر کمردرد
بود او درد فقر درد تورم
که مجبوری تو خم شی پیش نامرد
به درد اول ودوم توان ساخت
به درد نان مبادت چاره درد
شود دردت دوچندان چون که بینی
توزحمت میکشی وبرده نامرد
فساد واختلاس آن درد باشد
که روی مملکت را میکند زرد
خدا یا قدرتی ده تا خورم من
به جای درد یک من روغن زرد
غلامحیدر کریمی