شاعر مرتضی حسینی اسفاد
اردیبهشت روز شهرستان زیرکوه
ماه اردیبهشت بی مانند ،
حلقه ی وصل در مصلا شد
روز زیرکوه بی مثال آمد ،
موعد جشن ما مهیا شد
اولین حکم جمعه استان،
از برای فقیه صادر شد
خوب این برگ افتخار بزرگ،
با نگاه امام امضا شد
عالمانی بزرگ از این جا ،
نامشان زیور وطن گشته
هر بزرگی خودش کتابی بود ،
فرصتی گر برای انشا شد
از شهیدان که جانشان تقدیم،
پیشگاه امام و کشور گشت
صد و ده لاله ی به خون گشته ،
دفتر شعر عشق پیدا شد
سرزمینی که بود حاصل خیز ،
همه ی میوه ها به بار آمد
پایتخت زرشک دنیا بود ،
زعفرانش چه قدر اعلا شد
چند معاون وزیر و استاندار
اهل این خاک و سرزمین بودند
آفتابی ز مشرق ایران ،
مثل یک غنچه ای شکوفا شد
داشت آثار بی نظیر فقیه ،
مثل شرح رساله سجاد (ع)
و فرج بعد شدت آن تالیف
قلمی که چه قدر زیبا شد
دفتر و دستکی نداشت فقیه
مثل بهلول مرد عرفان بود
یک ریال از وجوه حوزه نخورد ،
گوهری از برای فردا شد
گفته مولا که عالمان باقی
تا همیشه به صفحه گیتی
زندگانی این فقیه بزرگ،
با کلامی ز نور معنا شد
مرز با درمیان و با قاین
یک طرف هم به خواف متصل ایم
بخشی از مرز ما به افغان ها ،
کشور همجوار و کاکا شد
از امامزادگان بی مانند ،
بود داوود و هم سعید الله
بود قادر به شوشک نور دگر ،
قله ی شاسکوه هویدا شد
داشت شاکر نژاد در قرآن
صوت و لحنی که برد دل ها را
حافظ خردسال عزیزی هم ،
افتخاری دگر ز اینجا شد
شکر، باران بی نظیر آمد ،
دشت و صحرا دوباره سرسبز است
سد نوده ز فرط خوشحالی
خنده ای کرد ، رخنه ای وا شد
رخنه ای که نمانده یک قطره ،
آب تا قندهار جاری بود
عذر و تقصیر از چه دستگاهی ؟
باز هم مثل یک معما شد
سنی و شعیه هم برادر وار ،
سال هایی کنار هم هستند
وقت حساس این دو نهر بزرگ
با تمام وجود دریا شد
شعر گفتا " شمیم اسفادی "
از برای وطن چو برگی سبز
نام زیرکوه ، گر عوض می شد ,
نام بهتر که با مسما شد
شاعر : مرتضی حسینی اسفاد – نویسنده و مدرس دانشگاه – اردیبهشت 1403