اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

اسفاد ای سرزمین مادری من چه می کنی با دستهای خسته روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو شهر سکوت در و دیوار شکسته چه میکنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
آن باغ های خرم و شیر دلان تو ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی

بایگانی

شاعر مرتضی حسینی اسفاد

يكشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۷:۴۶ ق.ظ

اردیبهشت روز شهرستان زیرکوه
ماه اردیبهشت بی مانند ،
حلقه ی وصل در مصلا شد

روز زیرکوه بی مثال آمد ،
موعد جشن ما مهیا شد

اولین حکم جمعه استان،
از برای فقیه صادر شد

خوب این برگ افتخار بزرگ،
با نگاه امام امضا شد

عالمانی بزرگ از این جا ،
نامشان زیور وطن گشته

هر بزرگی خودش کتابی بود ،
فرصتی گر برای انشا شد

از شهیدان که جانشان تقدیم،
پیشگاه امام و کشور گشت

صد و ده لاله ی به خون گشته ،
دفتر شعر عشق پیدا شد

سرزمینی که بود حاصل خیز ،
همه ی میوه ها به بار آمد

پایتخت زرشک دنیا بود ،
زعفرانش چه قدر اعلا شد

چند معاون وزیر و استاندار
اهل این خاک و سرزمین بودند

آفتابی ز مشرق ایران ،
مثل یک غنچه ای شکوفا شد

داشت آثار بی نظیر فقیه ،
مثل شرح رساله سجاد (ع)

و فرج بعد شدت آن تالیف
قلمی که چه قدر زیبا شد

دفتر و دستکی نداشت فقیه
مثل بهلول مرد عرفان بود

یک ریال از وجوه حوزه نخورد ،
گوهری از برای فردا شد

گفته مولا که عالمان باقی
تا همیشه به صفحه گیتی

زندگانی این فقیه بزرگ،
با کلامی ز نور معنا شد

مرز با درمیان و با قاین
یک طرف هم به خواف متصل ایم

بخشی از مرز ما به افغان ها ،
کشور همجوار و کاکا شد

از امامزادگان بی مانند ،
بود داوود و هم سعید الله

بود قادر به شوشک نور دگر ،
قله ی شاسکوه هویدا شد

داشت شاکر نژاد در قرآن
صوت و لحنی که برد دل ها را

حافظ خردسال عزیزی هم ،
افتخاری دگر ز اینجا شد

شکر، باران بی نظیر آمد ،
دشت و صحرا دوباره سرسبز است

سد نوده ز فرط خوشحالی
خنده ای کرد ، رخنه ای وا شد

رخنه ای که نمانده یک قطره ،
آب تا قندهار جاری بود

عذر و تقصیر از چه دستگاهی ؟
باز هم مثل یک معما شد

سنی و شعیه هم برادر وار ،
سال هایی کنار هم هستند

وقت حساس این دو نهر بزرگ
با تمام وجود دریا شد

شعر گفتا " شمیم اسفادی "
از برای وطن چو برگی سبز

نام زیرکوه ، گر عوض می شد ,
نام بهتر که با مسما شد

شاعر : مرتضی حسینی اسفاد – نویسنده و مدرس دانشگاه – اردیبهشت 1403

۰۳/۰۲/۲۳
محمدعلی خالقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی