اینجا اسفاد است ، محمود عظیمی اسفاد
اینجا اسفاد است ،
دیار نیاکان ما ،
سرزمین مردان پر تلاش ،
سرزمین آب و آینه ،
دیار زنان خستگی ناپذیر ،
و مهد پیله وران .
ما در اینجا ریشه داریم
در این خاک ،
که دستبندی از گل و سبزه با اوست ،
که سروَش به بلندای تاریخ است ،
در آب زلالش که می توان
آسمان را در آن جستجو کرد
ریشه داریم در تاریخش ،
در فرهنگ و هنرش ،
در چلپک و چگمالش ،
در زعفران و انگورش ،
در گندم زردگونش ،
در آب گوارایش ،
که کام رهگذران تشنه را سیراب می کند
ما اینجا ماندگاریم ،
ما از سپیده دم عمر اینجا بوده ایم ،
ما اینجا زبان باز کرده ایم ،
ما اینجا بزرگ شده ایم،
ما ریشه داریم در این خاک ،
چون سرو کهنسالش .
ما صدای ناله چرخ حلاجی
مادربزرگ را هنوز از یاد نبرده ایم
هنوز خنده های کودکانه همبازیهایمان
حین بازی هفت سنگ را از یاد نبردهایم
هنوز تاس و سره و میرآب مهربان
و خاطره جشن سره
در شب های تابستان را
از یاد نبرده ایم
هنوز آهنگ موزون مسافران
در کمرکش شاسکوه
در گوشهامان طنین انداز است:
"اگر ناتوانی بگو یا علی
اگر خسته جانی بگو یاعلی"
هنوزخاطره گندم زارهای کجار
در روزهای گرم تابستان
و نیمرو درست کردن نوجوان بی تجربه زیر نور مهتاب
و روانه شدن بارهای طلایی گندم
به سوی آبادی را از یاد نبرده ایم.
هنوز نور چراغها را
در سحرهای سرد پاییزی
و طلوع زیبای خورشید
در مزارع زعفران را
از یاد نبرده ایم
هنوز ساختن چکش های کوچک
با قالب انگشت سبابه مرد گدازگر
برای کودکان بازیگوش
را از یاد نبرده ایم .
ما فرزندان مردانی هستیم
که آهن گداخته را رام کردند
تا به خدمت مرد برزگر در آورند .
ما هنوز از یاد نبرده ایم
شب نشینی های طولانی ،
قصه های دنباله دار پدر بزرگ ،
بقچه های گل های ارغوانی ،
و رشته های سرخرنگ زعفران
در بشقاب های چینی گلدار را .
ای کاش جشن های زیبای عروسی ،
اسب زیبای شاه پری ،
و پوستین مویین و
صدای زنگوله های
دلقک سیاه چرده
دوباره زنده می شد
آری ، اهل اسفادیم
فرزند آبادی
اما افتخار می کنیم
به فرهنگ مردمانش
به ریش سفیدان و بزرگانش
به تاریخ کهنش
به سرو سربلندش
به کوچه باغ زیبایش
به آب گوارایش
و به آبشار نامدارش...
محمود عظیمی ۱۴۰۲/۱/۱۵