اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

اسفاد ای سرزمین مادری من چه می کنی با دستهای خسته روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو شهر سکوت در و دیوار شکسته چه میکنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
آن باغ های خرم و شیر دلان تو ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی

بایگانی

بیست سال پیش یه پیرمردی کنارخیابون بود با ماشین داشتم رد می شدم 

گفتم بزار سوارش کنم . برا ثوابش 

دنده عقب گرفتم دیدم بنده خدا با یه عصا پاشو نمی تونه بزاره تو ماشین 

اومدم پایین سوارش کردم رسوندم ش در خونه اش 

حرف بنده خدا نمی تونست بزنه 

وقتی پایین شد گفت بیست‌و یکروز دیگه یه پول خوب و خبر خوشی برات میاد 

گفتم مرسی و زیاد جدی نگرفتم 

با خودم گفتم چرا بیست یک روز دیگه 

اما منتظر خبر خوش بودم  و سخت به پولی احتیاج داشتم 

چیزی نگذشت که با ماشین تصادف کردم و مبلغ ۲ میلییون تومان بیمه داد 

هزینه ی صافکاری  ۲۰۰ تومن شد و ۱۸۰۰ به جیب زدم  

 

اوقاتی که به درجه آگاهی می رسی بعضی اتفاقای زندگی برات آبدیت می شه 

که به گذشته برگردی می بینی کاراما حقیقت ، بینش و آگاهی ایست

تا پروردگارت را در  اوج  مشقت باور کنی 

خداوندا بده شری که خیر ما در آن باشد 

آیا دعای بنده به انسان 

یا دعای مادر بر فرزند مستجاب می شود 

در اوج آگاهی و بینش تحقیق کنید .

 

 

 

۰۳/۰۷/۰۴
محمدعلی خالقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی