اخراج
در یک شرکت تزریق پلاستیک استخدام شدم
فهمید دستم تو کاره با هم شیش شدیم
منو گذاشت اپراتور دستگاه
گویا سالها همدیگر رو می شناختیم
در کنار کار ....
یک هفته با هم خندیدیم و لذت بردیم
سرپرست عوض شد
هفته دوم با سرپرست جدید تازه داشتم آشنا می شدم
یکی از دستگاهها نشتی داشت نشتی آب همراه با روغن
نشتی کهنه بود
به سرپرست دوم گفتم اگه اجازه می دی دستگاه رو تعمیر کنم.
گفت این کار تاسیساته فکر نکنم بتونی درستش کنی
دستگاه رو درست کردم و با خوشحالی بهش گفتم درست شد.
روز سوم منو تشویق کرد و بعد هم اخراج
اینو دو بار بخون
شهرک صنعتی توس
فاز دو
یارو می گفت قهوه نمی خورم چون شبا نمی تونم بخوابم
اتفاقا یک درصد افراد تو شبا قهوه می خورند تا با آرامش بخوابند
- ۰۴/۰۶/۰۷
سلام
عجب آدم نمک به حرومی بوده
چرا اخراج ؟
خودت بودی اخراجی ؟
بیشتر توضیح بود
جون بکن