اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

اسفاد ای سرزمین مادری من چه می کنی با دستهای خسته روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو شهر سکوت در و دیوار شکسته چه میکنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
آن باغ های خرم و شیر دلان تو ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی

بایگانی

گفت مغز می خوری 

گفت نه ساقی رو عوض کردم جنس خوب میده 

مغزم خوب کار می کنه 

غم داری ؟؟؟

گفت چی شده باز !!!

ناراحتم از اینکه ، قبل از صبحونه داشتم فکر می کردم 

که قراره من بعد صبحونه سیر باشم !!!!؟؟؟!!!!

 

گفت.  در این مورد بعدا فکر خواهم کرد 

حالا چرا تو آفتاب نشستی 

همه می رن تو سایه می شینن تو اومدی تو آفتاب؟؟

گفت آفتاب مهربانی 

سایه ی تو بر سر من 

ای که در پای تو پیچید 

ساقه ی نیلوفر من 

                                     با هم حال می کنیم دیگه 

گفتم اگه انعام بهت ندم 

آیا برخوردت  با من فرق خواهد کرد 

گفت به جواب رسیدم 

بحث امروز در مورد پوله 

 

  • ۰ نظر
  • ۱۱ آذر ۰۳ ، ۰۴:۱۴
  • ۴ نمایش
  • محمدعلی خالقی

 

اسماعیل کریمی:
سرو بلند قامت🌳
🌿(شاهکار خلقت در روستای اسفاد)🌿


سروی به روستایم از دور هست پیدا
با قامتی بلند وهمچون عروس زیبا 

از دور می درخشد مانند یک ستاره
هر کس که دیده او را ،دلتنگ او،دوباره

بر روی ،شاخه هایش ،مهمان زیاد دارد
او مهربان رعناست،هرکس بیاد دارد! 

سروی که یادگار است ،از دوره ی نیاکان
با خاطرات بسیار ، با رازهای شاهان

او از قدیم الایام، بودست ،پدر ومادر!
از بهر نوعروسان،یا حاجیان ،عزاگر!!

بابرگ های سبزش،بخشید رونقی ،ناب
برمحفل عروسی ویا عزای ،ارباب

هرگز نگشته است پیر ،هر روز او جوان است 
برشاخه هاش،چون دشت،هفتاد آشیان است

گنجشک وزاغ وکفتر ،بلبل وقمری ،ناز
هرروز می سرایند ،انواع ساز وآواز

برسایه سار ،پهنش هر کس به عیش ونوش است 
سرو بلند قامت ،او همچنان خموش است 

در روستای اسفاد، هر رهگذر که آید 
با سرو وخاطراتش ،هم آشناست،شاید

این سرو پیر برنا،گویا که،شاهکار است 
او دردل درختان ،در اوج ،اقتدار است

رازی که در دل اوست،باقصه های زیبا
ازسالیان دور است ،با مردمان دیبا(همچون ابریشم)

ای مردمان خوش قلب ،با او رفیق باشید 
این راز وقصه ها را ،لطفا به هم نپاشید

امروز در دل سرو  ،گویی شده ست آشوب 
مرهم به زخم گیرید،تا حال او شود خوب

این افتخار وعزت این یادگار دوران
جان دوباره گیرد، باشید مرد میدان

باید که سالهای ،بعد از شما بماند 
هر نسل که باز آید ،قدر ورا بداند

🌺سروده:فاطمه جعفری 🌺

سرو اسفاد

سفرنامه را چون که ناصرنگاشت
بسی حرمت  سرو را  پاسداشت

بر اسفاد چو ایشان  نمودی گذر 
بر آن مسجد و سرو  کردی  نظر 

پس ازچندقرن ازچه کرده نهان 
ندیدهست اوازه اش  در جهان 

 چرا  اسم  سرو  سهی را  نَبُرد 
گمانم  که  او حق  اسفاد خورد

کهنسال تر زو  بدین جا که دید
به ایران  کجا مثلش امد پدید

ندیدی تو سروی بدینسان بزرگ
تنومند و سرسبز ،عظیم وسترگ

نه  شایستهء  این  ادیب شهیر 
کند حذف این خلقت بی نظیر

بگو بر ادیب و  به  استاد  ما 
که این سرو  را گوشه ای جانما

به تحسین این سرو یونس نوشت
درودش براین خلقت وهرکه کشت

غلامحیدر کریمی 

  • ۰ نظر
  • ۱۰ آذر ۰۳ ، ۱۰:۵۵
  • ۶ نمایش
  • محمدعلی خالقی

  • ۰ نظر
  • ۰۸ آذر ۰۳ ، ۰۹:۱۶
  • ۹ نمایش
  • محمدعلی خالقی

به نام عشق

۰۷
آذر

  • ۰ نظر
  • ۰۷ آذر ۰۳ ، ۱۹:۵۲
  • ۹ نمایش
  • محمدعلی خالقی