اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

اسفاد ای سرزمین مادری من چه می کنی با دستهای خسته روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو شهر سکوت در و دیوار شکسته چه میکنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
آن باغ های خرم و شیر دلان تو ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی

بایگانی

مرد همیشه شاد و خندان کربلایی اباذر غفاری

  • دوشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۷، ۰۳:۰۷ ق.ظ
  • محمدعلی خالقی

همراه با بزرگان _ چهره های درخشان و منحصر به فرد اسفاد

      باسلام و احترام

            آشنایی با آقای کربلایی اباذر غفاری 

 

 خاطره انگیز ترین سفر ما اسفادی ها می تواند مسافرت با مینی بوس فیات آقای غفاری باشد.

مسیر اسفاد قاین را تمام اسفادیها تجربه کرده ایم برای تحصیل دانش و تهیه لوازم و مواد خوراکی و بهداشت و درمان.

خب قطعا طی این مسیر از طریق سرویس فیات آقای غفاری انجام می گرفت.

آقای غفاری فرزند مرحوم حاجی حسینعلی غفاری از بزرگان اسفاد از قدیم الایام در امر ایاب و ذهاب اسفادیها در مسیر اسفاد قاین خدمات فراونی برای مردم انجام داده اند.

ایشان فردی متخصص و متبحر و متعادل در امر رانندگی و بسیار صبور و شوخ طبع است.

قبل از اینکه از خواب بیدار شویم و قبل طلوع خورشید ایشان اول مسافرین میرآباد را سوار می کرد و ساعت 6 مسافرین اسفاد سوار می شدند.

گشت و گذار در در برخی مسیرها و کوچه ها و توجه کامل به اینکه کسی جا  نماند و در داخل مینی بوس جا  گیرش بیاید  مدیریت خاصی می طلبید.

اکثر مواقع مینی بوس خارج از ظرفیت مسافر داشت . اما هیچکس بدون جا نبود . وسط راه رو روی موتور . بغل دست و نشستن روی لوازم مسافر تقریبا همه رو راضی می کرد.

رانندگی با امکانات کم آن زمان نبود گازوییل و اپاراتی . گرمای هوا و جاده خاکی بخصوص گدار بند آخوند و پیچ بالای باغات آبیز  تبحری خاص در رانندگی لازم داشت که همه اینها در ایشان وجود داشت.

ایشان تقریبا به همه افراد از بزرگ و کوچک و دانش آموز به یک چشم نگاه می کرد.

رفتن در جاده خاکی با سرعت کم تکانهای شدید و باعث ماشین زدگی می شد و بعضی وقتها پلاستیک های فریزر هم که خودتون بیشتر با این موضوع آشنا هستید توزیع می شد.

یک دفعه خودم حالم بد شده بود و درخواست پلاستیک کردم بهم گفتند دو کیلویی می خوای یا سه کیلویی .

به هر حال خدمات عمومی و راضی نگه مردم کاری بسیار دشوار است.

ایشان در این 30 سال خدا رو شکر بدون هیچگونه حادثه و با سرعت متعادل اسفادیها را برای انجام کارشان در شهر راس ساعت 7 و نیم صبح بصورت دقیق و منظم به مقصد رسانده است.

شایان ذکر است آهنگ لب کارون ایشان هم زبانزد و بسیار زیباست.

انشالله که خداوند توفیقات روز افزون به ایشان عنایت فرماید.

برای ایشان و خانواده  محترمشان آرزوی سلامتی و بهروزی داریم.

برای سلامتی ایشان چندین صلوات بفرستید.

و همچنین یاد و خاطره آقای حسین جعفر زاده را گرامی می داریم و برایشان فاتحه ای می خوانیم.

              هیات مدیره گروه آوای اسفاد



اسفاد وطنم. esfadvatanam.blog.ir

  • ۰ نظر
  • ۰۱ مهر ۰۱ ، ۱۰:۳۰
  • ۵۵ نمایش
  • محمدعلی خالقی

چهار فصل 

در درس خداشناسی

 

هر روز در این حیات و قدرتی عظیم زندگی انسان را شکل می دهد 

قدرتی جاودانه بی پایان در چهار فصل 

بهار تابستان پاییز زمستان 

بیداری یا خاموشی بی پایان که بشر نقشی در ان ندارد و از تفکر انسان دور افتاده و از نشانهای الهی است 

پاییزی با برگ ریزان که خوابی در زمستانه بی پایان همراه است 

بهاری جاودان که هر سال بی پایان خود اتفاق و الهی در تکرار 

و زمستان سرد و بوران و تابستانی گرم و سوزان و باز هم بی پایان 

این معمایی ایست که جوابی دشوار در پیش دارد 

و خود اتفاق 

این شاخه ای از ریز  برگ های حیات جاودان است 

و اتفاقی ایست در گردش که برای تمام موجودات زنده حیات است و قدرتی عظیم و خدایی 

همچنان می گذرد روزها و شبها سال ها و ماه ها

و چه زیباست این چرخش 

چرخشی که برای ما انسانها و موجودات زنده در هر فصل اتفاقاتی جدید و شکوفا به همراه دارد 

 

چرا باید بهاری زیبا و سرسبز و تابستانی گرم و سوزان و زمستانی سرد و برف و بوران و خزانی مرده و بی روح را در انتظار بود .

 

 

نگارش خالقی 

 



اسفاد وطنم. esfadvatanam.blog.ir

  • ۰ نظر
  • ۳۱ شهریور ۰۱ ، ۱۵:۱۷
  • ۵۱ نمایش
  • محمدعلی خالقی

  • ۰ نظر
  • ۲۸ شهریور ۰۱ ، ۱۳:۳۰
  • ۴۰ نمایش
  • محمدعلی خالقی