اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

اسفاد ای سرزمین مادری من چه می کنی با دستهای خسته روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو شهر سکوت در و دیوار شکسته چه میکنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
آن باغ های خرم و شیر دلان تو ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی

بایگانی

۶۱ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

کاش من پائیز بودم 

برگ برگ لبریز بودم از خزان 

                            کاش من پائیز بودم 

                            ساکت آرام بر کنج دلم لبریز بودم 

کاش در اندوه دردم در ملالم می نشستم منتظر

در نسیم ظلمت باد سیه دل چشم به راه 

برگ های آرزویم در شرار آفتاب گرم و سوزان زرد می شد 

قلب من در درد خود هر روز در خود سرد می شد 


                              کاش من پائیز بودم 

                              کاش من لبریز بودم از ملال 

کاش این طوفان وحشی می شکست بال و پرم یا جنگ می زد بر حیات آرزوهای خیالم 

           کاش من پائیز بودم 

           برگهایم  رنگی و زرد و خزان آمیز بودم 


            کاش من پائیز بودم 

            کاش  من پائیز بودم


                                                    شاعر:::خالقی (عرفان )



  • محمدعلی خالقی



    نگاه تیره رو خاموش ننشین 


      ز زار و خسته مسکین غم دار 


           گهی آرامشی بر قلب ظلمت 


          چه تابان است نور این مشقت


عرفان

  • محمدعلی خالقی


یکی دیگر از بزرگان کهن خواجه میرزا علی خالقی بودند 

خواجه میرزا علی فرزند عبدلخالق 


ایشان مردی زحمتکش  مهربان وبی ازار بودند . لطافت گفتاری واعتماد به نفسی که در خود نهفته داشتند . ارتقا وپیشرفت کارشان را دوچندان کرده بود . مثل تمام اهالی ده ایشان هم در کنار کار کشاورزی , کارگاهی  راه اندازی کرده بودند که به کارخانه اهن ریزی شهرت داشت

. کار خانه اهن ریزی تشکیل شده بود از یک کوره ودمی وزغالهایی که جهت ذوب اهن از درخت بنه از کوه مهیا می شد که جهت هر بار گداختن کارخانه به هفت خروار تهیه زغال لازم بود وقالب هایی مثل افتابه , هاون  , اهن اسباب , همان اهن مثلثی جهت شخم زدن زمین ,

که اهن های شکسته را ذوب می کردند و دوباره  در قالب های جدید می ریختند و در کنار کار لهم کاری هم صورت می گرفت ناگفته نماند به روایت ملا غلام علی کریم پور اهن دانه ای ده تومان به فروش می رسید و آهن شکسته را پس می گرفتند و هزینه افراد یک تومان و دو تومان بود  که بعلت قاچاق شدن زغال از طرف   جنگل بانی جلوگیری  شد و کارخانه تعطیل گردید .


تعداد نفراتی که در کارگاه کار می کردند . به چهل نفر شاید بیشتر یا کمتر می رسید که چهار نفر دمی بودن وباقی قالب بند که تعدادی جهت گرم نگه داشتن کوره با زغال وتعدادی هم در راه رفت وبرگشت به کوههای فندخت به نام تگ   (مندالی کوه )جهت تهیه زغال  و تعدادی هم جهت فروش  در روستا های مجاور فعالیت داشتند 


ایشان با کوره ای که راه انداخته بودن  یک کار افرین موفق وپیروز  بودن 


چرا که هم منبع درامدی بود وهم افرادی  مشغول کار بودند


گرچه مشقت کارهای کشاورزی در زمان قدیم از چشم پوشیده نبود .ولی صبر حوصله و علاقه این مرد را به کار دوچندان کرده بود ودر کنار هم با خوبی وخوشی اوقات خود را سپری می کردند . خانه خشتی وکاهگلی این بزرگوار در پی قلعه سر سنگاجی , ورودی قلعه از سمت ابیز و باغ اناری , حفاظ قلعه رو در بر گرفته بود 


حوض خواجه میرزا علی , حوضی عمومی جهت مصرف  اهالی ده که تا قبل از زلزله همچنان استوار وپایدار جواب گوی عموم بود که با زلزله ای 76 اثارش نقش زمین شد 


ناگفته نماند ایشان خروسی داشتند به نام جعفر والاقی به نام چرتی  بره ای به نام هوری وگوساله به نام عبدالله , که با تمرین وتبحری که داشتند هر حیوان با نامش تحت سلطه واطاعت ایشان بود .


ثمره هفتاد سال زندگانی این بزرگوار چهار پسر که یکی در جوانی رحلت یافته  و فرزند بزرگ  مرحوم حاجی میرزامحمد و بعد میرزا ابراهیم ومیرزاحسین که هم اکنون در بستر بیماری هستند که برایشان ارزوی سلامتی داریم ویک خواهر می باشد .


یادی کنیم از بزرگ مردانی که در ان جا فعالیت داشتند که اکثرشون به رحمت خدا رفته اند  مرحوم خواجه حسین صیامی  حاجی خداداد حکمتی پور  ملا رجب حسینی   ملا محمد حسینی کربلایی محمد حسینی.   ملا رجب عابدینی   ملا غلام علی صادقی ملا غلام علی کریم پور و دیگر افرادی که به رحمت خدا رفتند  


روحشان شاد و یادشان گرامی 


  • محمدعلی خالقی

برداشت گل در اسفاد قدیم 

یکی از معضلات وخاطراتی  که در برداشت زعفران داشتیم  بچه داری بود .بلاخصوص موقعی که جوش گلها امانمان را بریده بود وبچه هم گریه می کرد ویا در ان هوای سرد صبحگاهی ,  برداشت محصول رو از ما سلب کرده بود .از یک طرف خوشحالی ما از برداشت گلها  در چهرها نمایان بود واز طرفی هم گریه بچها آرامش پدرو مادر را می گرفت . 

 

خدایمان این بود که بچه دمی ارام گیرد وبخوابد  تا ما بکارمان برسیم , درگاه یا پیشون خیتها یا کنار پل ها  جایگاه خوبی  برای اطراق عزیزان مان بود گاهی ان قدر از خود بی خودشده که سه چهار خیت را پشت سر گذاشته غافل از این که کودک در چند فاصله ای دورتر از ماست  که صدای گریه اش هم به گوش نمی رسید 

 

 

 

چراغ توری هم نمایش سایه ما رو از خودمان بر زمین اکران  وزیبایی خود را با صدای فیش فیشش  بر گوشها نمایان می کرد . 

 

 

 

گاهی روشنایی زیبایش با تور ظریفش چندها کیلومتر به چشم می خورد ویکی از مشکلات چراغ توری تور ظریفش بود که در هنگام ریختن تور چاره ای جز شکیبایی نبود 

 

 

 

سرمای هوا هم گاهی ما را وادار به اتشی میکرد که گرمایش هم بی امان  بود  ولی با تمام خاطرات تلخ وشیرینش گر چه برایمان زیاد اهمیت نداشت کیسه های گلی که گاهی شمارش آنها روزانه بیش از هفت وهشت کیسه بود ولی صافی وپاکی دلی شکیبا ومردمی ارام واهل دل خستگی تمام  ان تایم را پر می کرد . 

 

 

 

شاید ان ان روز ها بیاید یاد باد          یاد باد ان روزگاران یاد باد 

 

خالقی اسفاد 

 

 

  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی

همانا ما آسمانها را به زیور ستارگان آراستیم و آن را از هر شیطان حفظ کردیم.  آیا زمانی که ما مردیم و خاک و استخان شدیم حتما بر انگیخته می شویم 

و آیا پدران پیشین ما هم بر انگیخته می شوند 

بگو آری در حالی که خوار و ناچیز هستید جز این نیست که آن یک فریاد ناچیز است وقتی واقع شود همه زنده می شوند و قیامت را می نگرید و 

آن روز حق و باطل است 

که همواره آن را انکار می کردید 

 منبع کتاب آسمانی 



  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی

و هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر اینکه روزیش بر خداست و میداند خدا جایگاه و پایگاهش را 

همه اینها در دفتری ایست که آشکار کننده است 

اگر خدا به تو زیانی برساند  بر طرف کننده ای جز خود او کسی نیست و اگر خیر برایت خواهد جلوگیری برای فضل او نباشد   برساند ان را به هر که خواهد از بندگانش 

او آمرزنده و مهربان است 

  • محمدعلی خالقی

پوشش گیاهی اسفاد


هم تگای مودره هم زوزخ و دره ی تهی 

بهر حاجت ارغوان و خوش مزاری داشتیم

وحشیان و بستر سبز نباتاتش قشنگ

آن فراتر ما زِ مَج یک دیمه زاری داشتیم


 مبحث پوشش گیاهی، اسفاد را می توانیم به سه منطقه تقسیم کنیم: 

۱)منطقه کوهستانی

۲)منطقه زراعی

۳)منطقه بیابانی

در منطقه کوهستانی و بیابانی از کشت دیم که بگذریم بقیه

خودروو بوده  و بر چند نوعِ درختی،درختچه ای وبوته ای می باشند که دوره ی زیستی چند ساله،یک ساله و فصلی دارندوقبلا" با ذکر نام و محل وشرایط زیستی بدان اشاره شد.

اینجا پوشش گیاهی منطقه ی زراعی اسفاد را با هم مرور می کنیم:

پوشش گیاهی این منطقه از اسفاد شامل دو دسته است : ۱)دسته اول که توسط کشاورزان و باغداران کاشت میشود و کاربرد اقتصادی دارند که یا به فروش می رسند و یا جزء سبد غذایی خانواده است. 

گیاهان چند ساله شامل درختان میوه و درختان بدون بر هستند که میوه ها عبارتند از انواع انار ترش و شیرین دانه سفید ، دانه سیاه و اُشتردندون ، انواع انگورعسگری،عَلَئی ( اعلایی ) ،حسینی،بوالحسنی و انگورسیاه ،  انواع انجیرسیاه ، زرد و سبز ، امرود ، زالزالک ،            

 انواع سیب،به،انواع آلو و زردآلو،شفتالو ، اشکولیت ، عنّاب،

 زرشک ،گهیج ، انواع جوز کاغذی و اسکلوک و انواع بادووم و چاغاله بادووم و تاقوک و ...

درختان بدون میوه هم وجود دارند که جنبه ی تزئینی ، استفاده از چوب و نقش حفاظت از  فرسایش خاک و غیره را دارند و عبارتند از کاج ، سرو ، بید  و مُشبِد ، چنار ، سپیددار ، ارغَوو ( ارغوان ) و گل صد برگ محمدی.

و گیاهان زراعیِ یکساله ، چندساله و فصلی که عبارتند از  زعفران ، گندم ، جو ، ارزن ، گَوَرس ، ذرّت ، ماش ، انواع لوبیا ، نخود ، عدس ، شنبلیله ، سیه دونه ، شو تخم ،

بَدِیو ،اجقوو ،  انواع فلفل فرنگ ، دلمه ، سبز ریز خوراکی ، سیب زمینی ، پیاز ، سیر ، شلغم ، چغندر ، زردک ، هویج ، گوجه فرنگی ، بَدِرینگ ، انواع خیار خاقانی ، چنبر و خیارکج ، خربزه ، دستنبو ، هندوانه ، انواع کدو توری ، تنبل ، اُرگنجی و تزئینی و انواع سبزی خوردن ازمحصولات پر بازده اسفاد می باشد.

۲)دسته ی دوم گیاهان خودروو هستند که بعضی خوراکی  و بعضی  علوفه ای اند از قبیل خورفه ، سَلمه ، زبون چقوک ، لنگ برّه ، سیرموک ، تروشک ، بَلقَس ، سَرتِزَک ، جِغَشَک ، مُشینگ ، پِچک (پیچک) ، گل شقایق ، نیلوفر ، بومَروو ( بومادران ) ، دُرمنه ترکی ، گل بنوشه( بنفشه) ، گل ختمی ، الیده (خاکشیر) ، گل خیارک ، ریش بُز ، لِوه ، شاخ گو ، 

 اِسپخ انگور، تاج خروس ، خوئینگ ، مُشینگ ، سُخمَرد ، جَودَر ، قیاق ، گندم دِرَست ، بزنجیر ، کَنَو، کنگر و 

کَنگر ماس،ته بلگه ،شکرووک،دُرمنه ، قِچ ، کَسه قلور،

گَو کُشَک ، تلخه ، کُده ، لَشووک ، فِرِزگ ، شَشَی خروک ، شَهارگ ، سیرموک ، نون کلاغ ، سفره ی مورچه ، خار اِسپَخ  

و بسا گیاهان دیگر که نام خاصی برایشان تعریف نشده ،  از جمله گیاهانی هستند که شرایط آب و هوایی اسفاد بستر و زیستگاهی مناسب جهت رشد و نمو آنها را فراهم کرده است.


به پاس حرمت نیاکان  " لهجه ی اسفادی " را پاس بداریم

 احمد عظیمی اسفاد 

  • محمدعلی خالقی

پیام عشق 


پیام عشق را از درگه او


شنیدی چون که مرغان در سحر گاه 


به بانگ صبح غریبان گریه می کرد 


پریشان مرغ شب 


گم کرده ره را 


شاعر خالقی اسفاد 

  • محمدعلی خالقی

چقدر برای فردا در انتظار بودیم  چقدر آرزوی رویاهای  آینده را بر دلمان حک کرده بودیم 

 آری  آری امروز همان فردایی ایست که دیروز منتظرش بودیم  

اگر می دانستم که این جغد شومی هر روز بر دیوار فردایمان رخنه خواهد کرد 

از همان کودکی او را از روی دیوار خانه کاه گلی پرواز نمی دادم و می گذاشتم از همان کودکی آرزوهایمان را آواز  می خواند

آری  چقدر ناجوانمردانه رقم خورد 

ان فردایی که امروزی  پلید است 

از غرش ابرها    

از ماه خاموش     و از خورشیدی که هر روز در خودش می سوزد 

دلم هوای همان کودکی ایست   همان ده کده شیرین روستایی 

دلم هوای وطن است همان وطنی که اشکهایم را مرحم بود 

کاش هیچ وقت فردا نمی شد و در رویای کودکانه و عاشقانه خودم در تکرار بودم

دلم هوای وطن است.  دلم هوای وطن است 

دلم می سوزد از باغی که می سوزد 

خالقی

  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی

 گه چنان  در تصور خاموش 


ره در وجود تو شکوفایی ایست 


گویا در زمزمه فکرم 


نور شفق روشنایی ایست 


خالقی ::عرفان 

  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی