اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

اسفاد ای سرزمین مادری من چه می کنی با دستهای خسته روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو شهر سکوت در و دیوار شکسته چه میکنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
آن باغ های خرم و شیر دلان تو ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی

بایگانی

۲۰ مطلب در آذر ۱۳۹۸ ثبت شده است

یلدای 98مبارک

شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۸، ۱۱:۴۳ ب.ظ

با آداب و رسوم شب یلدا آشنا شوید 

از آیین های رایج و معروف و مرسوم شب یلدا می توان به آتش روشن کردن،قصه گویی ریش سفیدان و بزرگان،خوردن تنقلات و تفآلی بر حافظ اشاره کرد. 
آتش روشن کردن در یلدا 
از آنجایی که آتش روشن کردن در دیدگاه گذشتگان نماد روشنی و خورشید بود و همچنین بعضی ها آن را برای رفع تاریکی و نحسی اهریمن میشناختند از این رو برای فراری دادن تاریکی ها و قوای اهریمن آتش روشن می کردند تا محفلی گرم در کنار یکدیگر ایجاد کنند. 
قصه خوانی و مثل گویی در شب یلدا 
در شب یلدا خانواده ها دور هم جمع می شوند و به شعرخوانی ها و داستان خوانی بزرگ تر ها و پیرتر ها گوش فرا می دهند.قصه هایی غیر واقعی و کوچک که قهرمان های آن پریان و دیوها و جانوران هستند و مطمئنا شنیدنش برای هر کودکی خوشایند و جذاب می باشد. 
و بسته به فرهنگ هر شهر یا استانی قصه های مربوط به خودشان نقل میشود به عنوان مثال قصه حسین کرد شبستری در میان آذربایجانی ها و داستان های شاهنامه در بین خراسانی ها رایج می باشد. 
فال حافظ و شاهنامه خوانی در شب یلدا 
شاهنامه خوانی و فال حافظ در شب های یلدا یکی دیگر از سرگرمی های ایرانیان می باشد و از دیرباز مرسوم بوده است چنانچه برای تفآل زدن به حافظ مخاطب مورد نظر نیت می کند و بزرگ مجلس که قرار است فال بگیرد از او می خواهد این جمله را با خود تکرار کند:ای حافظ شیرازی، تو کاشف هر رازی، من طالب یک فالم، بر من نظر اندازی… 
و سپس دیوان را باز کرده و غزل بالای سمت راست را خوانده چراکه جواب تفآل می باشد اگر با وسط غزل مواجه شدند فال باید از ابتدای غزل یعنی صفحه پشت خوانده شود.پس از اینکه غزل خوانده شد آن را تفسیر می کنند .چنانچه فال با محتوای مثبت از آب در آمد یعنی فال خوب است اما اگر منفی بود یعنی بد است البته نا گفته نماند تمامی غزلیات حافظ محتوایی روحیه بخش و عاشقانه دارند. 
و همچنین شاهنامه خوانی جزء جدایی ناپذیرترین برنامه های شب یلدا می باشد که از دیرباز رایج می بوده است شاهنامه ها اگر با شیوه نقالی خوانده شود جذابیتش صد چندان می شود . شانس بزرگی هست که در خانواده تان چنین شخصی را داشته باشید. 
چیدمان سفره شب یلدا 
چیدن سفره شب یلدا با انواع خوراکی ها و تنقلات یکی از آیین های این شب بیادماندنی می باشد که شامل آجیل های مخصوص و میوه هایی همچون انار و هندوانه و دیگر تنقلات داخل آن قرار می دهند.جالب است بدانید در دوران گذشته سفره ای با اسم میَزد پهن می شده است و از میوه های خاص خشک و تر و آجیل و یا به اصطلاح زرتشتیان لُرک در سفره استفاده میشده است که یکی از اجزای اصلی سفره می باشد و در حقیقت ولیمه این جشن به شمار می رود.از سایر اجزا می توان به عطردان،آتشدان،بخوردارن و بَرسَم اشاره کرد.بَرسَم ابزاری برای دعا خوانی می باشد که از فلز نقره و برنج و یا شاخه گیاهی خاص درست می شود. 
میوه های مخصوص شب یلدا 
اصلی ترین میوه شب یلدا انار می باشد چرا که گذشتگان آن را مایه برکت و باروری می دانستند و این تفسیر را بخاطر دانه های زیاد آن مطرح کردند و همچنین رنگ قرمزی که دارد نماد خورشید و شادی است.در حقیقت خوردن و وجود انار در سفره شب یلدا به علت اعتقاد به تاثیر جادوی سرایتی آن بوده است به طوری که با خوردن انار و توسل کردن به آن نیروی باروری و برکت را در خود بالا می بردند. 
قداست میوه انار از دوران بسیار قدیمی برای همه ثابت شده است و حتی دارای جایگاه ویژه ای در میان ادیان بزرگ جهان داشت چراکه در افسانه ها و اساطیر هم نام آن ذکر شده است.انار در دین زرتشتی از مقدسات محسوب می شود و از درختان مینوی است و جالب است بدانید در مراسم دینی زرتشتیان از شاخه ها و میوه آن بکار می رود. 
و اما هندوانه هم همانند انار یکی از خاص ترین میوه های شب یلدا است ولی سوالی که اینجا مطرح است این است که اول سرما خوردن هندوانه کمی عجیب نیست؟باید بدانید همانطور که هندوانه یک میوه تابستانی است بنابر این علاوه بر رنگ سرخش یادآور حرارت و گرمای تابستان و همچنین نماد خورشید می باشد. 
البته از سایر میوه ها و مرکبات همچون پرتقال،سیب،خرمالو،گلابی و یا حتی کدو تنبل و لبو هم می توان استفاده کرد. 
 
میوه های شب یلدا

آجیل ها و تنقلات خوشمزه شب یلدا 

آجیل و تنقلات مخصوص از جمله مغز پسته ،بادام،گردو،فندق و در کنار آن توت و انجیر خشک یکی از گزینه های مهم تر از شام در شب یلدا می باشد.همانطور که می دانید نگهداری طولانی مدت میوه ها در گذشته راحت نبود برای همین برای مصرف و نگهداری بسیاری از میوه ها اقدام به خشک کردن آن ها می کردند. 
غیر از مواردی که در متن فوق ذکر شد از گندم ،تخمه هندوانه ،نخود برشته و شاهدانه نیز در شب یلدا می توان مصرف کرد. 
 

۱ نظر ۳۰ آذر ۹۸ ، ۲۳:۴۳
محمدعلی خالقی

شک و تردید خداوند

پنجشنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۸، ۰۷:۱۰ ب.ظ

 

هنوز در عظمت و خلقت افرینش و دنیای امروز ما افرادی وجود دارند که در شناخت خداوند تردید می کنند . 

دونفر در بین راه بعنوان مسافر سوار کردم آنها هنوز سوار نشده بودند باهم در جدال صحبت بودند .

در مورد ادیان شعرا عرفان و خدای یکتا بحث می کردند . یکی از آنها خداوند را قبول نمی داشت .

حتی در مورد روزه و نماز هم اعتقادی نداشت و اقرار می داشت روزه گرفتن برای انسان ضرر دارد  دوستش سعی می کرد متقاعدش کند که به هیچ راهی راضی نمی شد اشعاری از خیام  را عنوان می کرد  برای توجیه خودش  بر علیه خداوند . که خدایی وجود ندارد. لحظه ای  گفتم تو شیعه ای  یا سنی  تا دین و مذهبش را بفهمم  گفت من سنی ام گفتم سنی هستی یا سنی زاده  چیزی نگفت  گفتم تو سنی زاده ای در هر صورت هر چه هستی به خودت مربوط است . 

 یعنی در مکانی بوجود آمده ای که ادیان و اجداد تو سنی بودند هر کسی در پیشینه خود با توجه به دین و مذهبش افریده شده و به سختی می تواند تغییر کند . گفتم خورشید را نگاه کن آیا می شه باورش را با ان  همه بزرگی و روشنایی انکار کرد و یا ماه و یا ستارگان بی انتها   او در هر سوالی برای خودش جوابی می داشت که خورشید تیکه ای جدا شده از یک ستاره ای است و زمین همه همین طور 

خوب درست مبدا این ستاره بگو کجاست  و مبدا زمین چگونه است  و مبدا انسان چگونه است 

باز هم برای خود جوابی توجیه می داشت که هیچگاه قانع نبود 

اگر بخواهیم همه چیز را توضیح بدهیم مجالی برای زندگی کردن نمی ماند .

گاهی اوقات باید بدون توضیح بر واقعیت مخلوقات و قدرت خداوند که در اطراف می بینیم لذت ببریم  و حقیقت را باور کنیم . 

مثل غروب خورشید و یا طلوع زیباییش

یا هزار پایی که با هزاران پا با هماهنگی به راهش ادامه می دهد 

یا پیدایش شب و روز 

اکسیژن   باران   ابر  آسمان   کوه 

که گردآورنده این عظمت و بزرگی کسی نیست جز خداوند یکتا 

 

 

 

۱ نظر ۲۸ آذر ۹۸ ، ۱۹:۱۰
محمدعلی خالقی

ستاره ی آسمونی

چهارشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۸، ۰۲:۱۹ ق.ظ

 

تا حالا دقت کردین هر آدمی توی آسمون یک ستاره داره  یه ستاره که همیشه دوست داشتنیه و تو آسمون برات یه جا گذاشته  همون ستاره ای که همیشه واسه خودمون انتخاب می کردیم و روش انگشت می ذاشتیم 

  اون ستاره مال توست اون ستاره  مواظبته  که یه وقت رو زمین گیر نکنی که یادت باشه همیشه ماندنی نیستی و یادت باشه که یه روزی آسمونی می شی و می ری پیشش و اون موقع که رفتنی شدی اونم می یفته رو زمین 

به نظر من هر کسی رو زمین یه همدم و مونس داره  یه کسی که میتونی راحت باهاش تموم حرفاتو بزنی   تموم مشکلاتتو شادیهاتو غماتو

 اون مادره مادر مهربونی که از اون بوجود اومدی شاید بعضی حرفارو نتونی به نزدیک تربن کست ، داداش  همسر خواهر یا فرزندت بزنی ولی وقتی با اون درد دل می کنی عقده دلت خالی می شه و آروم می شی 

البته یه کوهی هم رو زمین وجود داره که اون پدره  پدر هر ادم همون کوهی که تو کودکی از سر و کولش بالا می رفتیم  و بازی گوشی می کردیم  مثل دماوند مثل سبلان 

وقتی مجردی حتی یک لحظه هم این حرفا برات معنایی نداره  وقتی بزرگ می شیم  و ازدواج می کنیم  اون موقع است که لذت و شیرینی  فرزند رو تجربه می کنیم اون وقت می فهمیم که پدر و مادر بودن چیه  اون وقت می فهمیم که فرزند  داشتن چقدر سخته 

 گاهی با  دنیای بازیگوشی فرزندمان یاد و خاطرات کودکی مون زنده می شه و یادمان می یاد که ای کودکی شیرین بودی چو عسل و خاطرات کودکی ات در ذهن مرور می شه 

چه دنیای عجیبی ایست چقدر لذت بخش و چه شیرین و چه با احساس است کودکی  اره کودکی و چه گوهر گرانی ایست فرزند اما چرا باید به این اسانی از دستش داد 

فرزندی که با خون و دل بزرگ می کنی  این چه تقدیر و سرنوشتی ایست 

کاش همون کلبه خاکی بود و همون خونه شلوغ  همون کرسی بود همون دگدون اتشی  کاش زندگی دنده عقب داشت   کاش همون جمع بود و همون خواهر و برادر 

خداوندا تموم پدر و مادرارو حافظ باش  و سایشون رو مستدام بدار 

 

 

 

۱ نظر ۲۷ آذر ۹۸ ، ۰۲:۱۹
محمدعلی خالقی

در گذشت مرحومه خیر النسا رمضانی

سه شنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۸، ۱۲:۵۰ ق.ظ

 

 


درگذشت نابهنگام مرحومه خیرالنسا رمضانی همسر کربلایی ابراهیم علیپور را به خانواده‌های داغدار تسلیت عرض نموده از درگاه خداوند متعال برای آن مرحومه رحمت و مغفرت واسعه و برای بازماندگان صبر و شکیبایی آرزومندیم 

 

روحش شاد 

 

 

۲ نظر ۲۶ آذر ۹۸ ، ۰۰:۵۰
محمدعلی خالقی

شعر مرتضی حسینی اسفاد

شنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ۰۳:۳۴ ب.ظ

 

وطنم اسفاد
آن جا که بیشتر به  نظر یاد است
سرسبزی  و   طراوت   اسفاد    است
جایی که از  بهشت   برین   بهتر
آن ده  که   کوهپایه   و  آباد  است
تاریخ   با   شکوه  و   جلال   تو
از    دورها     نشانه    و   بنیاد   است
بیش از هزار و سیصد و اندی سال
سروی  که   ایستاده   و  آزاد   است
چون خوش گوار آب قنات آن
غم دیده ای که خورده ازآن شاد است
صبح اش   بسان  صبح  نشابوری
عصرش  قیاس  خطه ی  بغداد  است
در محفل  عزای   مُحرّم  خوب
در   دسته ها   حماسه   و  فریاد  است
در قبله گاه  محکم  او   شاسکوه
سنگین  و  ریشه دار  چو  اوتاد است
در   دوستی   همیشه   وفا   دارند
چون قصه ها که  گفته  ز فرهاد است
از  دین  شمرده اند  وطن خواهی
اسفاد ،  عشق، جای  چه  ایراد است ؟
وابستگی هر کسی از چیزی است
شاعر!  به  عشق  روی  تو معتاد است
مردان  با   فضیلت   آن ،   محبوب
زن،  با کمال  چون گل  شمشاد  است
گل  دسته های  سرخ   شهیدانت
آن   آهوان  که  زخمی  صیاد   است
دارد "شمیم"  مهر  وطن  در  دل
هر  چند    غبار   فاصله   ایجاد  است
شاعر : مرتضی حسینی اسفاد (شمیم)

۰ نظر ۲۳ آذر ۹۸ ، ۱۵:۳۴
محمدعلی خالقی

ما ادما

شنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ۱۲:۴۲ ب.ظ

بعضی ادما جلد زرکوب ،بعضی جلد زخیم و بعضی جلد نازک دارند 

بعضی ادمابا کاغذ کاهی و بعضی با کاغذ  سفید و مرغوب چاپ می شوند 

بعضی ادما ترجمه شده هستند . بعضی از ادما تجدید چاپ می شوند , بعضی از ادما هم فتوکپی ادمای دیگرند .

بعضی از ادما سیاه سفید چاپ می شوند و بعضی از ادما صفحات رنگی دارند .

بعضی از ادما تیتر و فهرست دارند . روی پیشانی بعضی از ادما نوشته اند هر گونه استفاده ممنوع است . 

بعضی از ادما قیمت روی جلد دارند . بعضی از ادما با چند درصد تخفیف به فروش می روند. بعضی از ادما بعد از فروش پس گرفته نمی شوند .

بعضی از ادما نمایشنامه اند ودر چند پرده نوشته می شوند . 

بعضی از ادما فقط جلد و سرگرمی دارند بعضی از ادما معلومات عمومی هستند . 

بعضی از ادما خط خوردگی دارند بعضی از ادما غلط چاپی دارند .

از روی بعضی ادما باید مشق نوشت و از روی بعضی ادما باید جریمه نوشت .

بعضی از ادما را باید چند بار بخوانیم تا معنای انها را بفهمیم 

بعضی از ادما را باید نخوانده دور انداخت . 

۱ نظر ۲۳ آذر ۹۸ ، ۱۲:۴۲
محمدعلی خالقی

تو را آباد می خواهم

پنجشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۸، ۰۱:۲۱ ق.ظ

 


بیا دستی برسون اسفاد و آباد کنیم
بیا  با  همت خود از  قُدما  یاد کنیم
مسجد و حوض  و  شجر  بخشیدند
بیا بر پا  همه سازه های اجداد کنیم
با همه بی سر  و سامانی اوضاع بیا 
بستیزم  ز  جوانان  گره  آزاد   کنیم
گل امید  بکاریم به دل  قشر  جوان 
و جوانان  وطن  طالب  اسفاد کنیم 
کسب و کاری بزنیم حجره و یا دکانی
بیا   احیا‌   هنرِ   حاجیِ  قناد   کنیم
یا علی گوی که با یاری و همکاری تو
میشه اسفاد مونو بهزِ  فرحزاد کنیم
سربلندیش بخواهیم چو سرو کُهنش
که ببالیم و شود  نامشو  فریاد کنیم

Ahmad Azimi

 

 

۰ نظر ۲۱ آذر ۹۸ ، ۰۱:۲۱
محمدعلی خالقی

شیوه نوین آبیاری در اسفاد

يكشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۸، ۰۲:۰۲ ب.ظ

با سلام و احترام
شیوه های نوین آبیاری در اسفاد
افزایش جمعیت . مهاجرت معکوس اسفادیها از شهر به روستا . تسهیل راهها و ارتباطات اجتماعی و تغییرات نظام سنتی به مدرن و بهره وری پایین .باعث شده است رویکرد و نگرش  جوانان نسبت به استفاده از ابزار های مدرن در بخش کشاورزی نسبت به قدیم تغییر کند .
هم اکنون زمین های موات و بایر زیادی در اسفاد و حومه وجود دارد که آباد کردن این زمین ها تاثیر فراوانی در آبادی منطقه . محیط زیست . اشتغال زایی . گسترش بخش گردشگری و بالا بردن سطح درامد مردم منطقه خواهد داشت.
تسطیح اراضی . اصلاح نظام آبیاری سنتی و کشاورزی احتیاج به فکر و تلاش جهادی دارد.
وجود تپه های ماسه ای و آب شیرین منطقه باعث خاک حاصلخیز و کاشت تقریبا بیشتر محصولات کشاورزی شده است
اما با وجود کاشت محصولات نظیر زعفران . زرشک . انگور . گندم . جو . چغندر قند . کلزا . هندوانه و خربزه و سایر میوه ها و صیفی جات ، 
هنوز یک برند خاص بجز زعفران در منطقه  نظیر باغ های زیتون رودبار . باغ های گردوی مهدیشهر سمنان و باغ های سیب ارومیه و غیره با وجود همجواری با کشور افغانستان وجود ندارد تا تحول و شکوفایی در سطح عمومی منطقه  بوجود آورد 
نظام سنتی کشاورزی و اخلاق سنتی کشاورزان موانعی بر سر راه این کار است.
امروزه می توان در هریک از باغ و زمین های کشاورزی استخر و حوض انبار احداث نمود و بهره وری محصولات را بالا برد.
جمع شدن جوی آب قدیم و استفاده از لوله های آب ، برای انتقال آب به نقاط دور دست و غیر آب گیر از جمله این موارد است.
پیاده کردن آبیاری قطره ای و بارانی . جایگزین کردن لوازمی برای باز و بسته کردن مسیر آب به جای برق و جوب ضروری است
این روش ها علاوه بر بهره وری موجب آسانی کار برای پدران سالخورده ما خواهد بود.
و حتی می توان حجم آبی که از قنات در شب آبیاری می شود در چندین استخر مثلا ۸  استخر دویست هزار لیتری ذخیره نمود تا کل آبیاری در روز انجام شود
چرا که زمین های اسفاد بعلت کوهپایه بودن از شیب خوبی برای فشار آب برخوردار است.
حجم آب قنات ما از ساعت ده شب تا ۶ صبح اگر ذخیره شود کم تر از دومیلیون بشکه نفت روی نفتکش های بزرگ است.
امید است دست اندرکاران . جوانان شهر گشته اسفاد و مدیران و بزرگان و مسئولین اسفاد در حال و آینده فکری برای بهره وری و تسهیل امور برای خودمان و پدران سالخورده مان و آینده گان بکنند.
آب قنات اسفاد از گواراترین آبهای ایران است 
و همین آب ماهانه میلیون ها لیتر در شب های زمستان به ریگ بیابان فرو میرود که می توان این آب گوارا را برای فصل بهار در همان بیابان ذخیره نمود و همان منطقه را تبدیل به باغهایی سرسبز کرد و با کاشت زمین های بیابان برای کل استان دامپروری نمود.
همه چیز را همگان دانند 
منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم
پایدار و سربلند باشید.
           کریمی آوای اسفاد

۱ نظر ۱۷ آذر ۹۸ ، ۱۴:۰۲
محمدعلی خالقی

صعود کوهنوردان به شاسکوه

يكشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۸، ۱۱:۲۴ ق.ظ

۰ نظر ۱۷ آذر ۹۸ ، ۱۱:۲۴
محمدعلی خالقی

صندلی چرخ دار

چهارشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۸، ۰۲:۲۲ ق.ظ

صندلیِ چرخ دار من یک عذر خواهی به تو بدهکارم باید اعتراف کنم که از همان زمان که شناختمت از تو متنفر بوده ام ، درست از همان زمان که هیچ مهد کودک و پیش دبستانی مرا قبول نمی کرد، درست از همان زمان که گمان کردم دیگر نخواهم توانست به مدرسه بروم،من تو را مسبب همه ی این اتفاقات می دانستم .
اکنون بعد از گذشت بیست سال تو تنها دوستِ همیشه همراهِ من بوده ای، تو تنها کسی بودیکه در تمام این سال ها حسرت هایم را با تمام وجود حس کردی و هیچ نگفتی البته شاید اگر تو هم از نعمت سخن گفتن بهره مند بودی زبان به اعتراض می گشودی.
متشکرم از بیست سال همراهی بی دریغت ویلچرجان😍
پاورقی:از عزیزانی که این کپشن را می خوانند تقاضا می کنم که چند دقیقه ای خود را شبیه من تصور کنند آن گاه خواهند دید که زندگی چه قدر می تواند زیبا باشد اگر بتوانی قدم بزنیو کفش بدون بند بپوشی و صبح با خیال راحت چای بنوشی
+حسرت های آدم گاه آنقدر کوچک است که نمیتوانی حتی راجع به آن ها با دیگران هم کلام شوی چون هیچ گاه تو را نخواهند فهمید.
+قبلا گفته بودم معلولیت محدودیت نیست اما هست معلولیت یک محدودیت بزرگ است.

فاطمه قاسمی اسفاد 

۱ نظر ۱۳ آذر ۹۸ ، ۰۲:۲۲
محمدعلی خالقی

سه شنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۸، ۱۲:۵۱ ب.ظ

'

۱ نظر ۱۲ آذر ۹۸ ، ۱۲:۵۱
محمدعلی خالقی

کلی

سه شنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۸، ۱۲:۴۵ ب.ظ

وقتی کُلّی جای کرسی را گرفت
در قدیم دسترسی به منابع انرژی از قبیل سوخت های فسیلی ، برق و گاز کمتر بود و مردم در مناطق دور دست و محروم بخصوص در روستاها انرژی گرمایی را از آتش و هیزم تامین می کردند . تهیه غذا پخت نان و تامین انرژی گرمایشی از موارد‌ استفاده از این سوخت بود .
لذا مردم در نبود امکانات از خاک و گل با طرح های ابتکاری وسیله هایی متناسب‌ با نیاز خود می ساختند که دیگدان ، تنور و کُلّی از جمله سازه های سنتی مردم اسفاد در بخش موضوع مورد بحث ما بود .
در یکی از مناطق کوهستانی اسفاد نوعی خاک قرمز رنگ  معروف به خاک تنور وجود داشت که بسیار سفت ومحکم بوده و از قدرت چسبندگی بالایی برخوردار بود لذا دوام چند ساله بخصوص در برابر آتش داشت . این خاک با توجه به این خواص مثبت کاربردهای مختلفی داشت . بدین صورت که استاد این خاک را بعد از کندن سخت و خرد کردن با پتکچه ، یکی دو روز خیسانده و خوب ورز می داد و بدون استفاده از قالب ، در اندازه ها و تخت و قوس های دلخواه ، بصورت قالب مانند در می آورد و از آن قالبها، وسیله ها و شکلهای مورد نظر خود را می ساخت که تنور ، کندیک ( سیلوی کوچک خانگی ) و کلّی از جمله سازه های هنری استادکار این حرفه بود . 
اینجا‌ به معرفی مورد بحث مان یعنی《کلی》 ، یکی از هنرهای دستی این استادکار می پردازیم . 

   کلّی
کلی یک آتشدان سنتی قدیمی بود که گنبدی یا هرمی شکل ساخته می شد و در بالای آن سه دریچه به اندازه ی مچ دست تعبیه می شد .
 این دریچه ها برای آن بود که اسکل ( آتشِ زغال ) از آنجا بارگیری و بعداً خاکستر  آن را از آنجا تخلیه کنند و هم گرمای بیشتری نسبت به بدنه از آنها خارج شود و هم اینکه از فاصله ی مابین دریچه ها که به اندازه ی ساق دست بود به عنوان دستگیره ی حمل آن نیز استفاده گردد .
کلّی یک وسیله ی گرمایشی بود که در واقع کار کرسی آتشی را انجام می داد ولی در مقایسه با کرسی مزیت هایی داشت : 
۱ ) جنس آن بجای چوب از نوعی خاک مخصوص بوده پس قابل اشتعال نبود .
۲ ) ضریب ایمنی آن بیشتر بود لذا پا و لحاف به داخل آن نمی رفت و خطر آتش سوزی آن تقریباً صفر بود .
۳ ) سیّار و قابل حمل بوده و فقط شبهای سرد به خانه منتقل می شد .
۴ ) آتشدان آن سرخود بوده نیازی به منقل مخصوص نبود .

۵ ) جداره ای ضخیم و پیوسته داشت که ماندگاری گرما را بیشتر می کرد . 
۶ ) کوچک و سبک بود و‌ جای کمی را اشغال می کرد . 

Ah.Azimi.(ه.ش) 1397

۱ نظر ۱۲ آذر ۹۸ ، ۱۲:۴۵
محمدعلی خالقی

چراغ توری

دوشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۸، ۱۲:۲۰ ب.ظ

چراغ توری
وسیله ای رویایی که چندین سال روشنایی بخش منازل ما بود
در آن سالهای سخت که نه برق بود و نه گاز و نه آب. و نفت هم سهمیه ای بود.
چراغ توری زینت بخش محافل ما بود.
چراغ توری که با سوخت نفت و هوا روشنایی داشت و تور سفید و صورتی زیبایش در اکثر دکان ها وجود داشت.
در قسمت بالای سیاه رنگ آن توری با نخ محکم خودش بسته می شد و قسمت وسط شیشه گرد آن بود و در قسمت پایین مخزن نفت با اون درب و درجه زیبایش  و تلمبه کوچک باد آن قرار داشت .
وقتی تور  بسته می شد باید آهسته روشن می شد تا تور پاره نشود و معمولا تور را آغشته به الکل می نمودند تا راحت تر روشن شود.
و وقتی تور روشن میشد اگر مواظبت می شد برای چندین بار قابل استفاده بود واگر بر اثر تکان های شدید تور می ریخت و باید تعویض می شد.
گاهی اوقات تور سوراخ می شد و یا سیاه می شد.
چراغ توری معمولا برای مهمانی ها و عروسی ها استفاده می شد و برای همه اوقات نبود و از چراغ گردسوز و چراغ بادی و یا فانوس برای روشنایی استفاده می شد.
در سحرهای فصل برداشت گل زعفران برای روشنایی نیز استفاده می شد
هم روشنایی داشت و هم گرما .
و بخاطر تاریکی محیط ،نورش فضای زیادی را روشن می کرد.
در سوز و سرمای سحر گاهی برداشت گل زعفران  از گرمایش برای گرم کردن دست ها استفاده می شد.
گاهی اوقات بچه ها برای اینکه از کار برداشت گل فرار کنند حمل چراغ توری را بر عهده می گرفتند.
به هر حال نور و گرمای زیبایش و نور آن که از پشت گل های زعفران سایه های درازی  ایجاد می کرد برای ما خاطره انگیز بود.
امروز امکانات آب . برق . گاز . تلفن . اینترنت در اسفاد موجب رفاه و آسایش شده است و دیگر اثری از وسایل قدیمی نیست و فقط خاطره ای از این وسایل در اذهان باقی مانده است.
سختی های گذشته انسانهای مقاوم تری را پرورش داده و آسایش امروز انسانهای آسیب پذیر تر پرورش داده است.
چه عالمان و بزرگانی که با نور فانوس و چراغ گرد سوز و مسیرهای طولانی و در شرایط سخت به جایی رسیدند
امیدواریم قدر داشته های خودمان را بهتر بدانیم و شاکر نعمت های الهی باشیم.
                     کریمی آوای اسفاد

۱ نظر ۱۱ آذر ۹۸ ، ۱۲:۲۰
محمدعلی خالقی

مورچه های کارگر

يكشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۸، ۰۴:۱۹ ب.ظ

روی صندلی چوبی به اتفاق یکی از دوستان نشسته بودیم  و از طبیعت پارک ملت لذت می بردیم . نزدیک عصر بود  سرم را از قسمت بالای صندلی پایین انداختم تا خستگی بدن و شانهایم را دور بریزم . چشمم به تعدادی مورچه افتاد که به ردیف ستونی دنبال هم راه می رفتن  چند ثانیه خیره گشتم تا راهشان را بجویم 

در زیر سبزه های داخل پارک گم شدند وقتی خودمو راست کردم زیر صندلی را دیدم که با نرمه هایی از کیک و شیرینی ازدحام مورچه ها را به خود جلب کرده بود و هر یک از مورچه ها به اندازه توان در دهان گرفته بودند و حمل می کردند  مورچها مدام در رفت و امد بودند تعدادی به ستون در حال رفت و تعدادی در حال برگشت همه شون در حال تلاش بودند مورچه ای را دیدم که بیش از وزنش با خود حمل می کرد و طمع زیاد  او را فرا گرفته بود ستون مورچه ها را دنبال کردم در زیر سبزه های داخل پارک گم شدند سبزه ها را کنار زدم  و انها را یافتم انقدر در ان محل رفت و امد کرده بودند که قسمت سبزه ها از بین رفته بود بیش از هفت و هشت متر بعد از سبزه ها درختی بزرگ و تنومند بود  تا جایی که چشم کار می کرد انها را می دیدم که بدنبال هم از تنه ی درخت بالا می رفتند . مورچه ای را از قسمت شروع دنبال کردم تا قسمت پایان ،  او در جدال  با مشکلات زیادی روبرو می شد در چال و چوله هایی زیادی افتاد از درخت بالا می رفت و می افتاد و دوباره از نو دنبال می کرد ولی هیچ وقت خسته و نامید نمی شد تا به مقصد برسد . تعدادی از مورچه ها در ثانیه های اخر توسط پرندهایی بلعیده می شدند . و پایان ان همه مشقت و تلاش مرگ بود 
به فکر رفتم که امروز زندگی ما انسانها همانند مورچه های کارگر بی ارزش است آدمی در دوران حیات سختی و زحمت می کشد ناگهان فرشته مرگ می اید و او را می برد 
آنچه زحمت کشیده و آنچه از دار دنیا جمع کرده همه هدر می رود . مال ،ثروت ، مونس ، فرزند ، مادر  
همه را تا پای گور با خود می اورد اما آنجا آنها را از او می گیرند و نه چراغی نه مونسی و نه ثروتی  جز ایمان و عمل صالح
تدوین و نگاشت خالقی اسفاد 
داستان : پارک ملت مشهد  1384

۲ نظر ۱۰ آذر ۹۸ ، ۱۶:۱۹
محمدعلی خالقی

يكشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۸، ۱۰:۰۴ ق.ظ

نپ

۰ نظر ۱۰ آذر ۹۸ ، ۱۰:۰۴
محمدعلی خالقی

مرحوم غلام علی اسحاقی روحش شاد

جمعه, ۸ آذر ۱۳۹۸، ۰۴:۴۸ ب.ظ

۱ نظر ۰۸ آذر ۹۸ ، ۱۶:۴۸
محمدعلی خالقی

سگ بد صورت از جنازه خارج شد

چهارشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۸، ۰۱:۲۹ ب.ظ

شخصی نقل می کرد : من با جماعتی همرا جنازه یکی از رجال دولت ناصر الدین شاه  بودیم . و به عتبات و عالیات می رفتیم . در یکی از منزل ها جنازه را نزدیک خود گذاشته و مشغول صحبت بودیم . ناگهان دیدیم تابوت به حرکت در آمد و سگی بد صورت از میان ان بیرون امد .چون ان کیفیت را مشاهده کردیم تعجب نموده کنار تابوت امدیم وچیزی جز کفن در تابوت نیافتیم .

ما هم با چوب شبیه جنازه ساختیم و بصورت میتی درون کفن پیچیدیم و اطراف ان را با پارچه و شمع بستیم و به عتبات و عالیات نقل دادیم و و نکات شریفی  دفن نموده و مراجعت نمودیم . 

ان شخص می گوید من او را شناختم ولی برای احترام اسم  او را نبردم 

سیر و سیاحت عجیب در عالم ارواح 

 

 

۰ نظر ۰۶ آذر ۹۸ ، ۱۳:۲۹
محمدعلی خالقی

قلعه حسن بایخان شاهرخت

سه شنبه, ۵ آذر ۱۳۹۸، ۰۸:۳۶ ق.ظ

قلعه‌ی حسن بایخان شاهرخت، یادگاری از دوران اسماعیلیان
قلعه‌ی حسن بایخان در بخش مرکزی شهرستان زیرکوه و دهستان پترگان و در سه کیلومتری شمال روستای #شاهرخت بر فراز قله ای مشرف به روستا و بارگاه امام زاده سعداله، واقع شده است.

به گزارش پایگاه خبری زیرکوه نیوز،قلعه‌ی حسن بایخان در بخش مرکزی شهرستان زیرکوه و دهستان پترگان و در سه کیلومتری شمال روستای شاهرخت  بر فراز قله ای مشرف به روستا و بارگاه امام زاده سعداله، واقع شده است.
بنا بر روایات و منابع، این قلعه متعلق به قرن پنجم هجری و دوره اسماعیلیان است که به عنوان مقر اسماعیلیان محسوب می شده.
قلعه‌ی حسن بایخان در شاهراه هرات به قاین و  بر فراز کوهی منفرد قرار گرفته و با توجه به این‌که دسترسی به قلعه از تمام قسمت‌های کوه امکان‌پذیر است و تقریبا در هیچ بخش کوه، عارضه یا پرتگاه وجود ندارد که جلوی مهاجمان را بتواند بگیرد، در تمام قسمت‌های قلعه از حصار و برج برای افزایش استحکام بنا استفاده شده است.
سه آب‌انبار در قسمت‌های مختلف قلعه دیده می‌شوند؛ یک آب‌انبار به‌صورت دایره، یکی به‌صورت مستطیل و سومی به‌شکل سه دایره‌ی متقاطع است که در یک ردیف قرار گرفته‌اند. 
مصالح به‌کار رفته در ساخت قلعه، سنگ، آجر و ملات ساروج است و فضای معماری قلعه شامل حصار، برج‌ها، آب‌انبارها و فضاهای مسکونی است. این اثر تاریخی  در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

 

۰ نظر ۰۵ آذر ۹۸ ، ۰۸:۳۶
محمدعلی خالقی

بازیهای قدیمی اسفاد

دوشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۸، ۱۰:۳۷ ب.ظ

بازیهای قدیمی اسفاد
در زمانهای قدیم به دلایلی از قبیل فقر مالی ، عدم دسترسی
آسان به شهر ها و حتی دیگر کشورها و نبود یا کمبود صنایع تولیدی در داخل کشور ، دستیابی به وسایل اسباب بازی کمتر بود لذا بازیها طوری طراحی می شد که یا نیازی  به وسیله و ابزار‌ بازی نبود یا اگر هم نیاز به ابزار بود ، این 
ابزار حاصل تفکر و هنر دستان خودشان بود . 
مثل توشله  که با سنگ درست می کردند . 
این بازیها آنقدر منظری زیبا و دیدنی داشت که بواسطه ی 
استقبال تماشاچیان ، عدم محدودیت سنی و افتخار حضور بزرگترها ، ازدحام بینندگان هر لحظه رو به فزونی‌ بود .
مثلاً می دیدی که مردی با شصت‌ سال سن همراه جوانان 
پانزده ساله و با شور و شوق کودکانه بازی می کند و بازی آنها را گرم و جذاب می نماید . این بازیها در کنار درس ، کار 
کشاورزی و هزاران مشغله ی دیگر ، هم یک ورزش و هم یک تفریح بجا و ضروری بود تا خستگی جسمی و روحیِ همه ی اقشار بخصوص جوانان را بزداید و به قول معروف تخلیه انرژی شده آنان را بجای انحرافات 
به مسیر درست زندگی سوق دهد .
این بازیهای اسفاد عبارت بودند از : 
۱) شَ کُر  بازی
۲) کوت توشله خراب
۳) ریگ بازی
۴) قطار بازی
۵) دارِ فهم
۶) چِش ور بستنک
۷) حاجی نمکَو   نمک بِسَو
۸) توشله بازی
۹) تبرک بازی
۱۰) تَپ تپ خمیر
۱۱) درنه بغل دینگ
۱۲) مِخ دُرنه
۱۳) اُرَنگ اُرَنگ
۱۴) هفت سنگ
۱۵) گرگم گله می گیریم
۱۶) عمو زنجیر باف
۱۷) القدر دینگَو
۱۸) آهنگرو ، سیسینگرو
۱۹) گل یا پوچ
۲۰) از ایی کلاهک دودِ میه
۲۱) الک دولک
۲۲) تیران بازی
۲۳) تو و خط بازی
۲۴) لخشک بازی
۲۵) ایی نخودک ایی کشمکشک
۲۶) باد (تاب تاب)
۲۷) تایر گلونک
۲۸) اتل ، متل
۲۹) پَلپَلیس بازی
اگر توجه کنید مقدمات و ابزار همه ی این بازیها در خود اسفاد تهیه می شده و نیاز به خرید وسیله بازی نبوده است.

1398.2.3  Ah Azimi

۱ نظر ۰۴ آذر ۹۸ ، ۲۲:۳۷
محمدعلی خالقی

تعریف دکتر شریعتی از فقر واقعی

شنبه, ۲ آذر ۱۳۹۸، ۱۰:۵۲ ب.ظ

می خواهم بگویم ....

فقر همه جا سر می کشد 

فقر گرسنگی نیست 

عریانی هم نیست 

فقر چیزی را نداشتناست ولی ان چیز پول نیست 

طلا و غذا نیست 

فقر همان گرد و خاکی ایست که بر کتاب های فروش نرفته ی یک کتاب فروشی می نشیند 

فقر تیغه ی برنده ی ماشین بازیافت است که روزنامه های برگشتی را خورد می کند 

فقر کتیبه ی سه هزار ساله ایست که روی ان یادگاری نوشته اند 

فقر پوست موزی ایست که از پنجره ی یک اتومبیل به خیابان انداخته می شود 

فقر شب را بی غذا سر کردن نیست

فقر روز را بی اندیشه سر کردن است

 

 

۱ نظر ۰۲ آذر ۹۸ ، ۲۲:۵۲
محمدعلی خالقی