
- ۰ نظر
- ۲۲ آبان ۰۳ ، ۰۷:۴۸
محاله عشقم کم بشه گاهی اگه سردم بشه♬♫
سختم بشه هر چی که رشتم پنبه شه
از تو که دل نمیبرم ♬♫
هواتو دارم یه تنه تویی که از تو آینه
چشمات به من زل میزنه منی که عمری با منه♬♫
از تو که دل نمیبرم
من و بارون من و دریا منو دیوونه فرض کن♬♫
گاهی جای من آدم و با حوا عوض کن
واسه اینکه مثل من کم نیاری کم نذاری♬♫
یه دل داری یه دل دیگه رو قرض کن
واسه دلگرمی دنیام یه وقتا خیالی نیست که قهوم سرد میشه♬♫
یه کفش آهنی پا کرده قلبم گاهی محکم تر از یک مرد میشه
من و بارون من و دریا منو دیوونه فرض کن♬♫
گاهی جای من آدم و با حوا عوض کن
واسه اینکه مثل من کم نیاری کم نذاری♬♫
یه دل داری یه دل دیگه رو قرض کن
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
این آهنگها رو فرض کنین خودتون دارین از گوگل دانلود می کنین و
چون هر کسی یه برداشتی داره
یکی به خودش می گیره
یکی به کسی. یکی به خدا ، یکی به زمانه ، یکی از دردش وووو
با سلام و درود به حامیان این رسانه
من با هیچکی هیچ خصومتی ندارم
اینجا هم صفحه شخصی منه که آمیخته شده با زادگاه من
اگه چیزی هم می نویسم و کمی حبابی صحبت می کنم
طرز گفتارم همینه
اگه از گروه ها اومدم بیرون چون طرز صحبت کردنم متفاوته گفتم کسی دلخور نشه
دلم صافه ، همتون همشهریان من هستین و همه تون رو دوست دارم
این طرز گفتار من کمی مخدوشه که به زمانه ربط داره نه کسی یا شخصی ، الان خیلی ها این جوری اند ، روزگار سخت شده دیگه قبول کنین
هرکی می گه نه دروغ می گه ، پولدارشم می ناله
بازیگرشم می ناله ، خاننده و شاعرش هم درد دارند
شما یک خاننده پیدا کنین که از زمانه درد نداشته باشه
همه مون مشکل داریم چرا بهترین خاننده ی جهان باید اون ور کره زمین باشه و نتونه بیاد تو کشورش ، اصلا بگو چرا رفته
الان می شه بگین تعطیلات آخر هفته رو چجوری می گذرونین
آبشار نیاگارا یا جزیره لوفوتن
ازهمه تون سپاس گذارم
موفق و پیروز باشید ❤️❤️❤️💐💐💐💐
- الْعَنْکَبُوتِ (آیه ۴۱ سوره عنکبوت)
(مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ)
[۳]
(مَثَل کسانى که غیر از خدا را اولیاى خود برگزیدند، مَثَل عنکبوت است که خانهاى براى خود انتخاب کرده؛ در حالى که سستترین خانهها خانه عنکبوت است اگر مىدانستند
ما از حیوانات به درک الهی می رسیم
شنیده بودم جیر جیرک ها سه روز عمر می کنند
یک خانه مجردی داشتم حسابی ۲۰ قاسم آباد
چون کنجکاو بودم
یه جیرجیرک گرفتم با یکم سبزی و کاهو بردم خانه
رو سنگ اپن زیر یک سبد گنده گذاشتم
گفتم باید مطمئن بشم عمرش چقده
یک هفته من این جیر جیرک رو داشتم خخخ
بعضی از دوستان میومدن می دیدن خنده شون می گرفت
کیا یادشونه بگن ؟؟؟
یک شب محمد قارونی اومد خونه و شب موند
شب همین که برق رو خاموش می کردم
این شروع می کرد به آواز خوندن
من که عادت داشتم باهاش
محمد قارونی ساعت ۴ صبح بود گفت اینو خاموش کن نمی تونم بخوابم
گفتم بزار تو حموم برق روشن کن ، تو خواب بودم
صبح بلند شدم دیدم کشته اش 😔😔😔
هر چی به دهنم اومد بهش گفتم
از اون قضیه دوازده سالی می گذره
یک ماه قبل دیدم شماره محمد قارونی رو گوشیم داره زنگ می زنه
تا جواب دادم گفت:: سلام ملخ
چون به همه می گفتم ملخ تیکه کلامم بود
گفت ، یه جیر جیرک داشتی یادته
گفتم خووووووووب خخخ
گفت دهنت سرویس یه جایی بودم یه جیرجیرک دیدم یاد تو افتادم
گفتم خدا رو شکر که باعث شد یاد ما کنی
کلی با هم حال کردیم خندیدیم خخخ
دلیل لبخند باش ،،، همین
حالا بگین عمر جیر جیرک چقده ؟؟؟

تو هر شهر و روستا ، یک سنگ گنده هست
که مردم بهش اعتقادات خاصی دارند
هم یک خانه که معمولا بهش می گن امام زاده
یک چیز بالا مقام
تو یک فیلم بود کارگردان فیلم مجید مجیدی
برای یک فیلم یک کار خیر کرد که بعدا معروف شد
انرژی می گیره آدم وقتی اینا رو می بینه
از سنگ چوب کوه ازهرچیزی که
حال دلتو خوب میکنه اون کارو بکن
مثلا قدیم می رفتن مزار آشی
یا درخت سرو میر آباد
یا شاهرود
انرژی یعنی همین
گفتم دو تا قزل بده
تازه از تو آب در آورد گذاشت تو سبد
داشتم ادویه بر می داشتم که با چوب زد تو سرش
گفتم نزن داداش نزن ، چون بلندگفتم ترسید
چرا می کشی ؟؟؟
بزار خودش بمیره
گفت یرب طول می کشه
گفتم اشکال نداره
منی که با سرعت ۱۰۰ تا تو اتوبان می رم پروانه میاد جلوم ترمز می گیرم ، چجوری تحمل کنم تو با چوب می زنی تو سر ماهی
گفت به خدا شرمنده واسه همه همین جوری می کشیم
گفتم نکن بابا نکن
گفت ببخشید نمی دونستم روح لطیفی داری 😔😔😔
یکی از دوستای سوته دل اومد شانه مو بوس کرد
قبلا برای ترک کمکش کرده بودم
باز لغزش کرده
گفت محمد من آدم نمی شم
گفتم خدا بزرگه
اگه خودت بخوای می شه
ازش سوال کردم
چرا شانه مو بوس کردی
گفت شانه ات مرده
رفتم تو خودم
صحبت با سینه سوخته ها خیلی سنگین و پردرده
محسن چنبری خدا برات درست کنه
یه روز دیگه داشتم باهاش صحبت می کردم
یک خلیته هم از لباس و کارتن خوابی داشت
یکی از دور اومد گفت چی داری داداش
گفتم دل و جگر پاره
دل سوخته
غم و غصه
نفهمید چی می گم
زد رو دوشم گفت درست گفتی
با این همه شعر و وری که من میگم
یکی بود بهم گفت عقاب
خوشحال شدم و کیف کردم
الان که پر و بال مو نگاه میکنم
می بینم بالی ندارم
تموم پرهام ریخته
و باهاش قوشمه درست کردم
آهنگی بر تسکین دردها

قبلا سعی می کردم تو هر شرایطی
به دوربین لبخند بزنم
جدیدا هر کار می کنم
نمی شه ؟؟؟!!!
اینه ها هم دروغ گو شدن
یا چینی
یه روز با عمو رفتم عروسی
شلوار کار پوشید
گفتم این چیه دیگه پوشیدی
گفت یک قدم حرکت بعدی تو نزار بفهمند