اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

۴۹۱ مطلب با موضوع «تصاویر» ثبت شده است

سفر دو روزه به اسفاد از زبان آقای محمود عظیمی
 
تعطیلات عاشورا و تاسوعای حسینی را امسال هم به رسم ادب به اسفاد رفتیم البته در نبود اینترنت و قطعی ارتباط با شما .
اسفاد با گرمای طاقت فرسا و گردو خاک آزار دهنده اش جاتون خالی، خوب بود . حضور بستگان ، همشهریان و آشنایان اسفادی از اقصی نقاط کشور برای شرکت در سوگواری سرور و سالار شهیدان و زیارت اهل قبور اسفاد و صله‌ی رحم و دیدارها که تازه می‌شد. اگر چه کَلَجیکا (کلاغ‌جیک‌ها) نمی‌گذاشتن صبح‌ها بخوابیم اما توی این دو سه روز صداشون برای ما عادی شده بود هر روز قبل نماز صبح پشت پنجره برامون قج قج می‌کردند یادمه قدیما وقتی کلجیک قج قج می‌کرد می گفتند انشالله خوش خبر باشی.
خدا بیامرزد مرحومه خانم نساء وقتی صدای قج‌قج کلجیکا بلند می‌شد می‌گفت خبر خوشی داری یک بار دیگه ، دوباره قج‌قج می‌کرد. ما هم همین جمله را گفتیم که تعدادشون زیاد شد و دیگه آبشاری قج‌قج نثارمون می‌کردند :
قجقجقجقجقجقجقجقجقجقجقجقج
 
از قدیم گفته‌اند دستی را که نمی‌توان برید باید بوسید !
اینه که دیگه مجبور شدیم
باهاشون دوست بشیم و
با صداشون بسازیم
اونقدر عادی شد که حتی
براشون شعر هم گفتم؛
 
کلجیک
 
 
صدای خور از هوا کِردی کلَجیک
سحر مار زابرا کِردی کلَجیک
بنَگذاشتی دِخو شُم کلّه یِ صُب
ز بس که سر صدا کِردی کلَجیک
بگفتُم لب فرو بند تا دخَو شُم
المشنگه به پا کِردی کلَجیک
بترسیدی ز گربه‌ی مَادر عباس
ولی بر ما جفا کردی کلَجیک
بگفتُم خوش خبر بی، تا خموش شی
تو بد تر از قضا کردی کلَجیک
با این قجقجقجای اول صبح
چنین بلوا به پا کردی کلَجیک
علاجِ تور مِده گربه ی خدیجه
عروسی خور عزا کردی کلَجیک
 
۱۴۰۲/۵/۶
🍃💐😂😂😂
۰ نظر ۲۹ مهر ۰۲ ، ۱۴:۱۱
محمدعلی خالقی

باسلام وبادرود واحترام

ای عزیزان دوستان بامرام

روح مردان بزرگ این دیار

هر که باشد بهر مردم افتخار

شاد باد از رحمت و لطف خدا

چون شده ازقید این دنیا رها

خاصه خوا جه باقر ان غواص نیز

روحشان شاد وبه دل ها باد عزیز

او که بوده در سخن اهل ادب

فارسی استاد ودانا ازعرب

راه رفتن چون بزرگان باوقار

احترامش داشت دارا وندار

خاطراتش مانده دراذهان هنوز

او که روشن بود روشن همچو روز


چون سخن امد زمردان بزرگ
ک
آن خردمندان  ، ادیبان سترگ

گر که می خواهید مانَد یادگار

عکس وتصویری ،شود پس ماندگار

خوب باشد یک نمایشگاه عکس

 اخر هفته برای بحث ودرس

از مفاخر  از علوم وازفنون

جمع گردد همچو یک کلکسیون

از مفاخر از ادیبان شاعران 

از قدیمی ها وهم از حاضران

هم زاشیائ عتیقه هم سند

هرکه دارد نسخه ای  قلم زند

آن چراغ هم گرچه خود یک کیمیاست

لیک مثلش هم کنون در نزد ماست

فکر کنم میدین سوئد جنسش زمس 

باشد ازبهر عزیزان ادرس

این سخن ها یونس از مادر شنید

او کلامش را به جان ودل خرید‌

حرف او بوده زبهر ما درست 

من نفهمیدم زایشان حرف سست

شاعر یونس کریمی 

۰ نظر ۰۹ مهر ۰۲ ، ۱۲:۰۸
محمدعلی خالقی

 

مرحوم حاج خانم(همسر حاجی رحیم حاجی زاده)
مرحوم حاجی رحیم حاجی زاده
حاج مهدی آقا حاجی زاده
مرحوم میرزا غلامعلی حاجی زاده
حسین آقا غفاری 
روح سه بزرگوار که در تصویر در حیاط نیستند شاد که در مهمانوازی و اخلاق زبانزد هستند 
حاج مهدی آقا مرد نمونه وزرات خارجه همیشه سلامت باشند

 

تصویر محمد علی غفاری 

۰ نظر ۰۸ مهر ۰۲ ، ۱۷:۴۳
محمدعلی خالقی

سلام به اسفادی های عزیز
 از قدیم گفته اند آب مایه حیات است.
 اسفاد ما  دارای یک قنات بزرگ و زیبا  که دارای سه شاخه باله گفته ما از سه نحر جاری می‌شده:
 1نهر یا شاخه شاهرود 
2نهر شیفکه
 3نهر تگ دره گلستان که آن نهر مسدود است. چون بر اثر سیل چاه هایش پرشده و آب آن در تابستان سرد وشیرین وبدون هیچ‌گونه رسوبات سالانه هزاران نفر از راه های دور و نزدیک برای استفاده از این آب گوارا راهی اسفاد می شوند درسایه های درختان سر سبز روستا به استراحت می پردازند.
 مدار آب این قنات برهشت شبانه روزاست.
 اسامی هشت شبانه روز به این نام ها نامگذاری است
1سر رم 2,دورم 3سررم 4,چهاررم 5پنجرم 6ششرم 7هفترم 8هشت رم .
هر شبانه روز دو طایفه است هر طایفه 127سرقه است هر سرفه یا هر تاس 5.5دقیقه است در قدیم هرطاقه یک میر آب داشت که آب را بین مالکین تقسیم می کرد.
 حالا فرق می کند آن زمان میراب طاقه در هر جوب که آب را می‌برد اول شرکت آبداری می کردند آخر وقت میرآب را می‌گرفت آن وقت ساعت نبود یا همه نداشتند یک تاس کوچک بود که وسط آن سوراخ کوچکی بود و یک ظرف بزرگترین بود به گفته مادیگچه متن را آب می کردند و تاس کوچک را وسط ظرف بزرگ می‌گذاشتند.
 آن تاس کوچک تر سوراخ کوچکی که در وسط آن بود پر آب می شد می‌رفت ته دیگچه میرآب دستش را می برد داخل آب وآن را بیرون می‌آورد یک تکا ن می‌داد که آب داخل آن نباشدو بعد می گذاشت داخل دیگچه این می شد یک سره و برای هرسره یک ریگ می‌گذاشتند.
  ادامه دارد....   
       ارادتمند محمد هادی نوروزی

۰ نظر ۱۹ شهریور ۰۲ ، ۲۳:۲۸
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۰۷ تیر ۰۲ ، ۱۸:۳۴
محمدعلی خالقی

پسر عموی گلم آقا ابراهیم عزیز برایتان آرزوی سلامتی دارم 

حسن آقای گل همکلاسی قدیمی 

موفق باشی

۰ نظر ۰۲ تیر ۰۲ ، ۱۱:۵۷
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۳۰ خرداد ۰۲ ، ۰۲:۴۲
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۷ خرداد ۰۲ ، ۱۳:۵۱
محمدعلی خالقی

 

 

 

 

 

درگذشت مرحومه مغفوره فاطمه غلامعلی زاده.

همسر مرحوم کربلایی میرزا احمد اسدالهی را تسلیت عرض نموده از درگاه خداوند متعال برای مرحومه علو درجات و برای بازماندگان صبر و شکیبایی آرزومندیم.
 

۰ نظر ۰۵ خرداد ۰۲ ، ۲۱:۳۷
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۳۱ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۶:۳۱
محمدعلی خالقی

خاطره ای از دوران کودکی 
با سلام و احترام
دوران دبستان بود، کلاس اول دبستان بودم یکی از روزها که روی نیمکت نشسته بودم زیر نیمکت یک پاک کن نو و قشنگ افتاده بود و برداشتم برای خودم و به خانه آوردم و به برادرم گفتم . مظفر من این پاک کن را پیدا کردم. ایشان به محض مشاهده گفت این مال مردم است و فردا حتما ببری سر جاش بگذاری و فردا این کار را انجام دادم و صاحب پاک کن پیدا شد.
در دوران بزرگسالی آن اوایل که در تهران  سرکار می رفتنم یک روز یکی از ارباب رجوع یک لباس قشنگ و زیبا برام هدیه آورد من به برادرم نشان دادم گفتم این را برام هدیه آوردند
اما این بار هم نگذاشت آن لباس قشنگ را بپوشم و گفت برو آن هدیه را پس بده و ذائقه خود را با مال مفت و بدون زحمت عادت نده.
و هرکی باید از دسترنج و زحمت خودش باید بخورد. من رفتم پسش دادم
در تمام ایامی که در کنارش بودم درسهای زیادی ازش یاد گرفتم 
امروز خیلی جایش برایم خالی است .
امشب سالگرد رفتنش است و یاد و خاطرش همیشه برایم زنده است.
گفتم که فراق تو نبینم دیدم
آمد به سرم از آنچه می ترسیدم
۲۸ اردیبهشت سالگرد آسمانی شدن  دکتر کریمی خدمتگذار عرصه رفاه و تامین اجتماعی گرامی باد.
                                ارادتمند کریمی 

۰ نظر ۲۸ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۱:۵۲
محمدعلی خالقی

درگذشت مرحوم "خواجه اسدالله یاری" را خدمت خانواده یاری و سایر بستگان تسلیت عرض نموده، برای مرحوم علو درجات و برای بازماندگان صبر و شکیبایی آرزومندیم.

 

 

 

 

۰ نظر ۱۹ ارديبهشت ۰۲ ، ۲۲:۰۹
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۷ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۶:۱۰
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۵ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۲:۰۵
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۰۳ ارديبهشت ۰۲ ، ۲۳:۱۶
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۳۰ فروردين ۰۲ ، ۲۱:۳۰
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۲۴ فروردين ۰۲ ، ۲۳:۲۱
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۳ فروردين ۰۲ ، ۲۲:۰۵
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۱ فروردين ۰۲ ، ۱۹:۰۱
محمدعلی خالقی

زیباترین 

بهترین 

امید ترین 

عشق دنیا مادر انسان است 

می دونی وقتی که تو سرگرم زندگی خودتی قشنگی زندگی چیه ، اینه که مادر داره برای لحظه لحظه زندگیت دعا می کنه 

برای سلامتی تمامی مادران که هیچ دعایی بهتر از دعای مادر نیست 

 

۰ نظر ۱۵ فروردين ۰۲ ، ۲۱:۵۵
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۲ فروردين ۰۲ ، ۲۰:۵۸
محمدعلی خالقی

 

 

۰ نظر ۱۱ فروردين ۰۲ ، ۱۰:۱۶
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۰۹ فروردين ۰۲ ، ۲۳:۱۶
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۱ اسفند ۰۱ ، ۰۹:۴۷
محمدعلی خالقی

۲ نظر ۱۹ اسفند ۰۱ ، ۲۰:۰۲
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۵ اسفند ۰۱ ، ۱۷:۵۰
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۱۳ اسفند ۰۱ ، ۱۱:۵۲
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۰ اسفند ۰۱ ، ۱۷:۰۹
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۰ اسفند ۰۱ ، ۱۷:۰۳
محمدعلی خالقی


انا لله و انا الیه راجعون

خانواده های محترم صادقی(صادق) و سایر بستگان
درگذشت مرحوم مغفور شادروان حاج عباسعلی صادقی را تسلیت عرض نموده   برای آن مرحوم غفران الهی و برای بازماندگان صبر و شکیبایی خواستارم.

روحش شاد 

 

۰ نظر ۰۴ اسفند ۰۱ ، ۰۶:۵۷
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۲۰ بهمن ۰۱ ، ۲۳:۲۰
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۲ بهمن ۰۱ ، ۱۸:۳۱
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۴ دی ۰۱ ، ۲۲:۰۵
محمدعلی خالقی

 

 

با سلام واحترام

 

#افتخاری_برای_خراسان_جنوبی_اسفاد

✅ انتصاب دکتر ظاهری اسفاد به سمت  "معاون توسعه مدیریت،حقوقی ومنابع اداره کل "  محیط زیست تهران.

برداراجمند

جناب آقای دکترمحمدطاهرظاهری

سلام علیکم

انتصاب به جا وشایسته شما که نشان از درایت،لیاقت،مدیریت انقلابی وکارآمددارد را خدمت شما تبریک عرض نموده،امیدوارم با اتکال به خداوند متعال در تمام مراحل پیش رودر خدمت به مردم موفق وپیروز وسربلند باشید.

      

۰ نظر ۱۹ دی ۰۱ ، ۰۸:۵۶
محمدعلی خالقی

آنا الله وانا الیه راجعون 

 

 

 

درگذشت مرحومه فاطمه عظیمی (همسر مرحوم کربلایی غلام نبی) را خدمت خانواده های داغدار تسلیت عرض نموده از درگاه خداوند متعال برای مرحومه علو درجات و برای بازماندگان صبر و شکیبایی آرزومندیم.

 

روحش شاد 

۰ نظر ۱۸ آذر ۰۱ ، ۱۳:۰۵
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۳ آذر ۰۱ ، ۱۵:۴۰
محمدعلی خالقی

بزرگان اسفاد 

۰ نظر ۱۷ آبان ۰۱ ، ۲۱:۲۵
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۶ آبان ۰۱ ، ۱۹:۰۳
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۰۴ مهر ۰۱ ، ۰۳:۰۴
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۸ شهریور ۰۱ ، ۱۳:۳۰
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۸ شهریور ۰۱ ، ۰۵:۱۲
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۳۰ مرداد ۰۱ ، ۲۳:۵۳
محمدعلی خالقی

دومین سالگرد مرحوم مغفور میرزا حسینعلی قاسمی اسفاد را تسلیت عرض می نماییم 

روحش شاد 

و یادش گرامی 

 

بزرگان اسفاد 

۰ نظر ۱۶ مرداد ۰۱ ، ۱۲:۵۱
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۳۱ تیر ۰۱ ، ۱۴:۴۷
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۷ تیر ۰۱ ، ۱۷:۱۵
محمدعلی خالقی

امیدوارم همیشه اسمان دلت صاف و ابی باشد 

به امید روزهای خوب  و درجات عالی در سمت شغلی

شکوه و افتخار حیات جاودانه ات باد 

۰ نظر ۲۸ خرداد ۰۱ ، ۲۳:۰۸
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۰۱ خرداد ۰۱ ، ۲۲:۰۵
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۹ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۲:۳۳
محمدعلی خالقی

تصویر اسماعیل کریمی 

۰ نظر ۱۳ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۰:۴۹
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۵ اسفند ۰۰ ، ۱۰:۱۴
محمدعلی خالقی


شاه داماد جناب میرزای بزرگ 
معراج قاسمی اسفاد 
پیوندتان مبارک 
انشاالله در تمام مراحل زندگی تان موفق و پیروز باشید .

 

۰ نظر ۱۸ اسفند ۰۰ ، ۱۰:۲۸
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۹ مهر ۰۰ ، ۲۲:۱۱
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۳۱ شهریور ۰۰ ، ۰۹:۱۶
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۲ شهریور ۰۰ ، ۰۰:۱۲
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۰۱ شهریور ۰۰ ، ۲۳:۳۰
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۶ مرداد ۰۰ ، ۱۴:۴۹
محمدعلی خالقی

 

اقا سید محمد تقی موسوی معروف به آقای اسفاد از خادمین و نام داران مسجد اسفاد بودند . 

که در تاریخ :۱۳/۱۱/۹۲ در روستای اسفاد به رحمت الهی پیوست . 

ایشان مردی نیکو ، محبوب و دوست داشتنی . و همین طور همسر ایشان مرحومه کشور واحدی مادری مهمان نواز و مهربان بودند .که هر دو انها آسمانی شده اند .

امروزه مردم زیرکوه از ایشان به نامی نیکو یاد می کنند .و کمتر کسی باید باشد که این مرد را به شهرت آقایی  نشناسد. 

چنانچه اسفاد قلب زیرکوه را منطقه ای منتخب جهت گردشگری و تفریح انتخاب نموده اید . 

آرامگاه این مرد بزرگ را از یاد نبرید . چرا که ناجی هر امید بی امید است .

 

روحش شاد یادش گرامی  

۰ نظر ۱۵ مرداد ۰۰ ، ۱۴:۱۴
محمدعلی خالقی

سرو خمره ای و تاریخی اسفاد
هویت یک منطقه به ظرفیت های انسانی و طبیعی آن محل است . والحمدلله روستای اسفاد از این دو نعمت سرشار است. جا دارد از همسایگان این درخت کهنسال تقدیر و تشکر نماییم که سالها در حفظ و نگهداری آن کوشش فراوانی نموده اند و اگر در محیط متروک و عمومی بود شاید تاکنون اثری از او باقی نمی ماند. اما هفته گذشته فرصت شد دوباره  شکوه و عظمت این پدیده را از نزدیک مشاهده نمودم. لذا نکته ای را یاد آوری می نمایم که امیدوارم مفید باشد.
وآن اینکه در فاصله نیم متری این میراث ماندگار و گران سنگ دیگدانی درست کرده بودند برای چای آتشی و این کار برای پوسته ی فرسوده و آماده حریق این درخت  کار خطرناکی به شمار می رود. امید است با دقت بیشتر در حفظ میراث فرهنگی  کوشا باشیم.
مرتضی حسینی اسفاد_خرداد ۱۴۰۰۳

 

🍀 سپاس از توجه شما

 این درخت شاهدی زنده از دوران گذشته اسفاد است. 
زنده از آن جهت که هنوز مختصر شاخ و برگی سبز بر قامت کهن و تنومند آن باقی است.
او سرگذشت نیاکان ماست.  فراز و فرودهای اسفاد را دیده. خشکسالی ها و ترسالی ها،  قحطی ها و فراوانی ها، سیل،  زلزله، صاعقه و... را تجربه کرده و از همه جان سالم به در برده ولی در مقابل نامهربانی های انسانها مقاومت نخواهد کرد.
سرو نماد زندگی و جاودانگی است.
و این سرو نماد "اسفاد" است، آن را پاس بداریم.

احمد محمدی 

۰ نظر ۰۹ خرداد ۰۰ ، ۱۳:۳۹
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۳:۳۳
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۴ اسفند ۹۹ ، ۱۵:۵۴
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۲۲ اسفند ۹۹ ، ۲۲:۲۹
محمدعلی خالقی

شهید نظرجانی، آقای علی شفیعی،  آقای ظفرمند، کربلایی حسین محمدیتصویر : اقای احمد محمدی 

۱ نظر ۲۴ بهمن ۹۹ ، ۱۲:۱۲
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۴ دی ۹۹ ، ۰۶:۰۸
محمدعلی خالقی

تصاویر دوستان 

 

ایستاده از راست تصویر : آقایان احمد شهریاری - علی ابراهیمی - شهید رضا شفیعی - شهید مصطفی اسماعیلی

نشسته سمت راست آقای باقر باقری - آقاسیدحسین اسماعیلی

 

۲ نظر ۱۳ دی ۹۹ ، ۱۴:۱۰
محمدعلی خالقی

میرزا نقی شفیعی مردی بسیار بشاش و خوش صحبت بودند که همیشه در لحظه ی  حضور دیدار   خنده بر لبان ایشان نقش می بست ویکی از خصوصیات اخلاقی ایشان ان بود که عاشق تفریح بودند . یادمه ما بچه بودیم در سفرهای نوروزی ایشان اوقات خود را بیشتر به پیاده روی و کوهنوردی می گذراند . و در تکاپوی قارچ محلی بسیار زیرک و کنجکاو بودند .  روزی از روزها یادمه یک دونه قارچی به اندازه نیم کیلو در دشت اسفدن پیدا کرده بودند . و برای ما بچه ها بسیار خاطره انگیز بود . 

روحش شاد یادش گرامی

به یاد روزهای خوش زندگی لبخند بهترین هدیه است تا به بقای عمر بیفزاید .

بیایید تا این لبخند را به همدیگر هدیه کنیم .  

 

۰ نظر ۰۶ آذر ۹۹ ، ۱۴:۳۳
محمدعلی خالقی

۲ نظر ۰۳ آذر ۹۹ ، ۲۲:۱۵
محمدعلی خالقی

 

از راست ابراهیم خالقی  نوزده سالگی 

عرفان خالقی  چهار سالگی 

محمد علی خالقی یازده سالگی 

۱ نظر ۲۰ آبان ۹۹ ، ۲۳:۲۶
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۱۵ آبان ۹۹ ، ۲۳:۴۶
محمدعلی خالقی

به مناسبت درگذشت روح الله رجایی اسفاد ، فعال فرهنگی و  سردبیر روزنامه جام جم
ای جام جم هنر رجایی
ای معدن پر گُهر رجایی
رفتی و بسوخت در فرافت
بیگانه و هم پدر رجایی
فرزانه ی روستای اسفاد
رفتی تو به این سفر رجایی
لعنت همه بر کووید نوزده
گل چید چو گل پسر رجایی
تقدیر شده چنین  ، برادر
گرچه شکند کمر ،  رجایی
روح اله  باغ  آرزوها
پاییز در این سحر رجایی
مردان خدا همیشه هستند
نام آور پر ثمر رجایی
عمر کم تو چو مختصر شد
طبع من و این اثر رجایی
از داغ تو "مرتضی" حزین است
جانسوز در این خبر رجایی
شاعر:مرتضی حسینی اسفاد
رئیس دانشکده فنی قاین


 

۰ نظر ۲۷ مهر ۹۹ ، ۲۳:۰۵
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۲۲ مهر ۹۹ ، ۰۰:۳۱
محمدعلی خالقی

 

همیشه مهربان بودن را دوست دارم
همیشه مهربان خواهم بود 
حتی اگر کسی قدر محبت هایم را نداند 
در عوض خدایی دارم که قدر منو خواهد دانست .

 

 

۰ نظر ۱۶ مهر ۹۹ ، ۲۳:۵۳
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۴ مهر ۹۹ ، ۱۳:۳۷
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۱۱ مهر ۹۹ ، ۱۲:۰۹
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۲۷ شهریور ۹۹ ، ۱۵:۰۱
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۷ شهریور ۹۹ ، ۰۸:۲۷
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۲۴ شهریور ۹۹ ، ۱۸:۲۶
محمدعلی خالقی

۲ نظر ۲۴ شهریور ۹۹ ، ۰۸:۲۱
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۲ شهریور ۹۹ ، ۲۳:۳۹
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۱۸ شهریور ۹۹ ، ۲۳:۴۳
محمدعلی خالقی

 

به رسم کهن،یادمیکنیم از آنها که وقت و مکانشان از ما جداست

به یاد آن عشق های باربسته

فاتحه ای ره توشه میکنیم

⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️

بِسم الله الرحمن الرحیم

وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ،الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ.

قطعاً ما شما را به چیزى از ترس و گرسنگى و کاهش اموال و نفوس و فرزندان مى آزماییم. و تو ـ اى پیامبر ـ به شکیبایان نوید ده.

همانان که چون پیشامد ناگوارى به آنان برسد مى گویند: ما از آنِ خداییم و به سوى او بازمى گردیم.

(سوره بقره آیه۱۵۵و۱۵۶)

⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️

باسلام واحترام
 

با نهایت تاسف و تاثردرگذشت پدری مهربان وفداکارمحب اهل بیت مرحوم مغفورکربلایی حسین علی قاسمی رابه اطلاع آشنایان و اسفادیهای عزیز می رسانیم . 

⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
از درگاه ایزدمنان طلب رحمت وغفران الهی برای آن مرحوم وصبری جزیل برای بازماندگان داریم.

 

۳ نظر ۰۸ شهریور ۹۹ ، ۱۸:۴۴
محمدعلی خالقی

این تصویر بعد از زلزله ۱۳۷۶ در باغ سالاری باغ میرزا غلام حسن قاسمی گرفته شده  که مرحوم در همین باغ به  رحمت خدا رفتند .

کربلایی حسین علی قاسمی و فرزندان ایشان در این باغ خاطرات زیادی رو به یاد دارن که بعد زلزله تمامی خانه های این باغ با خاک یکسان شد و به اقای اسماعیلی فروخته شد . 

از خاطرات من در این باغ درخت توتی بود که همیشه ریسمانی به ان وصل بود و تاب می خوردیم و یک درخت انجیری بود که هنوز طعم ان از زبانم نرفته است . 

 

۲ نظر ۰۳ شهریور ۹۹ ، ۱۹:۳۱
محمدعلی خالقی

۴ نظر ۲۷ مرداد ۹۹ ، ۲۳:۴۶
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۲۳ مرداد ۹۹ ، ۲۰:۴۹
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۱۸ مرداد ۹۹ ، ۰۰:۳۱
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۱۶ مرداد ۹۹ ، ۲۲:۰۳
محمدعلی خالقی

سلام خدمت  اقا رضای گل مدیریت وب اسفاد خبر 

تصویر عروسی اقای ابراهیم دلیر می باشد 

حدود سالهای شش هفت سالگی بنده یعنی سال ۱۳۶۷ 

از راست اقای حسن مصطفایی هم دوره ای دوران خدمت سلام عرض می  کنم به این دوست عزیز ، حسین اسحاقی محمد علی خالقی و اگه اشتباه نکنم اقای محمد رضا انصاری پشت سر من هم اقای کریم پور 

 

 

۲ نظر ۱۶ مرداد ۹۹ ، ۱۳:۰۷
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۱۲ مرداد ۹۹ ، ۰۵:۴۷
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۱ مرداد ۹۹ ، ۰۸:۲۱
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۰۷ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۴۳
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۰۵ مرداد ۹۹ ، ۲۱:۳۷
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۰۲ مرداد ۹۹ ، ۱۹:۵۱
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۲۶ تیر ۹۹ ، ۱۴:۱۸
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۲۳ تیر ۹۹ ، ۰۶:۴۵
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۲۲ تیر ۹۹ ، ۱۴:۱۴
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۱۶ تیر ۹۹ ، ۱۰:۳۹
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۱۲ تیر ۹۹ ، ۱۷:۱۷
محمدعلی خالقی

                               حس موسیقی شارستان

 

 

آب در شارستان جاری بود 

کوه در سبزه ی دانایی بود 

شار از لذت شوق می لغزید 

حس موسیقی دل پیدا بود 

                            بوته را شادی بود 

                            بلبلی بی دانش می نوشید 

دختری زیبا رو پا بر آب می شویید

    گاه هر تنهایی شیدا بود 

    قلعه ای بر یک اوج 

    نبض سعادت می داشت 

    آسمانش مهتاب 

مادری بر یک بام فال ستاره می چید 

مهر او جاری بود 

دست او جادو بود 

        تا که آن شارستان جاری بود 

        لذت نور چراغ می تابید 

        قلعه بیداری بود 

                      شاعر :خالقی 

 



اسفاد وطنم. esfadvatanam.blog.ir

۱ نظر ۱۱ تیر ۹۹ ، ۱۴:۴۹
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۰۲ تیر ۹۹ ، ۱۴:۰۴
محمدعلی خالقی

۲ نظر ۰۲ تیر ۹۹ ، ۱۱:۲۴
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۳۰ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۰۸
محمدعلی خالقی

 

اسفاد قدیم 

۰ نظر ۱۲ خرداد ۹۹ ، ۰۰:۵۹
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۱ خرداد ۹۹ ، ۱۱:۵۲
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۰ خرداد ۹۹ ، ۱۶:۰۶
محمدعلی خالقی

 

 

بزرگان اسفاد   

۰ نظر ۰۹ خرداد ۹۹ ، ۰۸:۳۲
محمدعلی خالقی

 

اسفاد قدیم 

۱ نظر ۰۸ خرداد ۹۹ ، ۱۱:۲۸
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۰۸ خرداد ۹۹ ، ۰۲:۱۸
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۰۷ خرداد ۹۹ ، ۲۳:۰۴
محمدعلی خالقی

بزرگان اسفاد 

 

۰ نظر ۰۷ خرداد ۹۹ ، ۱۴:۲۷
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۰۵ خرداد ۹۹ ، ۱۴:۱۸
محمدعلی خالقی

چقدر زود دیر می شود  

اسفاد قدیم 

۰ نظر ۰۵ خرداد ۹۹ ، ۱۱:۵۴
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۰۵ خرداد ۹۹ ، ۰۰:۰۲
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۰۳ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۴۱
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۰۳ خرداد ۹۹ ، ۱۶:۳۹
محمدعلی خالقی

اوقات فراغت ما چگونه گذشت

با سلا م و احترام 
با شروع تعطیلات تابستان، بره -بزغاله ها ( خَلومه گل ) از خوردن شیر رها ( رَگا ) می شدند و خَلومه گل از هم می پاشید و چون نگه داری اینها در خونه مشکل بود هر روز این بره بزغاله ها را برا ی چراندن به جاهای دور و نزدیک می بردیم . قبل از طلوع خورشید با باری از خوراکی مثل نان و آب و غذا که داخل توبره بود بیرون میزدیم. مسیرهای  ما : حوض سرخدی ، پل دورگگ و پل قوم، گوگری،پیزه پل کلاته، پوشون شه رود، به زه لشکر و خاک تنور ، باغ آخونچه ، و درخت بنه و کال کلوو  و نزدیکتر از همه، کشتمون اسفاد بود که آخر تابستون که علف بیابون کم میشد و برداشت محصول انجام میشد به آنجا میرفتیم ،چون قرق بود. 
در حین چریدن گوسفندان، تفریحات زیادی داشتیم ، دار و قه هم، تبرک بازی، اَهِن گروو سیسِنگَروو، سربه سر گذاشتن ها و گمار اجباری ، انداختن نشونی با سنگ، شکار پرنده ها با پَ لَخ مون و غیره بود و اونقدر مشغول بازی می شدیم که گاهی اوقات گوسفندان از پیش ما خیلی دور می شدند و زمان هم به سرعت میگذشت
چشم به هم می زدیم غروب می شد و چون هوا تا ساعت هشت و نیم - نه روشن بود تا به خانه می رسیدیم ساعت نه ونیم -ده شب می شد. 
اما در این دوران هیچ تفریحی قشنگ تر از شنا در کر مَن دَه لی نبود . بعد از کَش کردن رَمه ، دور از چشمه کَلوون های رمه ، شنا در آن عمق 80 سانتی با اون  دور خیز ها که با هم در یک ردیف می ایستادیم و مِی دوو خِز می کردیم و خودمون و وسط آب می انداختیم، دیگه  لیش پرت کردن به سمت همدیگر،آب پاشیدن ، شیرجه زدن ها ، شنای بچه ها ی کوچک در کر چه ( کر کوچک )  بعضی وقت ها کلوون های رمه با چوب و سنگ و فحش دنبال ما راه می افتادند > آخه این شنا کردن ما آب را گل آلود می کرد. 
بعضی وقتها ساعت 10 شب که خسته و کوفته از مال چروندن می آمدیم بعد از آب دادن گوسفندان می زدیم به آب. 
البته این کر فقط برای شنا نبود. شکار پرندگانی مانند جَل ، جَه دی کَل ، سی سِه لنگ، سیه سینه، با پَ لَخ مون، شستن علف و شلغم در آب کر و در زمستون هم روی یخ های کر لَخ شک می کردیم. یادمه یک روز نوخوان ( از آوارگان افغانی جنگ شوروی در افغانستان)با دوچرخه از روی یخ رد شد و وسط یخهای کر به یخ فرو رفت.  
آخر تابستون هم کار ما چیدن برگ خشک و تر درختان ، کندن شلغم ، انبار بری ، خار زنی ، پیاز کنی ، دَم  بوخور ، و در فصل پاییز در ایام مدرسه ها که در دو نوبت بود ، گاهی هم جمعه ها به هیزم میرفتیم و با  بار هایی کوچک از هیزم که مورد تایید پدرم مان نبود این مسیر 12 کیلومتری را پیاده بر میگشتیم. 
غروب بعد از تعطیلی مدرسه بعد از ریز کردن شلغم و پر کردن آخورهای گوسفندن با کاه و علف و شلغم ، به بیرون از روستا به استقبال گوسفندان می رفتیم و کنار آتیش با با تشله بازی ، منتظر می ماندیم. 
 هوا سرد که می شد دیگه گوسفندان در بیابون نمی ماندند . چون گوسفند ها اشتباهی به جایی دیگر نروند روزهای اول با نان و جو و یا علف به دنبال شون می رفتیم تا میسر خونه را یاد بگیرند و بعد که خودشون یاد می گرفتند  تنها می آمدند . اون موقع تقربیا همه مردم گوسفند داشتند.و جدا از اون دو کانالی که تلویزیون می گرفت که آنهم نصفش عربی بود همه اینها گوشه ای از اوقات فراغت ما بود اما هیچی قشنگ تر از شنا در کر مَن دَه لی نبود. 
به هر حال یادش بخیر آن دوران ، یادش بخیر بچه های سر چارراه  ( حسینی و طاهری و کاظمی ومومنی ) ویادش بخیر حمید و روح الله و حسینعلی و براتی ها و واحدی ها و انصاری ها . 
یادش بخیر همه بچه هایی که با هم شنا می کردیم. 
یادش بخیر همه بچه های باحال اسفاد که اسمتمون از قلم افتاد. 
یادش بخیر 
دوستتون دارم. 
ما خیلی باحالیم.

۰ نظر ۰۳ خرداد ۹۹ ، ۰۰:۵۳
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۰۲ خرداد ۹۹ ، ۰۳:۳۱
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۰۱ خرداد ۹۹ ، ۱۳:۲۲
محمدعلی خالقی

 

 

تصویر داوود قنبری اسفاد 

۱ نظر ۳۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۵:۲۷
محمدعلی خالقی

 

      بزرگان اسفاد 

۱ نظر ۳۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۰:۵۹
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۳۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۰:۵۳
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۱:۲۲
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۱:۱۷
محمدعلی خالقی

اردیبهشت ،  ماه    خزان   مظفر  است             دکتر برای بیمه  همانند یک  سر است
فرزانه ای که عمر خودش را تلاش کرد              تامین اجتماعی از این باغ ، بی بر است
از  بیمه  او  نوشت کتابی    به   روزگار              آن نکته های خوب که مانند گوهر است
با شعر خویش روح به  اسفاد می دمید               آبادی   وطن  ز  غباری  که   باور است
 آرام  در   بهشت   رضا  (ع)  آرمید  او                 نزدیک قبر  عارف نامی  که سرور است
میرزا  جواد  ، مرد  خدا    از   نوادری                 در  آسمان  معرفت  او  مثل  اختر است
 یک  شهر گریه  کرد  برای  نبودنت                  این  مرثیه  برای  غروب تو  بهتر است
در  سالگرد  رفتن  مردی  از  این دیار              چشمان  غم گرفته من باز هم  تَر  است
او  عاشق  وطن که  مثالش  ندیده ام                  روی  مزار دسته گل  یاس و احمر است
دارد" شمیم" خاطره  از  خُلق  نیک  او             هرگز نرفته قامت سروی که در براست
 
شاعر : مرتضی حسینی اسفاد (شمیم)-  نویسنده و مدرس دانشگاه

28 اردیبهشت چهارمین سالروز عروج ملکوتی دکتر کریمی
روحش شاد و یادش ماندگار

۰ نظر ۲۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۴:۴۹
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۱:۲۹
محمدعلی خالقی

 

اسفاد قدیم 

۰ نظر ۲۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۵۲
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۰:۵۷
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۰:۵۲
محمدعلی خالقی

 

۱ نظر ۲۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۰:۴۸
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۳۲
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۱:۴۱
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۵۱
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۹:۵۰
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۴:۰۷
محمدعلی خالقی

 

اسفاد قدیم 

بزرگان اسفاد

۰ نظر ۲۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۵۰
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۲:۲۱
محمدعلی خالقی

 

این محل را اسفادیها خوب باید به یاد داشته باشند 

سر سنگجی 

سر سنگاجی پاتوق بزرگان و ریش سفیدان قلعه بود و گاهی آبدارها در انجا اتشی روشن می کردند و دفتر  تجمع  مردانی بزرگ و  به انتظار اب بند ابدارها بود . 

شبهای انتظار در اینجا برای ابیاری هنوز اهنگ طبیعتش  در گوشم  می زنگد . صدای جیر جیرکها  ،صدای مرغ شب ، صدای ابی جاری نسیم خنک بهاری و نور زیبای  ستارگان و قرص ماه قشنگ 

وقتی  شب را در خلوت زیبایی طبیعت به نظاره ی اسمان زیبا می نشستیم . دنیا در نگاهی دیگر رقم می خورد .  خداوند را در نزدیک ترین فاصله احساس می کردیم . و زندگی با زلال اب جاری  با زیبایی رنگ خدا جریان داشت . 

چه شبهایی را که بر بالین این سنگ جوله ها به صبح در انتظار  خوابیدم . 

فقط برای این لحضه هاست که تا امروز قلبم می تپد . 

 

۰ نظر ۲۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۷:۱۳
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۵:۱۰
محمدعلی خالقی

 

از راست حاج غلام حیدر اسدالهی خواجه میرزا حسن حسنی حاج حسین علی غفاری خواجه اباذر غفاری حاج ولی الله جعفری 

 

اسفاد قدیم 

۰ نظر ۲۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۲:۲۵
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۷:۴۳
محمدعلی خالقی

 

آبیاری در اسفاد قدیم ( وه بن هو ) 

با سلام و احترام
آبیاری در اسفاد برای خودش آداب و قوانین خاصی دارد
در اسفاد قدیم زمان سهمیه آبیاری یک نفر را با استفاده از ظرفی کوچک به نام سره  اندازه گیری می کردند به این ترتیب که کاسه ای کوچک که دارای سوراخ کوچکی بود به آب می انداختند و وقتی این کاسه پر می شد یک سهم محاسبه می شد .
امروزه سره آب را با استفاده از ساعت و دقیقه  اندازه می گیرند و هر سره آب 6 دقیقه است که نیم سره برابر با سه دقیقه و چهاریک سره ، یک و نیم دقیقه است.
معمولا تقسیم آب در هر طاقه 24 ساعت، بر عهده میرآب است.
و میرآب تقریبا در محل تلاقی و تقسیم حضور دارد و آب را تحویل می دهد.
با توجه به اینکه مسیر های آبیاری و کشتزارها متفاوت است و آبیاری  ممکن است در مسیرهای مختلف و طولانی انجام بگیرد در این مواقع وقتی که  نوبت آبگیری تمام می شود با حضور در محل بستن آب و یا از طریق موبایل به نفر بعدی اعلام می گردد و آب به نفر بعدی تحویل می گردد.
اما در اسفاد قدیم که موبایل و ماشین و موتور نبود ، اسفادیها برای اعلام اینکه آبگیری تمام شده و نفر بعدی باید آب را ببندد از تکنیک صدای شغال استفاده می کردند و با ایجاد سر و صدا و گفتن  هو   هو  به نفر بعدی اعلام می کردند که آب را باید تحویل نفر بعدی شود و این فرد نیز با گفتن  هو     هو   این کار را به درستی انجام می داد.
اما نکته جالب اینجاست که وقتی صدای هو  هو  بلند می شد کلیه افرادی که در آن مسیر و وسط راه  بودند این صدا را تکرار  می کردند تا صدا به صدا برسد. و این یک همیاری و همکاری و یک احساس مسولیت و یک کار خودجوش بود و بالاخره صدا به نفر اصلی که صاحب آب بود می رسد و آب به نفر بعدی تحویل می شد.
در آبیز از این تکنیک استفاده نمی شد و آبیزی ها برای اطلاع نفر  بعدی ، با ایجاد  گرد و خاک و به باد دادن خاک نفر بعدی را مطلع می کردند
و این کار هنگام شب و در صورت نوزیدن باد و یا قرار گرفتن در باغ و درختان امکان پذیر و قابل رویت نبود.
اینکه آبیزی ها به اسفادیها شغال و اسفادیها به آبیزی ها سیخول می گویند شاید بخاطر همین موضوع است .

اما امروز با اختراع موبایل این تکنیک ها بی اثر شده است و فقط اسم و  رسم آن باقی مانده است.
                               کریمی آوای اسفاد 

۰ نظر ۲۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۳۸
محمدعلی خالقی

http://s4.picofile.com/file/8396479800/IMG_20200508_222917_027.jpg

 

ای سرزمین من 

ایران  اسفاد 

۰ نظر ۲۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۰:۳۲
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۲:۵۷
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۰۸
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۰:۳۷
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۰:۲۹
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۰:۲۵
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۰:۱۷
محمدعلی خالقی

 

۰ نظر ۱۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۰:۰۹
محمدعلی خالقی

تصویر ::::داوود قنبری 

۰ نظر ۱۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۲:۰۹
محمدعلی خالقی

 

 

 

 

 

 

 

۰ نظر ۱۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۱:۴۷
محمدعلی خالقی

 

۰ نظر ۱۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۱:۳۸
محمدعلی خالقی

در فصل بهار برای اصلاح پشم گوسفندان یا به اصلاح اسفادی ها بری کردن گوسفندان  قبل از بری انها را به شستشو می پردازند تا هم گوسفندان نفسی تازه کنند و هم  اصلاح پشم  به خوبی انجام شود . 

این شوق در ایام قدیم بیشتر به چشم می خورد و چند سالی ایست دیگر این امر کمرنگ شده و یا محل خود را تغییر داده است 

یادی  از ایام مرور شد . 

عالی بود 

البته من در این امور اطلاعات تکمیلی ندارم . شاید اوامر دیگری هم بر این موضوع شامل باشد  انچه که فکر یاری می کرد  به نگاشتن پرداختم 

دوستان نظراتی اگه دارند اعلام کنند . 

 

 

۱ نظر ۱۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۱:۳۰
محمدعلی خالقی

 

    یه زمانی می گفتیم جاده پی قلعه و جاده ی در قلعه 

این همان جاده ی در قلعه است که امروز به همت مردم  و دهیار روستا جهت سهولت رفت وامد به پای چنار اسفالت گردید . و زیبایی خودش را دوچندان کرد .

 امروزه توریست های زیادی رو این منطقه زیبا و قشنگ به خود مجذوب کرده است که از این طبیعت بکر و زیبا استفاده می کنند  . 

 

۰ نظر ۱۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۵:۲۵
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۵۰
محمدعلی خالقی

 

    روحش شاد 

۱ نظر ۱۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۰:۵۵
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۸:۵۸
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۳۸
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۱۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۲:۳۱
محمدعلی خالقی

 

 

 

کوههای مناطق زیرکوه دارای خواص دارویی زیادی هستند که اویشن کوهی از جمله انها می باشد 

و  در دامن طبیعت واقعا می چسبه 

 

۰ نظر ۱۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۱:۱۰
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۳:۰۵
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۲:۵۷
محمدعلی خالقی

بزرگان اسفاد 

۰ نظر ۱۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۱:۳۵
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۸:۱۸
محمدعلی خالقی

 

 

اولین محل سکونت اسفاد قلعه کوه اسفاد می باشد که به قله مزار اشی شهرت دارد . امروزه اثاری جز تیکه سنگ هایی پراکنده در بالای کوه بجا نمانده که نشانگر خانهایی ساخته شده در بالای این کوه بوده است 

ساخت این اثار هیچ روایت و هیچ تاریخی از خود در هیچ مقوله ای بجا نگذاشته ، اماقدمتی کهن ساله دارد.

 اهل قبور قبرستان و قبرهای گبری علامتی مشهود از شیرمردانی شجاع و قوی می باشد که شاید در لایه روبی قنات روستا زحمات زیادی کشیده اند و همین طور  در کانال های زیر زمینی و به روایتی که از پیششینه ی رجال کهن بجا مانده  از بالای  قلعه کوه به دهنگاه قنات هم کانالی حفاری شده جهت  رفت وا مد و سهولت برداشت اب شرب جلوگیری از حملات ناگهانی اشرار و...در هر صورت  زحمتات زیادی کشیده اند و یادگاران دیروز خود را بر رفاه امروز مردم بگذاشتن 

که امروز ما این اب و ابادی را مدیون گذشتگانیم 

روحشان شاد و یادشان گرامی 

 

 

۰ نظر ۱۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۸:۰۹
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۳۷
محمدعلی خالقی

بعد از خشکسالی های مکرر در زیرکوه قاینات که این خشکسالی بیش از بیست سال به طول انجامید  . نوروز 1398نوروزی کاملا متفاوت بود که منطقه زیرکوه قاینات را زیبایی خاصی  فرا گرفت و باران های بهاری با خود سبزه و طراوت  را به ارمغان آورد و  دل مردم منطقه را شاد کرد و همنچنین نوروز 1399 هم این زیبایی برای دومین سال ادامه داشت و حکمت  خداوند بر مردم و اهالی این منطقه بارید . که این خیر و شر است که خداوند بندگان خود را بر آنچه خواهد می ازماید  . و امتحان می کند 

 

۰ نظر ۱۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۱:۲۶
محمدعلی خالقی

 

بزرگان اسفاد      

۳ نظر ۱۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۰:۴۸
محمدعلی خالقی

نفر چهارم از بالا  غلام حیدر کریمی 

و نفر دوم از پایین   احمد محمدی 

 

اسفاد قدیم 

 

۱ نظر ۱۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۷:۵۹
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۴:۰۳
محمدعلی خالقی

 

​​​​​​مرحوم هاشم کاظمی  

​​​​​​روز معلم بر تمام شما روشنگران راه علم و دانش بالخصوص تمامی معلمین بزرگوار اسفاد و معلمین خودم 

اقای غفاری حاج هادی  ،اقای غفاری حاج الله نظر  ، اقای یوسفپور ، حسنی ،نوروزی؛حقجو،بنی اسدی،سروری،غلامی،خانم جوانی،اقای خالقی،فردوسی،و دیگر دوستان که از قلم افتادن 

تبریک و تهنیت باد 

 

 

 

۱ نظر ۱۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۸:۵۷
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۱۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۱:۲۶
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۵:۲۶
محمدعلی خالقی

http://s10.picofile.com/file/8395525226/IMG_20190411_135251_546.jpg

۰ نظر ۱۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۸:۳۵
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۰۱
محمدعلی خالقی

 

17/1/2008 

دیدار از اقای اسفاد همراه با دایی عزیزم میرزا کربلایی حسین علی قاسمی 

ان روز یک روز بهاری بود که همراه دایی عزیزم و خانواده به دیدن اقای اسفاد رفتیم . حال اقا بسیار مساعد و خوش بود و بسیار سرحال بودند  با هم ساعتها به مصاحبت نشستیم . یاد اسفاد قدیم و یاد خاطراتی از اسفاد کهن برایمان مرور شد . ان روزها خوش بودیم و بیشتر به این اوامر می پرداختیم .

سالانه حتما یک بار ان هم در روزهای اغازین بهار و عید دیدنی به عیادت اقا می رفتیم  . نه تنها خانواده ام و مادرم اعتقاد عجیبی به اقا داشتیم . بلکه این عشق در اکثریت مردم روستا  رواج بود . 

اقا بسیار محبوب و دوست داشتنی بودند . 

و امروز چیزی جز یاد و خاطرات ایشان برایمان باقی نمانده  

روحش شاد یادش گرامی  

خداوند بیامرزد  

روزگار غریبی ایست  و چه زود می گذرد 

 

 

۰ نظر ۱۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۰:۰۳
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۰۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۲:۴۴
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۰۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۱:۵۱
محمدعلی خالقی

۳ نظر ۲۶ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۵۷
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۲ اسفند ۹۸ ، ۱۷:۲۲
محمدعلی خالقی

برایشان ارزوی بهبودی و سلامتی داریم 

 

۰ نظر ۱۴ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۰۲
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۰۲ اسفند ۹۸ ، ۲۲:۱۵
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۱۰ دی ۹۸ ، ۲۲:۱۹
محمدعلی خالقی

۲ نظر ۰۴ دی ۹۸ ، ۱۲:۳۶
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۰۹ آبان ۹۸ ، ۱۱:۵۱
محمدعلی خالقی

۲ نظر ۲۰ مهر ۹۸ ، ۲۱:۵۹
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۰۷ شهریور ۹۸ ، ۱۷:۱۶
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۶ مرداد ۹۸ ، ۲۱:۲۸
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۰ تیر ۹۸ ، ۱۴:۲۶
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۰۶ تیر ۹۸ ، ۱۶:۲۸
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۰۳ تیر ۹۸ ، ۱۱:۱۱
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۲۳ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۰۹
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۰۱ خرداد ۹۸ ، ۱۸:۲۵
محمدعلی خالقی

افسانه من

تازه چشمهایم به خواب رفته بود . هوا خیلی گرم ومقارن ساعت ۲:۲۰ دقیقه بعداظهراردیبهشت ماه ۱۳۷۶بود . صدایی ارام و کودکانه در گوشم میس کال میزد .دایی دایی فکر میکردم خواب میبینم تا اینکه دستهایی نرم ولطیف به ارامی چادری که روی خودم پهن کرده بودم رو کنار زد ولبخندی عاشقانه نگاهم. را به خود به گیرا کشاند.

دایی دایی دایی 

با اینکه خستگی تموم وجودم را گرفته بود گفتن جان دایی چی میگی 

دایی یه گنجشک تو خونه مون لونه کرده میای برام بگیری 

باشه دایی فردا میام 

اخ جون و خوشحالی از وجودش موج میزد ورفت 

شب قبل با رویای کودکانه خود با هم نقاشی می کشیدیم نقاشیهای خوب وقشنگ یک اسمون پر ستاره با یک درخت سیب وابرهایی با ماه  قشنگ

بدوبدو  و صدای خنده هاش از من دور تر ودورتر میشد . من دوباره به خواب رفتم . فردای ان روز یعنی 20/2/76 نزدیک ظهر من تازه از مدرسه اومده بودم خسته ومانده مادر داشت مقدمات نهار را فراهم میکرد نهار ماکارانی بود بعداز خوردن نهار نزدیک ساعت ۱۲:۲۷ دقیقه بود که صدایی در گوش همچون صدای صاعقه یا رعد وبرق طنین افکند وزمین شروع به لرزیدن کرد به سرعت به همراه مادر خود را به خیابان رساندیم ونشتیم وچشم بستیم دوالی سه دقیقه نگذشته بود, مهیب گرد وغبار تمام اطراف رو فرا گرفته وصدایی نالها از هر کوچه خیابانی به گوش میرسید. ان روز به سیاهی شب تبدیل شده بود و دیگر هیچ چیز زیبایی خودش را نداشت همه جا تار وسیاه بود وپس لرزها هم چنان ادامه داشت . تا چشم باز کردم  دیگر نه گنجشکی بود و نه دفتر نقاشی ونه ماه درختی ,,,,,

بیست و دومین فاجعه دردناک زلزله 76 را به تمامی کسانی که عزیزانشان را از دست داده اند تسلیت می گوییم .

خالقی اسفاد 

             ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥


خیلی قشنگ به نگارش دراومده .زنده کرد خاطراتی که این افسانه داشت وبرامون درزیر یک سقف ساخت .اما افسانه رو اون زلزله ی افسانه ای باخودش برد اونروز از قاین به اسفاد اومدم وبا اون صحنه وحشتناک اسفاد چند دقیقه ای بیشتر نموندم ودوباره بازگشت به قاین برای پیدا کردن پدرومادرم وخواهرکوچکم وافسانه.توبیمارستان قاین بین اون همه مجروح گشتم وگشتم پدرومادرم وتونستم پیدا کنم اما اثری از خواهرم وافسانه نبود بعد خبردار شدم خواهرم واعزام مشهد کردن وبعد اون لحظه ای که هیچ موقع فراموشم نمیشه .رفتم سردخونه ،وقتی کشوسردخونه روباز کرد فکر کردم خوابه چهره سفیدمثل ماه ،با خنده ای نهیف برصورت ، انگار داشت حرف میزد دوروز قبلش وارد خونه شدم دوید 000سمتم  وگفت عمو ببین پام چی شده .شصت پاش بریده شده بود با یه پارچه سفید مادرش بسته بود بوسش کردم حالا نمیتونستم قبول کنم که او دیگه نمیخواد بلندبشه .آروم خوابیده بود خواب ابدی .....

الله یار حسنی 


۲ نظر ۲۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۴:۵۹
محمدعلی خالقی

۲ نظر ۱۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۲:۳۹
محمدعلی خالقی

 

 

عکس فوق خاطراتی از اسفاد کهن  یادآور  بیان ذیل است 

این حوض  در آخرین سالهای دهه هفتاد به انقضای خودش خاتمه داد و دیگر کاربردی مصرفی نداشت هر چند امروز اثارش به یادگار نقش زمین است 

اولین کشت های دیم در بیابان های اسفاد بسیار در شرایط سخت و دشوار بود  توسط چهارپایان کل این مسیر را در رفت اما بودند و کل آن زمینها را با الاق و گاو شخم می زدند  برداشت آنها با دست انجام می شد که ماهها به طول می انجامید 

 در زمان قدیم از خار و خاشاک آغل درست می کردند  

بعد از مدتی چادر روانه شد . وسیله ای ایمن تر و بهتر از آغل و سایه بان بود  که از ورود حشرات و خزندگان یا حیوانات وحشی در امان تر بود 

من یک سفر چهار روزه از کودکی جهت گندم درو به یاد دارم که در خاطرات کودکی ام  این چهار روز گویا یکسال به طول انجامید 

معمولا چند خانواده نزدیک با هم در کشت گندم شراکت داشتند 

پدرم با حاج حسین علی عظیمی و خواجه غلام علی عظیمی و فرزندانشان در کشت شریک بودیم و با هم همکاری می کردنیم   در قدیم همت و پشتکار اقوام و خویشان بیشتر بود و پیشرفت کار هم در تسریع بیشتری صورت می گرفت

 بدون همت دوستان کار پیشرفتی نداشت و خسته کننده بود 

 

این حوض گاهی بعلت بفور برف و باران تا اواخر تابستان اب داشت 

تفکر خوردن آب حوض در این عصر و زمان اصلا قابل فهم نیست 

اما چگونه مردم کهن از این اب استفاده می کردند و هیچ نوع مریضی به سراغشون نمیومد . 

به یاد دارم تو اتوبوس چهل نفر آدم با یک لیوان آب می خوردند و هیچ نمی شد اما امروز با این تشکیلات بهداشتی و ماسک و .. چه عزیزانی رو از دست دادیم 

اطراف این حوض همیشه صدایی از حضور پرندگان و حشرات در شنود بود 

زنبورهای قرمز مجال اب خوردن نمی دادند 

خاطرات کودکی از برگشت این سفر چهار روزه به آبادی برایم گویا افتخار بزرگی بود  آفتابی گرم و سوزان سر و صورت مان را سوزانده بود .

کشت گندم و برداشت آن در ان زمان مشقت های زیادی داشت 

خاطرات اسفاد قدیم همچنان مانگار و زیاد است و کتابها حرف هم از گفتنش کم می آورد 

یادش بخیر 

خالقی اسفاد 

۰ نظر ۳۰ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۰۰
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۶ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۱۳
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۰۸ آذر ۹۷ ، ۱۸:۳۶
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۰۸ آذر ۹۷ ، ۱۳:۱۳
محمدعلی خالقی

۱ نظر ۰۶ آذر ۹۷ ، ۲۲:۰۲
محمدعلی خالقی

دانش آموزان  علی کریمی محمد حسینی رضا واحدی علی شهریاری  مسعود عظیمی  کریم پور صادقی  

۰ نظر ۰۴ آذر ۹۷ ، ۰۲:۲۰
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۰۲ آذر ۹۷ ، ۱۲:۵۹
محمدعلی خالقی