خونه خونه
چهارشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۷، ۰۳:۴۲ ب.ظ
خونه اون خونه ی غمگین
که هزار هزار تا خاطره داره
خونه اون خونه ی ویرون
همشون خاطره یادم می یاره
یادمه از اون قدیما
چه دلایی که به هم دوخته بودیم
توی برف و باد و بارون
دیوار محبت ساخته بودیم
خونه خونه
سفره ی نون
خونه اون پنجره ایون
خونه خونه
سفره ی نون
خونه اون پنجره ایون
موجی از کینه اومد همه رو ز هم گسست
پدر پیرمو کشت دلا رو ز هم شکست
حالا از اون خونه چی مونده بجا
حالا من موندم اون ویرونها
من غمگین من خسته من درد
می نویسم آخرین حرف روی برگ
کی میاد دست روی دست هم بزاریم
تا بسازیم خونه مون رو دوباره
کی میاد دست روی دست هم بزاریم
تا بسازیم خونه مون رو دوباره
خالقی اسفاد
۱ نظر
۱۰ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۴۲