اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

اسفاد ای سرزمین مادری من چه می کنی با دستهای خسته روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو شهر سکوت در و دیوار شکسته چه میکنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
آن باغ های خرم و شیر دلان تو ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی

بایگانی

۴۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۷ ثبت شده است

داستان ما مثل شد

۳۰
فروردين

با لبخند منو بخون

 

تا حالا دقت کردید بعضی از افراد شدیدا ابراز هم دردی می کنند  و علاقه از خودشان نشان داده و صمیمی و گرم وارد جلد ادم های ساده می شن 

اینها چاپلوسانی بیش نیستن که با مکر و حیله روبه هانه خود موجب حیله افراد ساده می شن

 

همین که می شینی تو ماشین یارو یک نگاه غلیظ .......قیافه ات خیلی آشناست داداش بچه کجایی 

یا می ری تو تعمیر گاه پلوس ماشینو جا بزنی یا رو در هینی که کارشو انجام میده یک لبخند  ملیح میکنه و میگه بچه کجایی  یا هم می فرستد دو تا گرد گیر پلوس بگیری وقتی اومدی می بینی بسته و ایراد از جای دیگه بوده به بهونه پلوس پنجاه هزار ازت گرفته 

قافل از این که نمیدانن که ما بچه اسفادی م

و جواب این شیاطین این است . 

روزی منتظر ماشین از گاراژ دارا به صبا بودم  تا نشتم

یارو کجا می ری گفتم صبا  

قیافت خیلی  آشناست  بچه کجایی  .... منو بگو یه جوری شدم . گفتم این از اوناست . 

در هینی که با گوشیم داشتم ور می رفتم 

گفتم محمد 

یک نگاه و یک دنده معکوس

دوباره پرسید بچه کجایی 

گفتم محمد 

یک لب کچ و یک کمان ابرو از خودش نشون داد 

گفت کجای صبا می ری گفتم مشهد 

دوباره یک لبخند و یک لب چرخان 

منم طبیعی

در هینی که داشتم پفک می خوردم  گفتم بفرما نوشابه

یک مکس کرد دوباره پرسید 

هوا گرم شده

گفتم همین جلو 

گفت چی همین جلو 

گفتم پیاده 

گفت

حالت خوبه  گفتم پانصد بیشتر ندارم

داشت  دو دستی می زد تو سرش 

فهمیدم منظورش چی بود 

 ازمیدان دو قدم رد شده بود می خواست پانصد بیشتر بگیره یعنی ۱۵۰۰

منم پیاده شدم و  بهش گفت گفتی اسمت چی بود

باشه  اسفاد  یادت باشه

ممنون 

نقل بود از یکی دوستان   همون شخص خسته مانده رفته بود خانه که غذا بخور ه و داستان را واسه زنش تعریف می کرده 

زنه بهش گفت شک نکن قاینی بوده 

مرده هم با جد گفت نه بابا می گفت  اسفاد

زن گفت قابله ماکارونی تو یخچاله بردار بخور تا حالت جا بیاد حالت خوب نیست 

اسفاد رو چطور نمی شناسی 

بادرینگ حقه  زردک

 مرغ پر زنی نمی شناسی

تا درب یخچال رو باز می کنه وقابلمه رو میاره، جلوش می بینه که یک اسفادی تموم ماکارانی ها رو خورده و چهار زونی  

وسط قابلمه نشسته و بهش گفت گفتی اسمت چی بود 

نقی

ما که نهار نخوردم

 ما خیلی باحالیم

  • ۰ نظر
  • ۳۰ فروردين ۹۷ ، ۱۶:۵۲
  • ۲۰۰ نمایش
  • محمدعلی خالقی

  • ۱ نظر
  • ۳۰ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۱۸
  • ۱۹۹ نمایش
  • محمدعلی خالقی

ایستگاه شن و ماسه اسفاد :


سابقه استفاده از شن و ماسه توسط اسفادیها شاید با سابقه ورود سیمان به جمع مصالح ساختمانی برابری می کند چون قبل از ورود سیمان به جمع مصالح ساختمانی آنها برای مکان هایی مانند سقف و بدنه داخلی حوض ها از ساروج استفاده می کردند که به نوع خود ماده ای با چسبندگی قوی و پایدار بود. 

بحث اصلی این موضوع  ایستگاه شن شویی یا شن ریزی است . این ایستگاه که بصورت اتاقکی شامل  دو دیوار از ساخت هایی تخت و محکم و سقف آن که توری یا سرند بوده که در میانه شاهرود (حد فاصل تنگی گاه و آبشار چراغون) که شاهرگ کلیدی اسفاد می باشد واقع شده بود. 

طرز استفاده آن به این صورت بوده که بیل مکانیکی ، شن درشت را از بستر رود برداشته و روی سقف می ریزد که توسط توری دانه های ریز جدا شده و به داخل کامیونی که زیر سقف قرار گرفته هدایت می شد. 

قبل از احداث شهرک اسفاد در سال 59 اسفادیها بصورت شخصی از شن و ماسه های شاهرود که دانه  های های آن نسبت به شن و ماسه هاس امروزی سفید و کیفیت آن خیلی بهتر از ماسه سیاه است استفاده می کردند و با شروع ساخت و ساز شهرک ، مهندسین پیمانکار اقدام به ایجاد این کارگاه در میانه های شاهرود کردند که تمامی شن مورد استفاده برای ساخت خانه های شهرک اسفاد را تأمین می نمود  و  اکنون آثار آن شامل دیوارهای دو طرف آن باقی است که شاید برای نسل جدید  ناشناخته و مورد سوال باشد.

مختصات شاهرود: 

نقطه شروع  شاهرود  دره ای در دامنه کوه های بین اسفاد و میر آباد می باشد و  امتداد آن  از محل هایی مثل تگ زوزخ ، تنگی گاه ،  کوه بنیجی ، چنگ کلاغ ، آبشار چراغان ، لاخ های سنگوها ، دیمه زار مَج ، پَل های خاکستری ، چاه قرقروک، تگ دره ی گلستو ، قله مزار آشی ، و در نهایت قبرستان بالا عبور می کند و  در نهایت  پس از عبور از میان باغ ها و مزارعی که دو طرف آن قرار گرفته اند به جاده اسفالت منتهی شده و پس از آن بصورت شاخه های فرعی در بیابان اسفاد دیده می شود.


احمد محمدی  خالقی

  • ۰ نظر
  • ۲۹ فروردين ۹۷ ، ۰۲:۵۸
  • ۲۷۲ نمایش
  • محمدعلی خالقی