اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

اسفاد ای سرزمین مادری من چه می کنی با دستهای خسته روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو شهر سکوت در و دیوار شکسته چه میکنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
آن باغ های خرم و شیر دلان تو ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی

بایگانی

۲۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

 

 

عکس فوق خاطراتی از اسفاد کهن  یادآور  بیان ذیل است 

این حوض  در آخرین سالهای دهه هفتاد به انقضای خودش خاتمه داد و دیگر کاربردی مصرفی نداشت هر چند امروز اثارش به یادگار نقش زمین است 

اولین کشت های دیم در بیابان های اسفاد بسیار در شرایط سخت و دشوار بود  توسط چهارپایان کل این مسیر را در رفت اما بودند و کل آن زمینها را با الاق و گاو شخم می زدند  برداشت آنها با دست انجام می شد که ماهها به طول می انجامید 

 در زمان قدیم از خار و خاشاک آغل درست می کردند  

بعد از مدتی چادر روانه شد . وسیله ای ایمن تر و بهتر از آغل و سایه بان بود  که از ورود حشرات و خزندگان یا حیوانات وحشی در امان تر بود 

من یک سفر چهار روزه از کودکی جهت گندم درو به یاد دارم که در خاطرات کودکی ام  این چهار روز گویا یکسال به طول انجامید 

معمولا چند خانواده نزدیک با هم در کشت گندم شراکت داشتند 

پدرم با حاج حسین علی عظیمی و خواجه غلام علی عظیمی و فرزندانشان در کشت شریک بودیم و با هم همکاری می کردنیم   در قدیم همت و پشتکار اقوام و خویشان بیشتر بود و پیشرفت کار هم در تسریع بیشتری صورت می گرفت

 بدون همت دوستان کار پیشرفتی نداشت و خسته کننده بود 

 

این حوض گاهی بعلت بفور برف و باران تا اواخر تابستان اب داشت 

تفکر خوردن آب حوض در این عصر و زمان اصلا قابل فهم نیست 

اما چگونه مردم کهن از این اب استفاده می کردند و هیچ نوع مریضی به سراغشون نمیومد . 

به یاد دارم تو اتوبوس چهل نفر آدم با یک لیوان آب می خوردند و هیچ نمی شد اما امروز با این تشکیلات بهداشتی و ماسک و .. چه عزیزانی رو از دست دادیم 

اطراف این حوض همیشه صدایی از حضور پرندگان و حشرات در شنود بود 

زنبورهای قرمز مجال اب خوردن نمی دادند 

خاطرات کودکی از برگشت این سفر چهار روزه به آبادی برایم گویا افتخار بزرگی بود  آفتابی گرم و سوزان سر و صورت مان را سوزانده بود .

کشت گندم و برداشت آن در ان زمان مشقت های زیادی داشت 

خاطرات اسفاد قدیم همچنان مانگار و زیاد است و کتابها حرف هم از گفتنش کم می آورد 

یادش بخیر 

خالقی اسفاد 

  • محمدعلی خالقی

خوش ترین یا بهترین زمان حیات در وطن از عصر قلعه کوه تا حال چه زمانی بوده و آیا قبل از قلعه کوه این سرزمین بر پیکر خود حاکمانی داشته و زندگی در اسفاد از چه سالهایی اغاز شده 

تاریخ اولین حیاتها  و اولین روزهای اغازین اسفاد در هیچ مقوله و کتابی نیامده و نامشخص است ولی سرو کهنسال  اسفاد مهمترین و معتبر ترین مدرکی ایست که مشهود این نگار است 
شاید باقی اندکی از رجال کهن بهترین زمان زندگی خویش را از آبادی وطن دوران کودکی خودشان اعلام دارند که ما کم سن و سالها هم اخرین سالهای انقضای آن زمان را در یاد ها و خاطره ها به خاطر داریم 
آیا این گونه است و واقعا اسفاد کهن بر تاریخچه  و گذشته ی خود این چنین بیان می دارد . دهه شصت که مروری بر بهترین دهه فلسفی و رسانه ای اعلام شد برایمان در سرزمین مادری اسفاد  خوش آور بود چرا که سرسبزی ، برف و باران ،کثرت جمعیت و قنات اسفاد که مملو از عشق و شور بود  علاقه مردم رو به این آبادی و اب گوارایش به شوق این خاک و دیار تشدید می کرد و از شهر و روستاهای اطراف و حومها گرایش مردم را در ارتقا یی بیشتر قرار می داد 
اگر پیشینه اولین اقامت ها را در اسفاد بیابیم همان طور که درخت سرو و سبز اسفاد مشهود  است برمی گردد به 1400 سال قبل که قلعه کوه اسفاد آثارش هنوز بر جاست آثار قلعه کوه دردهای ناگفته ای بر زبان دارد که اعماق سرشار از ذوق و شوق و مردمانی نیک وپر زحمت بود که خود مبحثی عظیم در نگاشت است و از تاریخ فکری امروز ناهویداست
 امروز گرچه یاد و نامی از آن مردان خدایی بر قلم و چهره ها نیامده و نیست ولی آثار زحمات و رنج  انها هنوز نمایان است  و مدیون حامیان وطن 
همان طور که همه ما تونل و حفاریهای قلعه کوه تا قنات و سوهای زیر زمینی که مربوط به قنات اسفاد بود را تا قبل از زلزله 76 و چهار و پنج عدد چاه بزرگ که بعلت زمان زیاد و بارندگی ها دیوارهای انها ریخته و به قطر زیاد افزایش یافته و چاه غرغران را به خاطر داریم
  حاصل زحمات و تلاشهای همان مردان غیور و قوی بود  که در عصر گبرها و قلعه کوه در اتفاق آن زمان بود
 من دقیقا به یاد دارم که هر کدام از آن چاه ها به ارتفاع پنج شش متر شاید هم بیشتر در راستای راه جاری اب قنات اسفاد در خاتمه بود که از دو سه جهت سو داشت و اب قنات از داخل آنها رد می شد که به تنل قلعه کوه وصل بود 
و ما خیلی ساده و بی تفاوت حاصل زحمات مردان کهن را از یاد برده و اسایش امروز این مرز و بوم را که همچنان بر زادگاه و وطن خود دوست می داریم   مدیون آنها هستیم 
چه زحماتی که ان مردم در آن دوران کشیده اند  و بسا که چه کسایی در آن شرایط سخت و دشوار جان شان را از دست دادند حتی اخرین اتفاق این فاجعه مرحوم از یاد رفته حسین افغان بود که جانش را در این پروژه ی  جهادی از دست داد  .  زحمات زیادی جهت حفاریهای قنات از قدیم تا حال کشیده اند و آخرین زحمات ازدیاد اب قنات گفتنی ایست که توسط برادران عزیز مان جناب آقای مهدی نظرجانی و حسن مددی یاری صادق و دیگر اعضا در انجام بود 
آنالیز این موضوع سخن از شرایط سخت و دشوار است شاید اب و آبادی و برف و باران در آن زمان بیشتر بود ولی سختی و مشقت ان زمان و زحمات آن مردان را نمیشه نادیده گرفت که امروز آسایش را برایمان محیا کرده 
بعد از قلعه کوه زندگی در شاهرود جنب قبرستان صورت گرفت که آخرین بازمانده های ان زمان  مرحوم کدخدا حاج محمد آقای شهریاری و دو سه خانوار دیگر بودند و مرحله سوم به قلعه کهنه ختم می شد که کثیر مان آن خاطرات را به یادها داریم و زندگی در ان مکان را تجربه کردیم و بهترین دوران و زندگی در اسفاد را رقم زده ایم گفتنی است  شرایط سخت و دشوار در ان زمان هم بود ولی از آبادی سرزمینمان و صمیمیت و یکرنگی آنها در عصر قلعه کهنه نمی توان اقرار نکرد  شاید بهترین دوران و سالهای زندگی را زمان حیات قلعه کهنه می توان بر زبان آورد چرا که هنوز خاطرات کوچه باغ ها  سرسبزی و بفور نعمات و انواع و اقسام میوه ها  را به یاد داریم و از یاد ها نخواهد رفت و تنها چیزی که امروز محبوبیتش را در خون ورگمان جاری کرده همان دوران کوچه باغها و خانه های خشتی و کاهگلی صمیمیت مردم بود 
امروز وطن در اقلیل باقی مردان نیک خدا و مادران گل تجربه اش را در شرایط سخت  در چهارمین مرحله ساخت شهرک جدید (نوسازی)را در ملالی مهیب در تجربه است وحاصل این همه ابراز و عاطفه  اب گوارای قنات است چرا که اب ابادی می آورد وگر اب نبود هیچ کداممان در این سرزمین منیتی نداشتیم 
بهترین ایام را اسفاد در تاریخ و پیشینه اش از یاد نخواهد برد و درود می فرستیم بر شیر مردان و شیر زنان اسفادی که نامشان کمتر در قلم می نگارد که در ذره ذره این خاک عزیز همت گماشتند که نامش را بر فراز وطن شهرت و آوازه است 
یادشان گرامی روحشان شاد به امید آبادی وطن پیروزی وطن و کوری چشم دشمنانش  پیروز باد وطن پیروز باد ایران 
نگار::::خالقی اسفاد اسفاد 
 
  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی


محمداکبر منشی بمرودی فرزند میرزا غلامرضا زرّین  قلم از شعرا و منشیان عالمان دربار صفوی و افشاری بوده  است که از طرف شیخ حر عاملی اجازه اجتهاد داشت. پدرش سالیان متمادی حاکم هرات بوده و چند سالی هم در اصفهان  در دربار شاه عباس صفوی از مشاوران و منشیان او بوده  است. بنا به گفته سعیدزاده مؤلف بزرگان قاین محمداکبر در سال 1103 یا 1105 هجری قمری در اصفهان به دنیا آمد.او هر چند در اصفهان دیده به جهان گشود ولی به بمرود(از توابع زیرکوه) روستای اجدای خود علاقه زیادی داشته و از این که اهل بمرود است افتخار کرده است :

         اگرچه بود آب بمرود شور                                شگفتی نباشد که گردد فخور

        که آمد از آن منشی در وجود                             که تا بلبل طبعش آرد سرود

بنا به گفته مرحوم آیتی مؤلف بهارستان منشی چند سالی در مشهد شاگرد علّامه شیخ حرّعاملی بوده.او اشعار زیادی در مدح و رثای خاندان عصمت و طهارت سروده که همه ساله در مناسبات مختلف مذهبی در مساجد منطقه خوانده می  شده و می  شود. معروفترین اثرش منظومه مقامات حسینی است که قدیمی  ترین منظومه حماسی در ادب فارسی درمورد قیام عاشوراست و به پیروی از شاهنامه و کاملاً مطابق با روایات مقاتل معتبر سروده است. این منظومه درحدود 4500بیت دارد که نسخه  های خطّی آن در موزه  ها و کتابخانه  های داخل و خارج از کشور نگهداری می  شود. دیوان اشعار او به انضمام مقامات حسینی در سال 1392 چاپ و انتشار گردید. او در سال1180 هجری قمری در روستای بمرود درگذشت و همان جا به خاک سپرده شد. معرفی کامل او در کتب مختلفی از جمله الذریعه شیخ آقابزرگ تهرانی و ... آمده است.

***


  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی

با سلام و احترام

چهره های منحصر به فرد اسفاد

مرحوم کربلایی محمد ابراهیم صادق

ایشان از اسفادیهایی هستند که در شرایط سخت قدیم کربلایی شده اند و از چند جهت منحصر به فرد هستند.

_ ایشان با وجود اینکه اسفادیها اکثرا کشاورز و باغدار هستند ، علاوه بر تبحر خاص در امر کشاورزی ، دامداری نمونه بودند و این کار پر برکت تا آخر ادامه دادند.

_ ایشان در زمانی که هیچکس اسب و قاطر نداشت هم اسب داشتند و هم قاطر.

_ایشان با وجود مشغله کاری فراوان در امورات عمومی شرکت داشتند در روز عاشورا و برات ، پذیرایی گردو و میوه و ساندویچ نان تنوری محلی با گوشت تازه گوسفندی هیچوقت از یاد ما نخواهد رفت.

_ مرحوم صادق قوی . تنومند . و بسیار سخت کوش و زحمت کش بودند و این زحمات و سختی هیچوقت ایشان را از دایره اخلاق خوب بیرون نکرد.

_ ایشان از جهت پوشش لباس و کفش از همه اسفادیها متمایز بودند چرا که فقط ایشان لباس زیبای محلی و سنتی را تا آخر عمر داشتند که هم اکنون در حال انقراض است.

_ مرحوم صادق در منطقه سرخدی بیابان و در انتهای کشتمون اسفاد ( مد میرو ) آغول گوسفند داشتند و هم چنین در این منطقه به کشت صیفی جات می پرداختند.

_ محل رفت و آمد ایشان از راه قدیم اسفاد میرآباد ، جلو منزل ما بود و تقریبا قبل و یا طلوع خورشید به سر کار می رفتند و هنگام اذان مغرب با ۱۳ ساعت کار دائم روزانه به خانه بر می گشتند.

و جالب است بعد آن همه خستگی با روی خوش به خیلی از بچه ها که در مسیر راه بودند میوه ( خیار چنبر و به درینگ و میوه جات دیگر می دادند.)

_ برخی خصوصیات ایشان جالب بود از جمله وقتی در صف نانوایی بودند هم نان زیاد می گرفتند و هم مردم هم  احترام خاصی برایشان قائل بودند.

و دیگر اینکه همیشه همراه غذا نوشابه  می خوردند اما بخاطر فعالیت و تحرک زیاد بدنی قوی و سالم داشتند.

_ ایشان با وجود اینکه فرزندان زیادی داشتند اما تمام کارهایشان را خودشان انجام می دادند و هیچگاه محتاج کسی نبودند.

_ قدیمی ها همه همینطوری بودند

زندگیشان بر دو چیز استوار بود کار و عبادت .

برای همین است که همچنان یاد و خاطرشان برای همیشه ماندگار خواهد بود.

آرزوی رحمت و مغفرت برای مرحوم صادق و فرزندشان عقیل صادق داریم.

و برای سایر فرزندان ایشان آرزوی سلامتی داریم.

نگارش کریمی اسفاد 

  • محمدعلی خالقی

پول بزرگترین نیرویی ایست که محبوبیت ها را به هم نزدیک و انسانها را از هم دیگر جدا می کند حتی فرزندی را از مادرش

شکوه ترین و غنی ترین ثروت انسانها پس از مرگ متعلق به کره خاکی ایست 

ایمان عرفان و انسانیت والاترین ثروت در جهان پس از مرگ است 

کاغذی بی ارزش اما مهم  بازیچه ی افکار انسان 

پنهان ترین هویت ها شخصیت ها و فقیرترین  افراد را با پول می توان شناخت یا تغییر داد 

 

شاید یک ثانیه زمان گاهی زندگی انسان را تغییر دهد 

وقتی در مسابقات حیجان ترین افراد برگزیده زوج جوانی را دیدم که بعلت یک ثانیه زمان در مرحله پایانی از لیست شرکت کننده ها حذف شدند  اشک در چشمان حلقه زد 

آن زوج میان سال با یک ثانیه می توانستند در کل دوران زندگی در اغوش گرم خانواده خود با آرامش و آسایش عضو برندگان خوش شانس مسابقات باشند 

مسابقه این مرحله خوابیدن در وان پر از زالو برای مدت ده دقیقه و خوردن تعدای از آنها بود 

شوهر در گوش همسرش پچ پچی گفتگو می کند و وقتی مجری قیافه غمگین آنها را نظاره می کند از همسرش می پرسد در گوش هم چه زمزمه ای می کردین

خانمش این چنین  می گوید شوهرم به من گفت فقط به گرسنگی فرزندانمان فکر کن و در ادامه مصاحبه اقرار داشتند که ....

ما برایمان برنده شدن مهم است نه چیز دیگر  چرا که شاید با برنده این بازی بتونیم فرزندانمان را که مدتهاست در سختی و مشقت بودند برای همیشه از بند زندان فقر و بدبختی رهایی یابیم  تنها چیزی که برایمان مهم است فرزندانمان هستند همین 

من که در مرحله ی پایانی آن زوج میانسال را بعلت تاخیر یک ثانیه زمان از رقیبانشان در لیست مسابقات در حال حذف دیدم خیلی ناراحت شدم و اشک در چشمانم حلقه زد 

و انجاست که باید گفت گاهی یک ثانیه زمان شاید زندگی انسان را تغییر دهد یا مهمترین شانس زندگی زمان است 

نگارش خالقی عرفان 

 

 

 

  • محمدعلی خالقی
در حالی که اکثر مردم ایران از نعمت بهترین حمام در منازل خود بهره مندن هستند اما مردم روستای گمنج زیرکوه هنوز باروش سنتی و در یکی از قدیمی ترین حمام های موجود، استحمام می کنند.
به گزارش پایگاه خبری زیرکوه نیوز،روستای گمنج در فاصله 45 کیلومتری مرکز شهرستان زیرکوه یکی از روستاهای کوهستانی و محروم بخش مرکزی است که مردم صبور آن با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کنند.

علاوه بر مشکلاتی چون کمبود آب آشامیدنی،عدم لوله کشی منازل، عدم دسترسی بهینه به شبکه های تلوزیونی و اینترنت و ...در حالی که اکثر مردم ایران از نعمت بهترین حمام در منازل خود بهره مندن هستند اما مردم روستای گمنج زیرکوه هنوز باروش سنتی و در یکی از قدیمی ترین حمام های موجود، استحمام می کنند.

حمام روستای گمنج که بر روی قنات روستا ساخته شده است، سالهاست مورد استفاده اهالی قرار می گیرد و مردم صبور این روستا با گرم کردن آب بوسیله آتش ، در یک اتاقک گلی که کف آن با سیمان پوشانده شده است، استحمام می کنند.


  • محمدعلی خالقی

1) طایفه ای قبل از دین مبین اسلام حدود هزار سال پیش زندگی می‌کردند بنام طایفه گبرها (آتش پرست ) که قبرستانهای آن‌ها هم‌اکنون موجودمی‌باشند. و خاطرات و داستان‌های مشهوری دارند و اینکه آن‌ها عقیده داشتند اشیاء قیمتی خود را با مرده‌ها دفن می‌کردند.آثار حدود هفت قلعه بزرگ در اطراف روستاهای بمرود فعلی موجود است که به مرور زمان و به دلایل گوناگون جابجایی اهالی برای سکونت صورت می‌پذیرفته است. متأسفانه به دلیل بی‌توجهی مس‍ؤلان ذیربط، افرادی غیر مسئول و غیر حرفه‌ای دست به اکتشافاتی زده و اشیائی را هم کشف کرده و هم‌اکنون این آثار فرهنگی در حال تخریب واز بین رفتن است.2) شاهراه ترانزیتی : به دلیل اینکه این مسیر یکی از راه‌های اصلی جاده ابریشم بوده‌است این سرزمین مورد توجه پادشاهان وحاکمان بوده‌است. و حاکمان از دوران حکومت صفویان و افشاریان افرادی را به این منطقه اعزام نموده‌اند که آثار و نوشته‌هایی موجود است. مثلا آب انباری هست که سنگ نوشته ای بر سردر آن وجود داشته که مربوط به دوران شاه سلطان حسین بایقرا بوده‌است . چون روستای بمرود بزرگترین روستای منطقه بوده‌است. و دارای آب فراوان و محصول استراتژی گندم , در طول زمان مورد توجه ملوک و پادشاهان و حتی راه‌زنان و لشکرکشیها نیز واقع می‌شده‌است. افرادی از طرف حاکمان گماشته می‌شدند. که پست‌ها و مقام‌هایی را در اختیار داشته‌اند. هم به جمع‌آوری خراج و مالیات وهم دفاع سرزمینی مشغول بوده‌اند. گروهی از این مهاجران دارای علم و و دانش وافری بوده و بعضاً جزء شعرا ء وادباء بزرگ محسوب می‌شدند. که اشعار آنان از مدیحه سرایی و مرثیه سرایی هم‌اکنون موجود می‌باشد . 3) قلعه‌های مسکونی: محلهای مسکونی که از غارنشینی در کوه آغاز شده را می‌توان به شرح زیر نامبرد. الف : اولین قلعه در دامنه کوه پهدر (سینه در) محل فعلی چاه شهید عباسی بوده‌است ومسیر رود خانه فصلی هم از همانجا عبور می‌کرده‌است.ب : دومین قلعه در محل معروفی بنام خاک سلطانی حومه چاه کشاورزی شهید غلامی واقع می‌باشد .ج : سومین قلعه به محلی جدید سمت مشرق روستای قدیم بمرود حدوده 2 کیلو متری بوده‌است.د : چهارمین قلعه به محل روستای قدیم معروف بمرودکه هم‌اکنون بطور کامل موجود است منتقل شده‌است که آثار فراوانی از این قلعه هم‌اکنون موجود می‌باشد و متأسفانه در حال تخریب کشاورزان و دیگر عوامل است . در این محل از سالیان متمادی یعنی از سنه 500 هجری تا سال 1314 هجری شمسی مر دم در آنجا زندگی متمدنی داشته‌اند. در این روستا آثار فرهنگی و نظامی زیادی موجود است حصار دیوار قلعه، آب‌انبارهای شمال و وسط روستا که بین روستا و ارتفاع کوه واقع شده‌است، سه تا قبرستان یکی در شرق و یکی در غرب روستا ویکی در شمال روستا، خانه‌های بزرگان و والیان حکومتی، مسجد جامع در مرکز ده 4- تونل ونقب زیر زمینی در عمق بیست متری و به طول سه کیلومتر که هنگام حملات راهزنان ودشمنان از داخل به کوهستان راه داشته و اهالی پناه می‌بردند و.... در دوجای دیگر هم آثار قلعه‌هایی موجود است که معروف است به قلعه میرزای زرین قلم و یکی معروف به قلعه عبدالرزاق مشهور به( ستک حیل فتحعلی )5- غارها : در کوه‌های متعلق به بمرود آثارهایی موجود است. از قبیل غارها و لونها و صومعه‌ها که عبارتند از : خانه حسن بای خان در دره کاهی—غار کفتار در پوجه کوه – لونهای قدیم در پسکوه وغار ووک و غیره ..6- آسیابهای آبی : در مسیر روستای بمرود و در مجاورت نهرآب روستا چون مسیر نهر آب روستا بسیار طولانی است. (حدود بیش از سی کیلومتر) آثار آسیابهای آبی وجود دارد که به وسیلهٔ نیروی آب و چرخاندن سنگ‌های آن مردم گندم‌های خود را جهت تهیه نان آرد می نموده‌اند که عبارتند از : آسیاب حاجی – آسیاب تلو - میرزا آقایی – برج سلطان – عبدالرزاق – میرزا – نوگیرای و...7- آب انبارها : به دلیل اینکه کاروانهای تجاری از این محل به سرزمینهای هند و چین مرتب در رفت و آمد بوده‌اند حاکمان برای تأمین آب آشامیدنی آن‌ها، آب انبارهایی را چه در روستاهای قدیم و چه در روستای فعلی ویا در اطراف و اکناف تهیه می‌کردند تا در هنگام بارندگی و هدایت آب باران ذخیره شده و سپس خود و رهگذران بهره‌برداری نمایند که عبارتند از : حوض‌های شیرین در شمال قلعه بمرود قدیم که قدمت آن به زمان شاه سلطان حسین بایقرا در سنه 700 هجری که در آن زمان در شهر هرات حکومت داشته‌است برمی گردد. حوض حصه - حوض سرپشت - حوض انبار وسط قلعه - حوض بخته پزی - حوض قلندر - حوز پوزه کوه بمرود ( چقوکی)

  • محمدعلی خالقی
 من از این حادثه یا هلهله در خویش ز خود اندیشم 

 اشک از هلهله ای می خندید 

 اشک از حادثه ای می گریید 

 قطره ای شور غمش می لغزید 

  من از این اندیشم 

 قطره آبی ز فراق غم خود در سخن است 

 یا ز شوق خوش آن شیدایی سر مست است 

دکلمه در سخن از قطره ی اشکی 

  ز غم و شادی خود پنهان است

 که ز اعجاز سخن می گوید 

 من از این اندیشم 

 قدرت است در ابهام

شاعر :::خالقی (عرفان)
  • محمدعلی خالقی