اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

اسفاد ای سرزمین مادری من چه می کنی با دستهای خسته روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو شهر سکوت در و دیوار شکسته چه میکنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
آن باغ های خرم و شیر دلان تو ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی

بایگانی

۶ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۴ ثبت شده است

 

وقتی به نقطه ای رسیدی

 که تنهایی هاتو

 با کوه درخت رودخانه بگذرونی 

 

تو قویترین 

بازیگر سینمایی 

 

  • ۰ نظر
  • ۰۴ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۲:۵۹
  • محمدعلی خالقی

چون سرابی در کویر چون خیالی دلپذیر
رفته بودی آمدی اما چه دیر
اما چه دیر …
رفتی و آمد بهار بی قرارم بی قرار
خاطراتت را فقط از من مگیر
از من مگیر …
از میان قاب دودی رنگ شیشه
می بریدی از من اما تا همیشه
تا همیشه تا همیشه …
با همه دریا دلی دل را به دریاها زدم
پشت پا بر اصل بی بنیاد این دنیا زدم
با هزاران آرزو با صد هزار شوق و امید
از پس دیروز و امروز ناگهان فردا رسید
ای دریغ از عمر رفته ای دریغ
قصه ابریشم و بیداد تیغ
ای دریغ از عمر رفته ای دریغ
قصه ابریشم و بیداد تیغ

خاطراتم لحظه لحظه رنج موعودم شده
چشمه وقت تشنگی آب گل آلودم شده
همچو ماه آسمان از من گریزان میشوی
مثل شب در ظلمت هر سایه پنهان میشوی
چون سرابی در کویر چون خیالی دلپذیر
رفته بودی آمدی اما چه دیر
اما چه دیر …
رفتی و آمد بهار بی قرارم بی قرار
خاطراتت را فقط از من مگیر
از من مگیر …
از میان قاب دودی رنگ شیشه
می بریدی از من اما تا همیشه
تا همیشه تا همیشه …
با همه دریا دلی دل را به دریاها زدم
پشت پا بر اصل بی بنیاد این دنیا زدم
با هزاران آرزو با صد هزار شوق و امید
از پس دیروز و امروز ناگهان فردا رسید
ای دریغ از عمر رفته ای دریغ
قصه ابریشم و بیداد تیغ
ای دریغ از عمر رفته ای دریغ
قصه ابریشم و بیداد تیغ

  • ۰ نظر
  • ۰۳ ارديبهشت ۰۴ ، ۰۹:۲۶
  • محمدعلی خالقی

  • ۰ نظر
  • ۰۳ ارديبهشت ۰۴ ، ۰۴:۱۶
  • محمدعلی خالقی

تو چه می دانی صف ناخون 

پاره کردن کتاب بعد ثلث سوم 

خواب مشق های ننوشته 

بوی عطر چادر مادر بزرگ 

تند خوانی معلم زنگ املا 

قلم قلم نی زنگ هنر 

دوات خشک شده ی بی جوهر 

تو چه می دانی 

صدای گاو گرسنه طویله 

فانوس بی نفت تو طاقچه ی گلی 

بوی کاغذ های رنگی  

شادی قلک پول

تو چه می دانی چیست 

 

 

کودکی هایمان چه تند گذشت 

 

 

  • ۰ نظر
  • ۰۳ ارديبهشت ۰۴ ، ۰۲:۲۶
  • محمدعلی خالقی

  • ۰ نظر
  • ۰۱ ارديبهشت ۰۴ ، ۲۲:۱۹
  • محمدعلی خالقی

 

 

چرا کودکان سنگ های کوچیک و رنگی را دوست دارند 

 

 

 

 

  • ۰ نظر
  • ۰۱ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۳:۵۸
  • محمدعلی خالقی