اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

اسفاد ای سرزمین مادری من چه می کنی با دستهای خسته روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو شهر سکوت در و دیوار شکسته چه میکنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
آن باغ های خرم و شیر دلان تو ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی

بایگانی

۱۲۶ مطلب با موضوع «بزرگان اسفاد» ثبت شده است

پسر دایی های عزیز 

سایه تون مستدام 

  • محمدعلی خالقی

بیا تا آب یک رودخونه باشیم 

بیا تا گندم یک خوشه باشیم 

چه شبها اید دستها به گردن 

چه روزها اید بیگانه باشیم 

 

از ان بالا گل  خندانم آمد 

کمر باریک سفید دندانم آمد 

از ان گنج لبا ماچی به من داد 

بلا رفت و شفا بر جانم آمد 

 

نگارا عاشق زارم تو کردی 

درخت گل بودم خارم تو کردی 

درخت گل بودم سردار گلها

به خاک کوچه پامالم تو کردی 

یادگار دایی عزیزم ۳ مرداد ۴۰۴ 

 

  • محمدعلی خالقی

❌ اطعام ختم سوم ، ممنوع 

🔸همانگونه که مستحضرید این روزها هزینه های برگزاری مراسم ترحیم به یک معضل بزرگ تبدیل شده، بدتر اینکه این هزینه ها به یکباره و بدون آمادگی و در شرایطی که خانواده و بستگان متوفی با غم فراوانی دست و پنجه نرم می کنند، نمکی می شود بر زخم شان و مصیبت را دوچندان می کند.

🔸مطابق توافقی که بین برخی از بزرگان و ریش سفیدان در جلسه ای واقع در مسجد شهرک بمرود در تاریخ ۱۴۰۳/۷/۳۰ صورت گرفت، مقرر گردید از تاریخ مذکور به بعد هیچکس حق برگزاری مراسم  سوم (سرو ناهار یا شام ) را نخواهد داشت و در صورتی که شخصی درصدد نقض این توافقنامه برآید، ریش سفیدان، بزرگان و متعهدین به این توافقنامه از حضور در مراسم دعوتی خودداری خواهند نمود.

🔸ضمنا در این جلسه مقرر گردید در صورت تمایل افراد و بدون هیچگونه اجباری هزینه های مربوط به دعوتی را در صورت صلاحدید در زمینه های عام المنفعه و به تناسب توان و علایق خود هزینه خواهند کرد.

امید است که با همراهمی شما سروران، پایه گذار فرهنگی نو و کارآمد باشیم.

جمعی از اهالی و ریش سفیدان شهرک بمرود

💯 پایگاه خبری زیرکوه نیوز
🆔 @zirkoohnews

  • محمدعلی خالقی

 

 

به مناسبت پنجمین سالگرد درگذشت 


مرحوم مغفور حاج محمدحسین جعفری فرزند ارشد مرحوم حاج علی محمد جعفری  که در فضل و بخشندگی و گشاده رویی همانند پدر مرحوم شان بودند . ایشان فردی بسیار خوش اخلاق ، مهربان ، شوخ طبع و مهمان نواز بودند چهره بشاش و خندان ایشان بیاد همگان ست. 
فردی سخاوتمند و بخشنده بودند ، چنانچه کسی به مشکل میخورد و به این بزرگوار مراجعه میکرد  فرقی نمی‌کرد آشنا باشد یا غریبه دست رد به سینه اش نمی‌زدند و تا جایی که برایشان مقدور بود کمکش میکردند.
با توجه به اینکه دارای ملک و املاک و باغات متعددی در روستا بودند چنانچه کسی را داخل حریم املاکشان می‌دیدند همانند پدر بزرگوارشان تغییر مسیر میدادند تا کسی متوجه حضورشان نشود .
دست دهنده ایشان همیشه بر سر زبان ها میچرخد .
گرامی میداریم یاد و خاطره این بزرگمرد را
روحشان شاد و یادشان گرامی .
تاریخ فوت :
۹۸/۰۷/۰۵

  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی

چگونه و توسط چه کسی راه هوایی برای ماشین های باری خطه شاسکوه به خصوص اسفاد برای اولین دفعه باز شد؟

در سالیان گذشته جاده درست حسابی نبود، جاده خاکی و کم عرض بود.مغازه داران اسفاد که باری را از قاین یا سایر شهرها خریداری می نمودند. این بار می آمد و در  قلعه قدیم آبیز پیاده می شد.  سپس پشت چهار پایان به سمت دکان های اسفاد می بردند. چون درختان سر به فلک کشیده باغات آبیز که شاخه های آنها روی راه قرار گرفته بود، مانع عبور ماشین های بزرگ باری بود و تاج و باربند آنها گیر می کرد. و باغداران آبیز هم  در خصوص رفع این مشکل همکاری زیادی نداشتند. تا اینکه حدود هفتاد سال پیش یک روز که یک ماشین باری که بار آن متعلق به حاج سید ابوتراب اسماعیلی(حسینی نسب)  بود ایشان روی تاج ماشین سوار شده و با اره همه شاخ های مزاحم را می برند و چون ایشان در آبیز ملک داشته و با مردم مراوده بیشتری داشتند. کسی متعرض آن سید نشده ، لذا از آن به بعد بار دکان های اسفاد در روستای اسفاد پیاده می گردید.
نویسنده :
مرتضی حسینی اسفاد،خرداد۱۴۰۳

  • محمدعلی خالقی

درگذشت مرحوم  حاج میرزا محمد غفاری  

را خدمت خانواده های داغدار تسلیت عرض نموده از درگاه خداوند متعال برای مرحوم علو درجات، و برای بازماندگان صبر و شکیبایی مسئلت داریم.
روحشان شاد

 


  • محمدعلی خالقی

حاج حسین صیامی
با سلام و احترام
مرحوم حاج حسین صیامی در محل چهارراه قلعه اسفاد زندگی می کردند.
خانه باغ ایشان به طرز زیبایی ساخته شده بود، دیوارهای خشتی و سنگی با حفاظ و پوششی از درختچه های ساور و کدیسک ، که حفاظی بسیار محکم و مقاوم در برابر عبور افراد و حیوانات بود.
در وسط حیاط ایشان حوض آبی بزرگ با پله هایی بسیار زیبا و طاق ضربی زیبا ساخته شده بود که شبیه حوض مسجد جامع قائن بود.
ورودی حوض دارای پله های زیبای شیب دار به سمت پایین و طولانی بود.
حاج حسین صیامی، خیلی تنومند و قد بلند بودند و بسیار زحمت کش، مومن و اهل مطالعه و بحث های علمی و فقهی و تاریخی بودند و همچنین بخشی از  منزل ایشان مدتی میزبان دانش آموزان مقطع راهنمائی بود.
ایشان بوسیله تفنگ شکاری که داشتند مهارت خوبی در شکار وحش و زاغ و کبک داشتند.
همچنین ایشان تبحر خاصی در ساخت لوازم کشاورزی و شخم زنی نظیر ماله ، جوغ و دروازه خرمن کوبی داشتند.
همچنین یکی از کارهای بسیار بزرگ ایشان مساحی یا نی زنی زمینهای کشاورزی و یا به قول امروزی ها، تحدید اراضی بود.
اسفادیهای قدیم هرکدام برای اسفاد نقش اجتماعی خاصی داشتند و نسبت به امورات اجتماعی حساس و مسئولیت پذیر بودند.
آرزوی رحمت و رضوان الهی برای مرحوم حاج حسین صیامی داریم.
و همچنین آرزوی سلامتی و موفقیت برای فرزندان ایشان.
پیروز و سربلند باشید 
                          کریمی اسفاد من 

کلیک کنید 👇👇👇👇👇👇👇👇


https://eitaa.com/joinchat/937034001C8346ea382d

  • محمدعلی خالقی

دایی جان روحت شاد می دونم جات بهشته  

که جز خوبی وخنده شادی چیزی نداشتی 

چرا دایی ها این قدر دوست داشتنی اند 

یه روزی میاد میام و می بوسمت

  • محمدعلی خالقی

 

 

درگذشت مادر بزرگوارتان را به شما
و خانواده محترمتان تسلیت عرض نموده
برایشان از درگاه خداوند متعال مغفرت و برای شما
و سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل خواهانم

روحش شاد

 

  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی
 
👇👇
===============
بُوَد اسفادِ من، قلبی تپنده...
به زیرکوهی که باشد، عشق بنده
 
صفایش را ندارد، هیچ جایی...
بدونِ آن نباشد، هیچ صفایی
 
خوشااسفاد ووضعِ بی مثالش
به شاسکوه و صفایِ با جلالش
 
بُوَد آبِ قناتش، زمزمِ دل
چو زمزم گشته آنهم مرهمِ دل
 
ز کشمونش بهاران لاله خیزد
ز جانم از فراقش ناله خیزد
 
اگر بینی مزارِ آشیش را
زدل عاشق شوی آن ساقیش را
 
ندارم من بجزء سودایِ اسفاد
دلم خواهد ز بس آوایِ اسفاد
 
ز پِیزَی پل، مَرِیمَه، تا دَوِیلی
ز آقامیر و نوتاق و رئیسی
 
از آبشارِ چراغان، تا بیابان
از آن باغِ سلیمانی تا حَد افغان
 
ز میرآباد، تا آبیز و کَجارش
ز کوه ودشت وکشمون و مزارش
 
همه جایش بُوَد خوشنام و دلباز
بُوَد اسفادِ من، زیبا و مهناز
 
جوانانش همه پر شور هستند
ز دستِ ناکسان، رنجور هستند
 
زنانش، جملگی زهرا خصالند
عفیف و با حیاء و با کمالند
 
چو مولایم علی، مردانِ اسفاد
عزیز و مُنجلی، رِندانِ اسفاد
 
صفایِ زادگاهم چون بهشت است
محلِ مردمِ نیکو سرشت است
 
اگر دارد خدا خُلدِ برینی
منم دارم بهشتِ نازنینی
 
خلیلا...! افتخاری شد نصیبت
سراسرعشق وشادی شدنصیبت
===============
🌺 شاعر: خلیل اسفادی، هفتم بهمن
  • محمدعلی خالقی

آقای اسفاد (1)
سلام به همه شما

در حدود سن ۴ تا ۵ سالگی یک بار به سختی بیمار شده بودم... آن سال ها دوا و دکتر مانند امروز در دسترس نبود. نزدیکترین درمانگاه در حاجی آباد بود و بقیه روستاها هیچ کدام نه دکتر، نه خانه بهداشت، نه ماشین و نه جاده ای که آنها را به درمانگاه برساند نداشتند.

آن راه طولانی را هم که نمی شد تنها رفت. مسیرهای سر راست امروزی را فراموش کنید. جاده قدیم راه باریکه ای مالرو بود که از پایین کوه، روستاهای قدیم اسفاد و آبیز و حاجی آباد را به هم وصل می کرد. وضع روستاهای میرآباد و فندخت و ... هم که بدتر و راه آنها دورتر بود.

باید چند نفر همراه می شدند تا آن راه را در سرما و برف و باران زمستان طی کنند و بیمار را به دکتر برسانند. گاه همه این مسیر را می رفتی اما الاغ ها نمی توانستند از رودخانه حاجی آباد رد شوند آن وقت اول مصیبت بود. و بدتر از آن، می شد که این راه را با آنهمه مشقت بروی و بگویند دکتر نیست. من از هردو موردی که گفتم، خاطره هایی دارم.

این وضع اسف بار سبب می شد که مردم از خیر دکتر و شر راه بگذرند و تا می توانند از دوا و درمان محلی استفاده کنند. قدیمی ها انواع گیاهان دارویی و جوشاندنی ها را می شناختند و برای درمان از آنها استفاده می کردند. زخم ها را پنبه داغ می کردند تا خون بند بیاید و اگر زخم جزئی بود با پاشین کمی خاک مشکل حل می شد. شکستگی ها و در رفتگی ها را شکسته بندها جا می انداختند و با "کما" می بستند تا جوش بخورد. اما بعضی وقت ها هم هیچ کدام از دوا و درمون ها اثر نمی کرد. آنوقت باید دست به دامن دعا می شدند.

در اسفاد قدیم چند دعا نویس معروف بودند. یکی از آنها خدابیامرز خوج فداحسین اللهی (پدربزرگ آقایان دلیر) بودند. نفس خوج فداسین گرم و تأثیرگذار بود. چند بار خودم شاهد بودم که دعای ایشان فوری اثر می کرد. اگر توفیقی دست دهد چند خاطره از دعای ایشان را در یادداشت های بعدی خواهم نوشت.

اما آنچه می خواهم بگویم درباره تأثیر دعای «آقا سید مد تقی» است که چند بار برای خودم پیش آمده. تب شدیدی که چند روز گرفتارم کرده بود. کابوس های عذاب آور شبانه را هنوز به یاد دارم و در طول روز هم ساعت ها بیهوش یا نیمه هوشیار بودم. دوا و درمون هیچ اثری نداشت...

پس از خوابی سنگین، یکباره با یک حس خوشایند بیدار شدم. هنوز چشم باز نکرده بودم که با دستم از روی جیب پیراهنم روی سینه چپ، کاغذی را حس کردم. گفتم این چیه؟ مادرم بالای سرم بود. با خوشحالی گفت : دعا...، از جا برخاستم. حالم خوب شده بود. چند دقیقه قبل از آن، آقاسید مدتقی این دعا را برایم نوشته بودند. نفس گرم سید بزرگواری که آن سال ها هر صبح و شام صدای اذانش را از بام محله پایین می شنیدیم، آن روز مرا از آن تب دردناک و کابوس ترس آور نجات داد.

 

ما مردم این چیزها را خیلی جدی نمی گیریم مگر آنکه حسابی گرفتار شویم. از آن سال ها، بیش از سی سال گذشت. چند سال تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی، کار در بیمارستان ها و سروکله زدن با پزشکان مرا با واقعیت های دنیای پزشکی آشنا کرد. اگرچه در دوره کودکی به پزشک دسترسی نداشتم، اما امروز با این همه دسترسی، اعتماد بسیار کمی دارم.

سحرگاه یک روز فرزند خردسالم به خاطر دل درد شدید بیدار شد. سعی کردیم با مراقبت او را تسکین دهیم. اما ادامه درد و استفراغ و بی اشتهایی سبب شد که به بیمارستان برویم. تشخیص اولیه پزشکان این بود که آپاندیسیت است. معاینات و آزمایش و سونوگرافی انجام شد و آپاندیسیت تأیید شد. این کارها تا ساعت حدود 11 شب طول کشید.

وقتی تصمیم پزشکان برای بردن بیمار به اطاق عمل اعلام شد، یکباره بغضم ترکید، می دانستم که اطاق عمل و جراحی آپاندیس برای یک کودک چه گرفتاری هایی دارد. فرصت خواستم. کناری نشستم، با خدای خودم خلوت کردم و ... نذری برای آقاسیدمدتقی در نظر گرفتم. چند دقیقه ای بیشتر طول نکشید.

دیدم حال بچه بهتره. از دکتر خواهش کردم دوباره معاینه کنه... گفتند درد نداره. خواهش کردم دوباره آزمایش رو تکرار کنند. جواب آزمایش اومد. ساعت یک بامداد بود. گفتند نتیجه منفیه. نیازی به عمل نیست... برای احتیاط تا صبح صبر کردیم. پزشک نوبت صبح هم معاینه کرد. گفتند بذارید پزشک فوق تخصص هم ببینه. ساعت نزدیک به 11 صبح بود. پزشک بعد از معاینه گفت بچه به این سرحالی رو چرا دیشب تو بیمارستان نگه داشتند؟!

اونا حیرت کردند ولی من تعجبی نکردم. من سال هاست که روزی ام را از خوان اهل بیت می خورم. آقاسید فقط یک واسطه است. خدا ایشان را برای ما نگه دارد.

 

+ نوشته شده در بیست و یکم مهر ۱۳۸۹ ساعت توسط مظفر کریمی

  • محمدعلی خالقی

باسلام وبادرود واحترام

ای عزیزان دوستان بامرام

روح مردان بزرگ این دیار

هر که باشد بهر مردم افتخار

شاد باد از رحمت و لطف خدا

چون شده ازقید این دنیا رها

خاصه خوا جه باقر ان غواص نیز

روحشان شاد وبه دل ها باد عزیز

او که بوده در سخن اهل ادب

فارسی استاد ودانا ازعرب

راه رفتن چون بزرگان باوقار

احترامش داشت دارا وندار

خاطراتش مانده دراذهان هنوز

او که روشن بود روشن همچو روز


چون سخن امد زمردان بزرگ
ک
آن خردمندان  ، ادیبان سترگ

گر که می خواهید مانَد یادگار

عکس وتصویری ،شود پس ماندگار

خوب باشد یک نمایشگاه عکس

 اخر هفته برای بحث ودرس

از مفاخر  از علوم وازفنون

جمع گردد همچو یک کلکسیون

از مفاخر از ادیبان شاعران 

از قدیمی ها وهم از حاضران

هم زاشیائ عتیقه هم سند

هرکه دارد نسخه ای  قلم زند

آن چراغ هم گرچه خود یک کیمیاست

لیک مثلش هم کنون در نزد ماست

فکر کنم میدین سوئد جنسش زمس 

باشد ازبهر عزیزان ادرس

این سخن ها یونس از مادر شنید

او کلامش را به جان ودل خرید‌

حرف او بوده زبهر ما درست 

من نفهمیدم زایشان حرف سست

شاعر یونس کریمی 

  • محمدعلی خالقی

 

مرحوم حاج خانم(همسر حاجی رحیم حاجی زاده)
مرحوم حاجی رحیم حاجی زاده
حاج مهدی آقا حاجی زاده
مرحوم میرزا غلامعلی حاجی زاده
حسین آقا غفاری 
روح سه بزرگوار که در تصویر در حیاط نیستند شاد که در مهمانوازی و اخلاق زبانزد هستند 
حاج مهدی آقا مرد نمونه وزرات خارجه همیشه سلامت باشند

 

تصویر محمد علی غفاری 

  • محمدعلی خالقی

 روزهای پرشور انقلاب اسلامی در سال 1357 است. آن سال من کلاس پنجم ابتدایی بودم و می خواهم وقایع آن روزهای اسفاد را از زوایه دید یک کودک 11 ساله بیان کنم.

خدابیامرز حاج محمد علی قاسمی که ساکن تهران بودند، آن روزها به خاطر مسائل انقلاب به اسفاد آمده بودند. اوایل آبان ماه بود و وقت برداشت گل های زعفران. هر روز تعدادی از مردم در گرمای آفتاب «در قلعه» می نشستند و ضمن پرکردن گل یا پشم ریسی با دست، به خبرهای جدید انقلاب گوش می دادند.

آن سال ها اسفاد ـ و هیچ روستای دیگری ـ برق نداشت. وقتی برق نیست، هیچ وسیله برقی دیگری هم نیست. بسیاری از مردم رادیو نداشتند. اندک رادیوهایی که وجود داشت با باتری کار می کرد و البته باید در مصرف باتری هم صرفه جویی می شد.

حاج محمد علی قاسمی، خبرهای جدید را برای مردم شرح می دادند، وقایع انقلاب را که در تهران دیده یا شنیده بودند، بیان می کردند، اعلامیه های جدید و نوارهای جدید را به دست مردم می رساندند و همه این ها باعث شد که شور و حال انقلاب مردم اسفاد را فرا بگیرد. البته باید یاد کنم از برخی روحانیونی که در دهه اول محرم به اسفاد آمدند (مانند شیخ جعفری قاین) و یا برخی جوان هایی که در شهر تحصیل می کردند و همراه خود عکس و اعلامیه های جدید می آوردند.

عزاداری محرم آن سال حال و هوای انقلاب به خود گرفته بود. برای اولین بار به پیشنهاد حاج محمد علی قاسمی، برای مسجد اسفاد بلندگویی خریداری شد. نصف پول بلندگو را خودشان دادند و بقیه ازبین مردم جمع آوری شد. شیرین ترین خاطره من مربوط به موقعی است که صدای نوحه خوانی ها از بلندگو پخش می شد و شور و هیجان کودکانه ما را چند برابر می کرد. در ذهن من آن صحنه ها با چهره حاج محمد علی قاسمی گره خورده است.

پسر ایشان جعفر موقتاً در مدرسه ما ثبت نام کرده بود و همکلاسی ما بود. او مثل بقیه بچه شهری ها خودش را نمی گرفت و به خاطر اخلاق بسیار خوبش، او را خیلی دوست داشتم. به ابتکار او از مدرسه فرار می کردیم و دسته های راه پیمایی تشکیل می دادیم تا آنکه مدرسه تعطیل شد.

یادم می آید که روزهای اول بهمن، که به دستور بختیار فرودگاه را بسته بودند تا امام وارد ایران نشوند، ما هم (مانند بقیه مردم) دو دسته تشکیل داده بودیم. جلوی یکی از دسته ها جعفر قاسمی و دسته دیگر من حرکت می کردیم و این شعارها فریاد می زدیم:

«بیا خمینی وطن انقلابست/نقش مخالفین تو برآبست/دولت بختیار/از کار برکنار/رهبر خمینی (2)»

«بسته برویت دشمنان فرودگاه/بایدشوی ازنقشه شان تو آگاه/دولت بختیار/از کار برکنار/ رهبر خمینی (2)»

آن شور و هیجان ها با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن به اوج خود رسید و شیرینی آن هنوز از خاطرم نرفته است. جعفر را هنوز هم ـ بیش از آن روزها ـ دوست دارم و به روح پاک حاج میرزا محمد علی قاسمی و همه کسانی که قدمی در راه پیروزی انقلاب اسلامی برداشتند، درود می فرستم.

برچسب‌ها: انقلاب اسلامی, حاج محمد علی قاسمی

+ نوشته شده در شانزدهم بهمن ۱۳۹۲ ساعت توسط مظفر کریمی

  • محمدعلی خالقی

 

 

 

 

 

درگذشت مرحومه مغفوره فاطمه غلامعلی زاده.

همسر مرحوم کربلایی میرزا احمد اسدالهی را تسلیت عرض نموده از درگاه خداوند متعال برای مرحومه علو درجات و برای بازماندگان صبر و شکیبایی آرزومندیم.
 

  • محمدعلی خالقی

خاطره ای از دوران کودکی 
با سلام و احترام
دوران دبستان بود، کلاس اول دبستان بودم یکی از روزها که روی نیمکت نشسته بودم زیر نیمکت یک پاک کن نو و قشنگ افتاده بود و برداشتم برای خودم و به خانه آوردم و به برادرم گفتم . مظفر من این پاک کن را پیدا کردم. ایشان به محض مشاهده گفت این مال مردم است و فردا حتما ببری سر جاش بگذاری و فردا این کار را انجام دادم و صاحب پاک کن پیدا شد.
در دوران بزرگسالی آن اوایل که در تهران  سرکار می رفتنم یک روز یکی از ارباب رجوع یک لباس قشنگ و زیبا برام هدیه آورد من به برادرم نشان دادم گفتم این را برام هدیه آوردند
اما این بار هم نگذاشت آن لباس قشنگ را بپوشم و گفت برو آن هدیه را پس بده و ذائقه خود را با مال مفت و بدون زحمت عادت نده.
و هرکی باید از دسترنج و زحمت خودش باید بخورد. من رفتم پسش دادم
در تمام ایامی که در کنارش بودم درسهای زیادی ازش یاد گرفتم 
امروز خیلی جایش برایم خالی است .
امشب سالگرد رفتنش است و یاد و خاطرش همیشه برایم زنده است.
گفتم که فراق تو نبینم دیدم
آمد به سرم از آنچه می ترسیدم
۲۸ اردیبهشت سالگرد آسمانی شدن  دکتر کریمی خدمتگذار عرصه رفاه و تامین اجتماعی گرامی باد.
                                ارادتمند کریمی 

  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی


انا لله و انا الیه راجعون

خانواده های محترم صادقی(صادق) و سایر بستگان
درگذشت مرحوم مغفور شادروان حاج عباسعلی صادقی را تسلیت عرض نموده   برای آن مرحوم غفران الهی و برای بازماندگان صبر و شکیبایی خواستارم.

روحش شاد 

 

  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی

 

 

با سلام واحترام

 

#افتخاری_برای_خراسان_جنوبی_اسفاد

✅ انتصاب دکتر ظاهری اسفاد به سمت  "معاون توسعه مدیریت،حقوقی ومنابع اداره کل "  محیط زیست تهران.

برداراجمند

جناب آقای دکترمحمدطاهرظاهری

سلام علیکم

انتصاب به جا وشایسته شما که نشان از درایت،لیاقت،مدیریت انقلابی وکارآمددارد را خدمت شما تبریک عرض نموده،امیدوارم با اتکال به خداوند متعال در تمام مراحل پیش رودر خدمت به مردم موفق وپیروز وسربلند باشید.

      

  • محمدعلی خالقی

حاج محمد اقای شهریاری

 

ایشان یکی از بزرگ مردان نیک روزگار بودن 
 . این مرد بزرگ کد خدای قلعه اسفاد بودند . انسانی به تمام معنا ابرودار , مهمان نواز , ولوتی منش 
خانه این بزرگوار در پای چنار در کنار قنات قلعه بود . خانه ای بزرگ وخشتی که از ورودی یک اتاق مهمانی وصحن حیاط بزرگ و دیوارهای گلی ونشیمن بود . گرچه در ان زمان امورات برق رسانی در قلعه وجود نداشت ولی صدای موتور برق ایشان همیشه در شنود بود . وخاطره اسب اهنی (موتور قدیمی) که اثارش تا بعد زلزله هم در کنار خانه شان نقش زمین بود . رو از یاد نخواهیم برد . 
از خدمات ایشان به مردم حل وفصل مشکلات , انجام امورات عروسی , حنا کردن دست وپای داماد , پوشاندن لباس داماد , وکد خدایی بود  
این بزرگوار دارای سه فرزند پسر که ارشدشان خواجه حاج تیمور واقا شهریار واقا رضا می باشند . 
برای امرزش روح ان مرحوم وسلامتی خانوادشان صلواتی می فرستیم 

 

خالقی ،غفاری 

  • محمدعلی خالقی

بزرگان اسفاد 

  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی

 

اناالله وانا علیه راجعون
بدین وسیله درگذشت مرحوم مغفور تازه در گذشته
حاج سید ابراهیم حسینی را به اطلاع تمامی دوستان واشنایان میرساند
مراسم تشیع پیکر این پیر غلام حسینی چهارشنبه مصادف با شهادت امام حسن عسکری مورخه 13 /7 /1401ساعت هشت ونیم تا نه صبح حرم مطهر رضوی وبعد از طواف به سمت بهشت رضا بلوک 40 میباشد
حضور شما نیکان باعث تسلی خاطر بازماندگان  وشادی روح ان عزیز سفر کرده میباشد،


 

 

 

 

  • محمدعلی خالقی

 

یکی دیگر از بزرگان سفر کرده , میرزا حاج غلام حیدر قاسمی می باشند . 

فردی با ایمان , خدا ترس , اهل مسجد ومنبر واهل نصیحت وپند دادن مردم بودند . 

این مرد بزرگ  یک شبانه روز اب از قنات اسفاد داشتند که ایشان را به یک کار افرین موفق وپیروز تبدیل کرده بود . 

در زمان قدیم که دادگاه و پاسگاهی نبود وودسترسی به ان مشکل بود 

ایشان ریاست خانه انصاف بودن که همان شورای حل واختلاف امروزی می باشد . 

وحل دعوا می کردند . خانه ایشان در جوار کوچه حوض ملاحاجی که همه شما خاطره ان و کوچه باغها رابه خاطر دارید . در همسایگان اقایان مرحوم حاجی میرزا حسن وحاجی حسین علی غفاری ومددی وباقری واقع بود .که با هم برادر وار وبدون حاشیه زندگی می کردند . 

خشت خشت خانها ومزارع وکوچه باغها , مهربانی وپشتکار این بزرگ مرد را فراموش نخواهد کرد . چرا که مردی به تمام معنا شکیبا وزحمتکش بودند  . 

ثمره سالها زندگانی ایشان دو دختر وسه پسر به نامهای حاج غلامعلی , حاج محمد هادی , وحاج محمد بود که پسر بزرگ وبزرگ خاندان قاسمی وزنده دار نام پدر که خدمات زیادی برای مردم روستا انجام داده اند . که از این بزرگوار هم در اتی خواهیم پرداخت .

جهت امرزش حاج غلامحیدر و سلامتی خانواده محترمشان صلوات 

نویسنده ,, محمد علی غفاری



اسفاد وطنم. esfadvatanam.blog.ir

  • محمدعلی خالقی

مرد همیشه شاد و خندان کربلایی اباذر غفاری

  • دوشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۷، ۰۳:۰۷ ق.ظ
  • محمدعلی خالقی

همراه با بزرگان _ چهره های درخشان و منحصر به فرد اسفاد

      باسلام و احترام

            آشنایی با آقای کربلایی اباذر غفاری 

 

 خاطره انگیز ترین سفر ما اسفادی ها می تواند مسافرت با مینی بوس فیات آقای غفاری باشد.

مسیر اسفاد قاین را تمام اسفادیها تجربه کرده ایم برای تحصیل دانش و تهیه لوازم و مواد خوراکی و بهداشت و درمان.

خب قطعا طی این مسیر از طریق سرویس فیات آقای غفاری انجام می گرفت.

آقای غفاری فرزند مرحوم حاجی حسینعلی غفاری از بزرگان اسفاد از قدیم الایام در امر ایاب و ذهاب اسفادیها در مسیر اسفاد قاین خدمات فراونی برای مردم انجام داده اند.

ایشان فردی متخصص و متبحر و متعادل در امر رانندگی و بسیار صبور و شوخ طبع است.

قبل از اینکه از خواب بیدار شویم و قبل طلوع خورشید ایشان اول مسافرین میرآباد را سوار می کرد و ساعت 6 مسافرین اسفاد سوار می شدند.

گشت و گذار در در برخی مسیرها و کوچه ها و توجه کامل به اینکه کسی جا  نماند و در داخل مینی بوس جا  گیرش بیاید  مدیریت خاصی می طلبید.

اکثر مواقع مینی بوس خارج از ظرفیت مسافر داشت . اما هیچکس بدون جا نبود . وسط راه رو روی موتور . بغل دست و نشستن روی لوازم مسافر تقریبا همه رو راضی می کرد.

رانندگی با امکانات کم آن زمان نبود گازوییل و اپاراتی . گرمای هوا و جاده خاکی بخصوص گدار بند آخوند و پیچ بالای باغات آبیز  تبحری خاص در رانندگی لازم داشت که همه اینها در ایشان وجود داشت.

ایشان تقریبا به همه افراد از بزرگ و کوچک و دانش آموز به یک چشم نگاه می کرد.

رفتن در جاده خاکی با سرعت کم تکانهای شدید و باعث ماشین زدگی می شد و بعضی وقتها پلاستیک های فریزر هم که خودتون بیشتر با این موضوع آشنا هستید توزیع می شد.

یک دفعه خودم حالم بد شده بود و درخواست پلاستیک کردم بهم گفتند دو کیلویی می خوای یا سه کیلویی .

به هر حال خدمات عمومی و راضی نگه مردم کاری بسیار دشوار است.

ایشان در این 30 سال خدا رو شکر بدون هیچگونه حادثه و با سرعت متعادل اسفادیها را برای انجام کارشان در شهر راس ساعت 7 و نیم صبح بصورت دقیق و منظم به مقصد رسانده است.

شایان ذکر است آهنگ لب کارون ایشان هم زبانزد و بسیار زیباست.

انشالله که خداوند توفیقات روز افزون به ایشان عنایت فرماید.

برای ایشان و خانواده  محترمشان آرزوی سلامتی و بهروزی داریم.

برای سلامتی ایشان چندین صلوات بفرستید.

و همچنین یاد و خاطره آقای حسین جعفر زاده را گرامی می داریم و برایشان فاتحه ای می خوانیم.

              هیات مدیره گروه آوای اسفاد



اسفاد وطنم. esfadvatanam.blog.ir

  • محمدعلی خالقی

دومین سالگرد مرحوم مغفور میرزا حسینعلی قاسمی اسفاد را تسلیت عرض می نماییم 

روحش شاد 

و یادش گرامی 

 

بزرگان اسفاد 

  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی

 

اقا سید محمد تقی موسوی معروف به آقای اسفاد از خادمین و نام داران مسجد اسفاد بودند . 

که در تاریخ :۱۳/۱۱/۹۲ در روستای اسفاد به رحمت الهی پیوست . 

ایشان مردی نیکو ، محبوب و دوست داشتنی . و همین طور همسر ایشان مرحومه کشور واحدی مادری مهمان نواز و مهربان بودند .که هر دو انها آسمانی شده اند .

امروزه مردم زیرکوه از ایشان به نامی نیکو یاد می کنند .و کمتر کسی باید باشد که این مرد را به شهرت آقایی  نشناسد. 

چنانچه اسفاد قلب زیرکوه را منطقه ای منتخب جهت گردشگری و تفریح انتخاب نموده اید . 

آرامگاه این مرد بزرگ را از یاد نبرید . چرا که ناجی هر امید بی امید است .

 

روحش شاد یادش گرامی  

  • محمدعلی خالقی

   پدران زحمت کش دیروز 
        با سلام و احترام
در قدیم که نه برق بود و نه نفت و نه روشنایی ، آنچه موجب گرما و روشنایی خانه می شد آتش بود و پدر تنها فردی بود که وظیفه اش روشن نگه داشتن آتش خانه بود.
گرمای آتش، نور و روشنایی و امنیت را به خانه می آورد و برای همین بود که ایرانیان قدیم آن را مهم و مقدس می دانستند .
در اسفاد قدیم پدران در مقایسه با  امروز  تلاش مضاعف داشتند
- تامین هیزم پخت و پز و پخت نان وهیزم  زمستان آن هم از مسافت طولانی بیابان با الاغ . تامین چوب و کنده از باغستان و کوه.
_ تهیه علوف . برگ سبز و خشک درختان برای گاو و گوسفندان.
- کشاورزی و باغداری و کاشت و برداشت گندم . جو . ارزن . ماش . عدس لوبیا و پنبه و زعفران و هرس واصلاح درختان و شیار زمینها و بیل زنی باغ و پای درختان و کود پاشی و سوز کولی زمینهای زعفران . .
- آبیاری باغ و زمینهای کشاورزی در سرمای زمستان و گرمای تابستان.
- حمایت مادی و عاطفی و معنوی فرزندان بعنوان ستون اصلی خانواده . تلاش برای تحصیل . رفع موانع مادی و ایجاد رفاه و آسایش به اندازه وسع مالی و همراهی فرزندان با تامین هزینه های مالی برای تحصیل در خارج از اسفاد .
- ساخت و انجام کارهایی نظیر  خرمنکوبی با دروازه و کوبیدن خرمن . خوابیدن سرخرمن . گمار رمه . دوختن گوسفندان . چراندن گوسفندان . ساخت کرسی . کندن و ریز کردن شلغم و چغندر . ترید و کاه جو برای گوسفندان . درووش و چیدن پشم گوسفندان . بردن گوسفندان به محل رمه و گل کاری پشت بام . انداختن برف و تهیه خیک و سه ور برای پوشاندن سقف آغل حیوانات .
_ بافت جوراب و کلاه پشمی . بافت ریسمان مویی . درست کردن تنور و کرسی گلی . دیوار کردن باغ . خارزنی . هموارکاری .خاک بری و انبار بری زمین های کشاورزی.
- خلاصه سنگین ترین وظیفه بر عهده پدر بود بخصوص در فصل برداشت زعفران که پدر از همه جلوتر بود و وقتی ما در خواب بودیم او لوازم و وسایل را آماده می کرد و چراغ توری را نفت می کرد و در آخرین مرحله در سحرگاه نوبت ما بود تا بیدار شویم.
پدر از همه جلو تر بود و سنگین ترین وظیفه رو بدوش می کشید.
به دستان پینه بسته پدران اسفاد که همه هویت و اعتبار ما از آنهاست بوسه می زنیم و آرزوی سلامتی و عاقبت بخیری برای همه پدران اسفاد داریم
و به استناد آیه قرآن بال و پر خود را برای آنها می گشاییم. 
اسماعیل کریمی اسفاد

  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی

شهید نظرجانی، آقای علی شفیعی،  آقای ظفرمند، کربلایی حسین محمدیتصویر : اقای احمد محمدی 

  • محمدعلی خالقی

میرزا نقی شفیعی مردی بسیار بشاش و خوش صحبت بودند که همیشه در لحظه ی  حضور دیدار   خنده بر لبان ایشان نقش می بست ویکی از خصوصیات اخلاقی ایشان ان بود که عاشق تفریح بودند . یادمه ما بچه بودیم در سفرهای نوروزی ایشان اوقات خود را بیشتر به پیاده روی و کوهنوردی می گذراند . و در تکاپوی قارچ محلی بسیار زیرک و کنجکاو بودند .  روزی از روزها یادمه یک دونه قارچی به اندازه نیم کیلو در دشت اسفدن پیدا کرده بودند . و برای ما بچه ها بسیار خاطره انگیز بود . 

روحش شاد یادش گرامی

به یاد روزهای خوش زندگی لبخند بهترین هدیه است تا به بقای عمر بیفزاید .

بیایید تا این لبخند را به همدیگر هدیه کنیم .  

 

  • محمدعلی خالقی

درگذشت مرحوم حاج غلامحسین واحدی

 

درگذشت مرحوم حاج غلامحسین واحدی را به خانواده‌های داغدار تسلیت عرض نموده از درگاه خداوند متعال برای آن مرحوم مغفرت الهی و برای بازماندگان صبر و شکیبایی آرزومندم 

  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی

به مناسبت درگذشت روح الله رجایی اسفاد ، فعال فرهنگی و  سردبیر روزنامه جام جم
ای جام جم هنر رجایی
ای معدن پر گُهر رجایی
رفتی و بسوخت در فرافت
بیگانه و هم پدر رجایی
فرزانه ی روستای اسفاد
رفتی تو به این سفر رجایی
لعنت همه بر کووید نوزده
گل چید چو گل پسر رجایی
تقدیر شده چنین  ، برادر
گرچه شکند کمر ،  رجایی
روح اله  باغ  آرزوها
پاییز در این سحر رجایی
مردان خدا همیشه هستند
نام آور پر ثمر رجایی
عمر کم تو چو مختصر شد
طبع من و این اثر رجایی
از داغ تو "مرتضی" حزین است
جانسوز در این خبر رجایی
شاعر:مرتضی حسینی اسفاد
رئیس دانشکده فنی قاین


 

  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی

 

به رسم کهن،یادمیکنیم از آنها که وقت و مکانشان از ما جداست

به یاد آن عشق های باربسته

فاتحه ای ره توشه میکنیم

⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️

بِسم الله الرحمن الرحیم

وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ،الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ.

قطعاً ما شما را به چیزى از ترس و گرسنگى و کاهش اموال و نفوس و فرزندان مى آزماییم. و تو ـ اى پیامبر ـ به شکیبایان نوید ده.

همانان که چون پیشامد ناگوارى به آنان برسد مى گویند: ما از آنِ خداییم و به سوى او بازمى گردیم.

(سوره بقره آیه۱۵۵و۱۵۶)

⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️

باسلام واحترام
 

با نهایت تاسف و تاثردرگذشت پدری مهربان وفداکارمحب اهل بیت مرحوم مغفورکربلایی حسین علی قاسمی رابه اطلاع آشنایان و اسفادیهای عزیز می رسانیم . 

⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
از درگاه ایزدمنان طلب رحمت وغفران الهی برای آن مرحوم وصبری جزیل برای بازماندگان داریم.

 

  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی

  • محمدعلی خالقی