اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

اسفاد ای سرزمین مادری من چه می کنی با دستهای خسته روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو شهر سکوت در و دیوار شکسته چه میکنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
آن باغ های خرم و شیر دلان تو ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی

بایگانی


با سلام و احترام
در اسفاد قدیم بانوان به علت کمبود رفاه  و امکانات ، تلاشی مضاعف و وصف ناپذیر در مقایسه با امروز داشتند.
_ توجه به امور خانواده و تربیت فرزند و محافظت از کودکان در خانه و بیرون خانه و آماده کردن آنها برای مدرسه . گفتن انشاء . خرید قلم و خودکار و برگه امتحان.
در اسفاد قدیم تحصیلات راهنمایی در آبیز بود.
-  پخت و پز غذا و آماده کردن چایی، روی آتیش و چراغ والر و علاء دین آن هم در شرایطی که گاز کپسول هم وجود نداشت.
- آماده کردن خمیر . شاخ تنور و بردن و آماده کردن هیزم . بردن خمیر روی تخته تنور و در نهایت پخت نان و پخت فتیر و چل پک ، با در نظر گرفتن خانواده های پرجمعیت آن زمان.
_ مشارکت در کار کشاورزی از جمله در گندم . جو . درو سر زعفران . کولشک چینی ماش و لوبیا . برداشت گوجه و بادمجان . پیاز کنی زعفران و غیره.
- رفتن به محل پیلو رمه و دوختن گوسفندان . گرم کردن شیر . مایه کردن ماست . مشک زدن . کشک درست کردن .و مسکه و روغن زرد.
- تندیدن تون و بافت قالی و قالیچه .پشتی. زیلو . پلاس . خورجین . خاک کش.
- بافت کلاه . شال گردن . گل دوزی . پرده گلدوزی . گلدوزی رو لحافی . تهیه کیف مدرسه با کیسه گونی . دوخت لباس و شلوار.
- نگهداری مرغ و خروس و تهیه تخم مرغ و پرورش جوجه .
- آوردن آب خوردن . شستن لباس با دست و گرم کردن آب  با والر و پریموس برای  شست بچه ها .
- مشارکت در چیدن گل زعفران همپای مردان . پر کردن گل . جمع آوری و خشک کردن زعفران .
_ مشارکت در چیدن میوه از جمله چیدن توت . زردالو . انجیر و غیره .
خداوند را شاکریم که زنان امروز از امکانات و رفاه بیشتری برخوردارند اما آنچه زنان دیروز انجام دادند اصلا قابل مقایسه با امروز نیست.
زنان و مادران دیروز تمام وجودشان را وقف امورات زندگی خانواده نمودند و از جان مایه گذاشتند و سلامت خود را در معرض خطر و بیماری قرار دادند تا جریان زندگی فرزندانشان ادامه پیدا کند.
سلام و درود بیکران ما به روح و روان  مادران قدیم که آسمانی شدند و سلام و درود بی کران ما به مادران قدیم که سایه پر مهرشان هنوز بر سر ما گسترده است .
برای سلامتی و طول عمرشان صلوات می فرستیم و برای عزیزانی که آسمانی شدند فاتحه ای قرائت می کنیم. 
اسماعیل کریمی اسفاد

  • ۰ نظر
  • ۰۶ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۲:۲۸
  • محمدعلی خالقی

اکثر ما ادما دنبال تقلیدیم تا اینکه بخوام  متمایز باشیم . 

چرا باید به جای تفکر کردن یا تمایز بودن  متقلد باشیم . بدون تردید متمایز بودن بهتر از تقلید کردن است . 

وقتی  در دوره ی فنی حرفه ای  زنگ تفریح به محوطه ی هوا خوری می رفتیم . اکثر بچه ها به نقطه ای هجوم می اوردند که پناهگاه و سایه ی خنکی داشت در حالی که این سایه درطی ده دقیقه محو می شد. هجوم انها گاهی به دعوا هم می کشید . 

. من کاملا متفاوت بر خلاف انها  تنهایی به دیوار روبرو که در معرض نور خورشید بود پناه می اوردم چرا که هم تنهایی رو دوست داشتم و هم از نور خورشید لذت می بردم و لباسهایم را گاهی در می اوردم تا نور خورشید حسابی انها را میکروب کش می کرد .

ده  دقیه طول نمی کشید که سایه کاملا بر عکس می شد انجا را افتاب می گرفت و سایه بر عکس می شد . ان موقع من از خنکای  سایه به خواب می رفتم .و دو ساعت ان فضا سرد و سایه بود .

گاهی این تقلید ها در انتخابات  . چشم و هم چشمی های خانوادگی  ، کسب و کار ها  یا خرید و فروش  ، پوشش  و ....صورت می گیرد .  

اینجا می توان گفت متمایز بودن بهتر از احمق بودن است . 

  • ۰ نظر
  • ۰۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۱:۰۹
  • محمدعلی خالقی

 

در سالی که قحطی بیداد کرده بود و مردم همه زانوی غم به بغل گرفته بودند مرد عارفی از کوچه ای می گذشت غلامی را دید که بسیار شادمان و خوشحال است .

به او گفت چه طور در چنین وضعی می خندی و شادی می کنی ؟

جواب داد که من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد و تا وقتی برای او کار می کنم روزی مرا می دهد پس چرا غمگین باشم در حالی که به او اعتماد دارم؟

آن مرد عارف که از عرفای بزرگ ایران بود گفت: از خودم شرم کردم که غلام به اربابی با چند گوسفند توکل کرده و غم به دل راه نمی دهد و من خدایی دارم که مالک تمام دنیاست و نگران روزی خود هستم

  • ۰ نظر
  • ۰۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۱:۲۷
  • محمدعلی خالقی

  • ۰ نظر
  • ۳۱ فروردين ۰۰ ، ۱۹:۴۱
  • محمدعلی خالقی