- ۰ نظر
- ۲۷ مهر ۹۷ ، ۱۳:۲۹
- ۳۷۳ نمایش
شعر گاز و نفت
شکوه من از تو این است
گاز جانشین تو بر زمین است
صف طویل تو به یادم بود
بر سرش داد فریاد است
بشکه و گلند از برای تو
چه شب روزی جنگ ودعوا است
رقابت همچنان شده بسیار
گازی که خطر , فلکه باز است
حرف بز زگفتهای تو
همچنان چو بسیار بسیار است
شکوه تو امروز بر باد است
گاز جانشین تو در زمین خاک است
انالیز من از تو این است
او ای ال تو به لاتین است
عرفان گفت از برای تو
دلم تنگ و حادثه بسیار است
مردم از این پس از برای گاز
حادثه ای بیش خطرناک است
تو رو به هر انچه دوست داری
این دگر واقعه ای تلخ ودشوار است
از این برگ شوم گر که بگذشتی
روح ومرگ بر باد فاتحه خوان است
خالقی(عرفان )
از پشت پنجره اتاق خانه ، از لابلای درختهای کهن و تنومند و شکوفایی گلهای یاس واقاقی و نگاهی پر از لطف و مهربانی و دستی پر از امید
که تو را می بینم و تو را می خواهم
بوی بارون بوی خاک
بوی سبزه های سبز
بوی عشق بوی امید
در لابلای برگهای درختان در وسعت این دشت بزرگ در بهار در خزان
در پرواز پرنده ای که با حضور تو جرئت پرواز
در آسمان پر از ستاره در روشنایی مهتاب در خورشید در هوا
در صدای بادی که صدای زندگی ایست
صدای آرامش
صدای حیات و مجال زندگی
که تو را می بینم که تو را می خواهم
بگو تو کیستی یا من چه هستم
خالقی اسفاد