اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

اسفاد ای سرزمین مادری من چه می کنی با دستهای خسته روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو شهر سکوت در و دیوار شکسته چه میکنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
آن باغ های خرم و شیر دلان تو ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی

بایگانی

۱۸ مطلب در مهر ۱۳۹۷ ثبت شده است

اب خور

۲۲
مهر


ابخور 

ایجاد ابخور های مصنوعی این روزها با همت و پشتکاران محیط زیست و حیات وحش در جوار کوهها و دره ها و هر روستا ، شرب حیوانات کوهی و آزاد را آسان کرده  و آن قدر این امر خداپسندانه عملی بوده که حیوانات را تنبل و اهلی تر کرده و دیگر از موجود دوپا ترس ندارند 

حدود دوساعت کوهنوردی در بازه خاک تنور یاد و خاطرات کودکی را تداعی کرد . هنوز هم درخت های انجیر کهن و انجیر های سیاه در این دامنه قدمت خود را حفظ نگه داشته و خاک تنور قرمز رنگ آن یاد و نام خود را به بازه خاک تنور به یکی از نام ها و لهجه های اسفادی به ثبت رسانده و اصالت خود را نگه داشته

 وجود بز کوهی بیش از دوساعت چرا و قدم زدن با  وجود شاخ های بزرگ  حرف از منطقه استحفاظی بسیار جالب و دل انگیز بود 

این امر با وجود منبع بزرگ در زیر خاک و دو عدد اب خور مصنوعی که از سیمان درست شده می تواند به هر موجود زنده ای حیاتی دوباره بخشد حتی وجود این منبع و ابخور صدای دل نواز زنبور های تخمی و حشرات را در دل کوه آهنگی از گذشته در تجدید  تکرار بود 

درود بر باعث و بانی و امیدواریم مقبول حق مقرر باشد 

  • ۰ نظر
  • ۲۲ مهر ۹۷ ، ۲۲:۱۸
  • ۲۶۳ نمایش
  • محمدعلی خالقی

🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿

به بهانه بیستم مهرماه ،روز بزرگداشت لسان الغیب حافظ شیرازی

حافظ بگو که گندم و باغی ز سیب هست

دنیای  درد ، دور  و  بر، آیا طبیب هست ؟

باید  دوباره یک غزلی دست  و  پا  کنم

وقتی که دست و پای دلم در صلیب هست

این استخاره خوب  نیامد ، دلم  شکست !

هر چند این سروده کمی هم غریب هست

" روی تو کس ندید و هزاران رقیب هست

در غنچه ای هنوز و صدت عندلیب هست "

این روز ها که بی تو چنین  کم می آورم

سهم   دلم   قرائت    امَن  یُجیب   هست

هر  کس  شنید  قصه    نامردی  تو  را  !

بر من گریست ، گریه این غم عجیب هست !

باران  حکایتی  است  ز  باغ  و  بهار ما

آیا در این محاوره حرف از حبیب هست ؟

وقتی که یار بار سفر  بسته ، ای" شمیم"

آیا   هنوز  جای  درنگ  و شکیب  هست ؟

شاعر : مرتضی حسینی اسفاد (شمیم )

🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿

  • ۰ نظر
  • ۲۲ مهر ۹۷ ، ۰۹:۱۶
  • ۲۱۲ نمایش
  • محمدعلی خالقی

  • ۲ نظر
  • ۲۱ مهر ۹۷ ، ۲۰:۲۵
  • ۲۹۹ نمایش
  • محمدعلی خالقی

  • ۱ نظر
  • ۲۱ مهر ۹۷ ، ۲۰:۱۷
  • ۳۷۴ نمایش
  • محمدعلی خالقی