- ۰ نظر
- ۲۵ آبان ۹۷ ، ۲۰:۰۰
یادش بخیر ۱۸ عقرب
با آمدن گل های ماشی . شلغم و تموسی ، دیگه آمدن گل اصلی زعفران را جدی می گرفتیم
۱۵ تا ۲۵ عقرب اوج گل های زعفرون بود بخصوص ۱۸ عقرب.
همه گل داشتند حتی معلم ها . یک هفته مدارس تق و لق بود . ساعت ۴ صبح با سر و صدای پدر و مادر . همسایه ها و صدای رفت و آمد مردم و موتورهای ایژ از خواب بیدار می شدیم .
سطل و کیسه گونی و چراغ توری و خوارکی از میوه آونگی و نان و انواع خورکی اسباب سفر به کشتمون بود.
صدای فش فش چراغ توری . گرما و حرارت و نور چراغ در سحرگاه بسیار زیبا و شادی بخش بود و از همه قشنگ تر سایه دراز و طولانی ما و گل ها جلو نور چراغ توری و گاهی اوقات تکان های شدید چراغ . چپه شدن در زمین های ناهموار باعث می شد تور چراغ بریزد یا پاره شود که در همین حالت نیز باز هم از نورش استفاده می کردیم
سوز سرمای سحر مارا به همدیگر و چراغ توری نزدیک تر می کرد.
گاهی اوقات سر انگشتان دست و پایمان یخ می زد که مجبور می شدیم آتیش روشن کنیم و برای چند دقیقه بطور موقت گرم می شدیم.
چیدن گل در اسفاد مشقت بار است . چرا که زمین های افراد نزدیک هم نیستند و در چندین منطقه کشتمون واقع شده اند که برخی مسیرهای آن ماشین رو و حتی موتور رو نیستند یعنی ما بین چیدن گل زعفرون تنها استراحت ما طی کردن همین مسیرها بود.
در تاریکی شب باید مواظب شاخ و برگ درختان و خارو خاشاک و گودال و پستی بلندی هم باشیم .
از سحرگاه چیدن گل آغاز می شد . در سحرگاه چیدن گل های غنچه راحت تر است و زمینهایی که زود تر آب می خورد به سرما برخورد نمی کرد اما علفی بود و چیدن گل های علفی مشقت بار بود.
تمام این گلها بصورت نشسته و پا مرغی چیده می شد.
به نزدیک های ظهر می رسیدیم ما بچه ها دیگر دراز کش گل می چیدیم و جریان ما شده بود همان بمیر و بدم.
البته روزهایی که گل کمتر بود بعد از طلوع خورشید ، مدرسه برای ما بچه ها بهانه خوبی بود و منتظر بودیم تا از تکلیف فرار کنیم و ظهر که از مدرسه بر می گشتیم پدر مادر مظلوم ما هنوز در حال چیدن گل بودند.
پدر علاوه بر خستگی های قبل گلها
از چارشاخ زنی و آبیاری و انبار بری و خارزنی و غیره ، الان هم بعد چیدن گلها به فکر پر کردن و فروش گل بود و بعد پایان کار گل ها را به در منازل برای پر کردن در قائن و یا جاهای دیگر می برد.
غروب پایان چیدن گل بود و گاهی اوقات گلها دوروزه یا سه روزه می شدند اون زمان هر قوچه گل از ۷۰ تا ۱۲۰ گل داشت از روز قبل از پیز گل متوجه می شدیم که فردا گل هست یانه و
فردا نیز روز از نو روزی از نو
و همه اینها که گفتیم از چیدن بود
پر کردن بماند.
خداوند بنا نمود زمین و آسمان و قرار داد در ان کوه ها و دریاها
دریاهایی عظیم که بین آنها فاصله انداخت به وسیله کوه ها
و قرار داد بین دریاها مروارید بزرگ و کوچک
پس چگونه این عظمت و بزرگی را تکذیب می کنیم
گر چه تمام آنها به آسانی بوجود آمده و چطور به وجود امده با این همه عظمت و بزرگی
چنانچه به آسانی به وجود امده با اسانی هم از بین خواهد رفت
و تنها چیزی که باقی ماند ذات پروردگار است پروردگاری که دارای جلال و عظمت است
خداشناسی در کتاب آسمانی
اوای اسفاد
قلب همیشه تپنده اسفاد
همت جهادی دوستان و حامیان را بر این داشت تا باری دیگر در عرصه جهادی و آبادانی روستایمان کوشا باشیم
امسال با پشتکار و اقدام تفکرانه از سوی دهیار روستا آقای مهدی نظرجانی و اساتید و همت جهادی برادران عزیز که واقعا جای دست مریزاد و درود بی کران دارد
برادران گرامی مددی صادقی یاری و دیگر اعضا که در رشد بی نهایت قنات دست داشته اند جای تشکر و قدر دانی از جناب اقای مددی که با پشتکار در مرحله دوم جهادی قنات ، اب را به ارتقا رسانده اند
امروزه با ازدیاد شدن اب نسبت به برابری قدیم چیزی کاستی ندارد شاید کمتر از دو اینچ در حد برابری با اب اسفاد قدیم به رتبه و درجه خود رسیده
این اب منبع رشد اصلی قلعه و اقتصاد مردم و ابادانی روستا است
درود بر آقای مددی و دهیار فعال آقای نظرجانی
که انشاالله در اتی منتظر رشد بی کران باشیم
منبعی در کنار باغ مرحوم میرزا محمد امین عباسی به متراژ حدودا 12 متر و عمق 4 متر از سیمان تاسیس شده بود که امور اب رسانی روستا انجام می شد. با توجه به مهاجرت مردم از قلعه قدیم بعد از زلزله59 و ساخت و ساز شهرک جدید اسفاد در زیر جاده که مشکل اصلی مردم و اهالی ده همان اب بود این اتفاق صورت گرفت و با هماهنگی های لازم و شورا و رجال قدیم امر اب رسانی با لوله کشی های لازم و منبع تا خود شهرک انجام شد.
که هر شب یا صبح به تایم بیست دقیقه اب رسانی انجام می شد که مسئولیت آن را مرحوم خواجه نظام الهی بر عهده داشتند و دارای چند شیر فلکه که یکی در کنار حمام قدیم و یکی در کنار خانه آقای قضنفر نوروزی و دیگری در کنار حمام جدید که کاری بسیار مسئولیت پذیر و پر زحمت بود را انجام می دادند
یک روز اب به منطقه اول شهرک از سمت ابیز انجام می شد و یک روز قسمت بعدی که گاهی هم به علت کمبود اب ، اب دزدی با باز و بست شیر فلکه ها صورت می گرفت
اب منبع همان اب موقوفه ای بود که از بزرگ مردان روستا از خودشان به یادگار گذاشتند. که حدود چهل سره اب و زمین از موقوفه ای بزرگ مردان می باشد که بعدا از این خیرین بزرگ یاد خواهد شد .
روح مرحوم خواجه نظام الهی شاد خداوند رحمت کند ایشان را.
نگارش خالقی اسفاد
و نه عذاب از آنها سبک می شود این گونه و کفران کننده ای را کیفر می دهیم .و انان در آنجا شیون و فریاد می کنند ای پروردگارمان ما را بیرون بیاور تا کار شایسته غیر آنچه انجام می دادیم انجام دهیم . آیا شما را چندان عمر ندادیم که هر کس آنچه خواست در ان میزان عمر متذکر شود یقینا خدای دانای غیب اسمانها و زمین است و بی تردید از نیت دلها و سینها آگاه است
دنیای اتشونی
سوالی که جوابش برایم قابل تامل و اندیشه بود شاید تحرکی در مخاطب تامل انگیز باشد .
روزی بر مادری از دیار کهنه به عرض سلام و ادب وارد شدم
چون در خانه وارد شدم وچشمم به مادر افتاد پرسیدم
در چه حالی مادر ، زندگی را خوشی هست یا مشقت است
در حالی که داشت سری تکان می داد به بهانه یاس گفت ای مادر این چه سوالی ایست این دنیا که دنیای جشن و سرور است .
دنیای عیش و نوش و خود پاس داری دنیای خنده وشادی دنیای تصمیم و تدبیر
دنیای خواب و بیداری ، آنچه را خواهی
چه شده است مادر مرا مفهومی نیست تو را خوش است یا درد ، من نفهمیدم
گفت این دنیا دنیای ایست که خودت تصمیم می گیری خودت می خواهی و می خوابی و هر شب خنده و جشن است
ولی ان دنیا دنیای آخرت است دنیای آتش است ، دنیای اعمال نیک و بد
ما را چه آید در ان دنیا
اینجا که هر شب شب اتشونی ایست
و آنجا بود که تاملی عمیق در من احاطه شد و سکوتی خاموش
نگارش خالقی اسفاد