اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

اسفاد ای سرزمین مادری من چه می کنی با دستهای خسته روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو شهر سکوت در و دیوار شکسته چه میکنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
آن باغ های خرم و شیر دلان تو ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی

بایگانی

تحصیل در عصر اخوند ملا عبد الوهاب ومعلم قران کبله میرزا مسیح

 

 

اگر چه زندگی در دوران قدیم سختی و مشقت  خودش را داشت ولی به هیچ عنوان با دنیای امروزی قابل قیاس نیست  این مطلب مربوط به پنجاه وشصت سال قبل می باشد .

یکی از سختی های عصر قدیم تحصیل در شرایط سخت بود .

 درس خوندن زمان قدیم برای پدرانمان بسیار دشوار بود.  چرا که در ان زمان نه وسیله ای بود. ونه تلفن ونه وبرق و نفتی 

انواع مکتب خانها در عصر قدیم به دو نوع عمومی و خصوصی بود 

  نوع خصوصی برای افراد اعیان و اشراف و عمومی برای عامه،  این موضوع در اسفاد  قدیم اعمال نمی شد بلکه در عصر قدیم و شهر نشینان مورد اجرا بود .

مکتب اولین اموزشگاه تحصیلی در ان عصر بود که مدیریت ان توسط اخوند ملا وهاب ومدیریت  قران خوانی با  اخوند کبله میرزا مسیح بود 

محل مکتب از دکان یا اتاق بزرگ گلی بود .  که داخل ان حصیر ، نمد کهنه ،تخته سیاه ، میز  وچوب وفلک و چند ترکه از انار بیش نبود . 

این جریان مربوط به نوجوانی افراد زیر با ذکر نام  ونام خانوادگی بیان می شود 

خواجه غلامعلی عظیمی ,حاج الله نظر زارعی , میرزا ابراهیم خالقی , حاجی ناظر عطایی  ,  کربلایی غلام نبی شهریاری , حاج ابراهیم شهریاری , حاج محمد کلوخ قنبری , حاج حسین علی عظیمی , کربلایی  حسین علی قاسمی , میرزا عباس قلی قاسمی , حاجی میرزا محمد خالقی , میرزا حسین خالقی ,حاجی محمد حسین جعفری , شیخ هوشنگ  پسر حاجی عبدالحسین ,ملا عباس عابدینی , ملامحمد اخوند , وملارضا اخوند وبسیاری از دوستان که از قلم افتادن .

 

 مکتب اسفاد قدیم مکان ان در روبروی مسجد قدیم قلعه اسفاد در خانه اخوند ملا وهاب بود .که مسئول اموزش قران ووالف بای اولیه در حد روخوانی  ، درس اول الف وب  وبعد هم سی پره (به معنی سی ورق)وبعد صد کلیمه (به معنی صد کلمه ) که شامل یادگیری کل دوره اموزشی دوره ابتداعی ان زمان می شد .

جمعا دانش اموزان در دوره مکتب خانم واقا حدودا به چهل نفر می رسید 

معلم قران مرحوم کربلایی میرزا مسیح بود . (روحش شاد )

سال اول تا چهارم در روستای ابیز تدریس می شد که دانش اموزان پسر در راه پای کوه از قلعه قدیم اسفاد تا ابیز پیاده این مسیر رفت وبرگشت  را می پیمودند . وهر دانش اموز صبحانه و نهار خود را با خود می بردند 

 ساعت حرکت از اسفاد صبح ساعت شش که با پای پیاده یک ساعت راه بود 

مدرسه قدیم ابیز در قلعه قدیم در باغ مرتضی قلی خوان  که باغی بزرگ  دارای درختهایی از  میوه ودارای چند تا کلاس وحوض اب بزرگی بود که در زلزله 76 تمام قلعه ابیز با خاک یکسان شد . 

معلمان بزرگوار ابیز هم  راتقی ,صفاجو ,صعودی  نام داشتند 

واین روند همین روال چهار سال با پای پیاده رفت وبرگشت با سختی ومشکلات خودش ادامه می داشت . 

نگارش محمد علی خالقی

راوی حاج عباس قلی قاسمی 

 

  • محمدعلی خالقی

هنرمندان 

محمد رضا خالقی، حاجی کریمی ، محمد تقی یوسف پور، تقی حسنی ، حبیب حسینی ، علی غفاری ، جعفر عابدینی ،مهدی نظرجانی ، حسین تقی زاده ، علی کریمی ، حمید براتی ،محمد حسینی ، مختار حسینی ، ابراهیم صادقی ، دادی 

  • محمدعلی خالقی

وطنم اسفاد

آن جا که بیشتر به  نظر یاد است

سرسبزی  و   طراوت   اسفاد    است

جایی که از  بهشت   برین   بهتر

آن ده  که   کوهپایه   و  آباد  است

تاریخ   با   شکوه  و   جلال   تو

از    دورها     نشانه    و   بنیاد   است

بیش از هزار و سیصد و اندی سال

سروی   که    ایستاده   و  آزاد   است

چون خوش گوار آب قنات آن

غم دیده ای که خورده ازآن شاد است

صبح اش   بسان  صبح  نشابوری

عصرش  قیاس  خطه ی  بغداد  است

در محفل  عزای   مُحرّم  خوب

در   دسته ها   حماسه   و  فریاد  است

در قبله گاه  محکم  او   شاسکوه

سنگین  و  ریشه دار  چو  اوتاد است

در   دوستی   همیشه   وفا   دارند

چون قصه ها که  گفته  ز فرهاد است

از  دین  شمرده اند  وطن خواهی

اسفاد ،  عشق، جای  چه  ایراد است ؟

وابستگی هر کسی از چیزی است

شاعر!  به  عشق  روی  تو معتاد است

مردان  با   فضیلت   آن    محبوب

زن  با کمال  چون گل  شمشاد  است

گل  دسته های  سرخ   شهیدانت

آن   آهوان  که  زخمی  صیاد   است

دارد "شمیم"  مهر  وطن  در  دل

هر  چند    غبار   فاصله   ایجاد  است

شاعر : مرتضی حسینی اسفاد (شمیم)

دی ماه 1395

  • محمدعلی خالقی

داستان روز 

 

نقل است از یکی از دوستان قاسمی اسفاد 

در نماز ظهر جهت اقامه نماز به مسجد رفته تا اقتدای حاجت نماید 

دوچرخه اش را در درب مسجد پارک کرده تا نمازش را بخواند. 

گویند از یکی از بزرگواران تاکید بر قفل دوچرخه نموده و ایشان اعتنایی به آن نداشتند . 

گویا بعد از خواندن نماز دوچرخه نبوده و کسی ان را برده 

فرد همراه رو کرد به جناب قاسمی و گفت . نگفتم دوچرخه ات را قفل کن 

جناب قاسمی با لبخندی ملیح پاسخ داد خوب حتما لازم داشته که برده و بدون ناراحتی پیاده به راه خانه ، راهش را ادامه می دهد 

این سخاوت انسانهای بزرگ است 

گاهی خداوند مشکلی را در سر راه ادم قرار می دهد که شرش خیر می باشد 

بیایید به راههای خداشناسی پی ببریم و کمی سخاوت و صبور باشیم 

 شاید در آن حوالی از طرف خداوند خیریتی در راه باشد.

هر عمل کز آدمی از خیر و شر سر می زند 

آن عمل مزدش به زودی پشت در در می زند 

خالقی اسفاد 

  • محمدعلی خالقی

تجربه نشان داده گرچه نابینایان سو چشمی ندارند ولی از هوش واستعداد بالایی  بر خوردارند و قدرتی در  انها نهفته است که از هر انسان  بینایی ارزشمند تر است . انها می توانند حتی از صدای راه رفتن ، فرد را شناسایی کنند .

 ما به التفاوت چشمهای روشن و کور از دیده پنهان نیست

با نابینایان مهربان باشیم 

 

عرفان    esfadvatanam.blog.ir

  • محمدعلی خالقی

دنیای زندونی

 

اگه برام دوری دنیام چه دلگیره 

تو اینو می دونی برات که میمیره

شبهای بی خوابی چشمای گریونی 

بی تو غم انگیزه شبهای مهتابی

 

اینو می دونی من ازت می خوام برگردی دوباره 

اینو می دونی من ازت می خوام بمونی دوباره 

 

خاموش بی روحه یه قلب دیونه

مرگ است این خونه  دیوار  می دونه 

برگرد به این خونه دوری یه زندونه

دردو همش درده یه راه می مونه 

 

اینو می دونی من ازت می خوام برگردی دوباره 

اینو می دونی من ازت میخوام بمونی دوباره

 

 

سراینده محمد علی خالقی

  • محمدعلی خالقی
 
 
پشت هر حرف و سخن ، گاهی شکستی در راه است 
تمام حرفها را زود باور مباش 
عاقل باش خودت باش و اندیشه خودت
آدما زندگی آدمو خراب می کنن 
 
  esfadvatanam.blog.ir
  • محمدعلی خالقی

به بهانه ۱۸ عقرب ۲

      با سلام و احترام 

قدیما گل های زعفرون مثل امروز ارزشمند نبود.

بازاریابی ضعیف . عدم شناخت مردم از زعفران   . استفاده زعفرون  بعنوان اولویت آخر و از همه مهمتر اینکه همه مردم  همزمان با هم بصورت انبوه گل داشتند

بنابراین گل ها باید خارج از منطقه پر می شد و معمولا به قائن برای فروش و پر کردن ارسال می شد.

اما تقریبا ۸۰ درصد گل توسط خانواده ها پر می شد چرا که امکان ارسال گل ضعیف بود.

پر کردن گل و یا گل وه کنی هم کاری آسون نبود. هر نفر در بهترین حالت می توانست در روز ۵ کیلو گل پر کند.

خستگی ناشی از کارهای روزانه . چیدن گل . طی کردن مسیر و مشق و تکالیف روزانه باعث می شد تا گل واکنی کمی آسان تر باشد.

گل پر کنی علاوه بر خستگی،شور و حال خاصی هم داشت.

پر کردن گل روی پشت بام و دیوار حیاط ،  سرچهار راه قلعه، همزمان با دیدن ماشین علی کلوخ 

و در شهرک هم جلو مخابرات و برای خانم ها هم جلو در حیاط و یا در حیاط همسایه ها لذت بخش بود.

گل وا کنی باعث شده بود دید و بازدید های شبانه و صله رحم رونق بگیرد.

پدر و مادر سهم هر یک از بچه ها را جدا می کردند و دست آخر گلهای باقی مانده را مشت بخش می کردند تا زود تر تمام شود و خانواده هایی که زودتر پر می کردند به دیگران نیز کمک می کردند.

خواب آور بودن گل زعفرون و خستگی های روزانه و خستگی ناشی از چیدن گل باعث خواب آلودگی و خستگی و چرت زدن هنگام پر کردن گل می شد.

خمیازه و چرت زدن امری طبیعی بود و گاهی اوقات از فرط خستگی و خواب آلودگی به سمت پرها و بشقاب زعفرون چپه می شدیم در این هنگام بزرگترها با خارش کف پا و فرو کردن دم گل به داخل بینی و بخاطر اعتراض و حسودی سایرین ما را بیدار می کردند اما ارفاق هایی هم از طرف پدر مادر گاهی صورت می گرفت.

در گل واکنی هم ،کلک بازی هایی  صورت می گرفت.  قاطی کردن گل ها با گل های دیگران . قایم کردن  گل در میان پرها یک نوع راه فرار بود.

به هر حال شیرینی و سختی های آن دوران . مجمع و سفته قوت های زعفرون . گل های  ۴ . ۵ . ۶ پره . دم پنجه گی و سرنش و زردی گل . و سردی پرهای گل و پرهای داخل کوچه و پشت درب منازل هیچ موقع از یاد ما نخواهد رفت .

سلام و درود بی کران ما به پدر مادر های زحمت کش آن دوران که هنوز آثار درد و رنج زحمات طاقت فرسای آن دوران در پیکر رنجورشان نهفته است .

یادت بخیر شب های گل وه کنی 

یادت بخیر بی خوابی ها

 و یادت بخیر سوز و سرمای جانسوز ۱۸ عقرب.

                                     یادت بخیر

کریمی اسفاد 

  • محمدعلی خالقی

باسلام 

مروری بر جاذبه های طبیعی اسفاد به تفکیک کوه،دشت و صحرا باذکر نام به لهجه محلی .

شاه رود، لین مرحوم حاج عبدلحسین چاه غرغروک ،لاخای سنگ اوها ، تگ دره ی گلستو، باغ بادامی مرحوم حاج محمدآقا شهریاری ،قله بنیجی ، قله گو ریخوک ،اوشار چراغو،‌چنگ کلاغ،تنگیگاه شاه رود،تگ دره ی تهی (تیهو)،سه پلی ،پلهای خاکستری ، مزار آشی،تگ علی بابو،کلاته روغنی،کال گوگری،بازه ی خاک تنور،بازه ی لشگر ،حوض نکبخت(نیکبخت)

لین درخت بنه ،حوض مرحوم کربلایی میرزا محمد، حوض مرحوم ملا غلامحسین،پلهای چاکرو،،حوض کربلایی هوشنگ انصاری،کر مندلی ،برج شریف،حوض میر غیرت،کجار،حوض کجار،حوض عوض،خاشه زاری، سر تخت عبدله،تگ دشتخونه،بندمحمد(بندآب مرحوم ملا محمد)،ته تگو کردی،پاشنه تمباره،کوهسرخک.

پوشش گیاهی مناطق بیابانی:دورمنه،ترخ ترکی ،ترخ مشی ،چرخه،بوته ی بیخ،درختچه قنبری،درختچه تاق،اسکمبولی،کلا ته حاج علی محمد جعفری جفنه،میش پرور،گاوزبان،زردکرگی،گل شقایق ،انواع قارچ طبیعی،کاسک،پیاز گرگی ،خارهزار ناله وانواع سبزیهای خوراکی طبیعی دیگر که بر جاذبه های  گردشگری این منطقه می افزاید.

مردم مهمان نواز اسفاد پذیرای گردشگران عزیز .


نویسنده آقای احمد عظیمی

  • محمدعلی خالقی

قلعه اسفاد


سابقه تاریخی و فرهنگی قلعه اسفاد چندان روشن نیست .کتاب تاریخ حافظ ابرو تالیف شهاب الدین عبدالله خوافی قرن نهم ذیل ولایت زیرکوه قاین از توابع قهستان از قریه اسفاد نام برده است این روستا به لحاظ نزدیکی به آبیز که سابقه طولانی داشته و نیز به خاطر داشتن قنات پر آب وموقعیت خاص خود که مسلط بر دشت است دارای سابقه سکونت از اوایل ظهور اسلام و شاید قدیمی تر باشد. بعید نیست در دوره ساسانی ناحیه آبیز و اسفاد که چشمه ها و قناتهای بزرگی داشته مورد توجه فرماندهان وامراواقع شده باشد.

قلعه اسفاد از لحاظ استراتژیکی و صعب العبور بودن اهمیت چندانی نداشته چرا که نسبت به ارتفاعات اطراف به آسانی قابل تسخیر است . احتمال دارد این قلعه در مواقع ضروری و بحرانی که ساکنین احساس خطر می کردند مورد استفاده قرار گرفته زیرا در پایین این تپه و بفاصله 200متری بقایای خانه ها و معماری مسکونی که در حال حاضر بصورت تپه ماهور د رآمده دیده می شود. در اطراف قلعه دیواری از سنگ لاشه و برجهایی وجود داشته که بدین وسیله حفاظت از قلعه را آسانتر می کرده است. اتاقها تماما از سنگ لاشه ساخته شده به وسیله راهروها و درگاهها به هم ارتباط داشته اند. 

مردم اسفاد معتقدند از کنار قلعه از بدنه تپه تونلی بوده که قلعه را به قریه قدیمی اسفاد متصل می ساخت.احتمالا این قلعه به چاههای قنات مرتبط بوده و از آن طریق به قلعه قدیمی رفت و آمد داشته اند. شناخت بیشتر آن نیازمند حضور باستانسناسان می باشد.

با توجه به موقعیت روستای اسفاد ونیز بقایای معماری مانده در قلعه تاریخ آن حداقل به حدود 700سال قبل می رسد قطعات سفال لعاب دار پیدا شده به احتمال زیاد در دوره تیموری ساخته شده چون شهاب الدین عبداله خوافی «حافظ ابرو»در قرن نهم از قریه اسفاد یاد کرده است . بنا بر این می توان نتیجه گرفت که قلعه اسفاد در دوره تیمور مسکونی بوده البته نباید حاکمیت مطلق اسماعیلیان را بر ایالت قهستان در قرون پنجم و ششم نادیده گرفت . اهالی محل اظهار می دارند در قسمت قدیمی اسفاد مسجد جامعی بوده که شباهت کاملی به مسجد جامع افین داشته است و در طی دهه اخیر تخریب و به جای آن مسجد جدیدی از آجر ساخته شده است .اگر چنانچه این مسئله صحت داشته باشد قلعه مربوط به دوره سلجوقی است که مردان اسماعیلیه آن را برای مخفی شدن مناسب دانسته اند.


  • محمدعلی خالقی

ستاره ای که هرگز فراموش و از یادها خاموش نمی شود لحظه‌ای نبودنش را از یاد نبرید حتی بعد از هزاران سال نبود نت ، خاک پایت را می بوسم مادر



  • محمدعلی خالقی

یک فرد باهوش و زیرک در استعمال سیگار از فندک ماشین هیچ موقع به سیگار نگاه نمی کند 

در صورتی که نود درصد افراد در موقع روشن کردن سیگار در هنگام رانندگی به سیگارشان نگاه می کنن

 

     esfadvatanam.blog.ir

 

 

  • محمدعلی خالقی


سکوت تلخ


یه سکوت یه پنجره  یه نفر مسافره

با تو هوا ی تو یه قفس پشت دره  

من هو هوای تو عمری دربدره

بی تو هر تجربه ای که بده یا بدتره


این جای خالی تو دنیای  دیونه مه دنیای  دیونه مه


چرا باید بشکنی سکوت این خونه رو

تو که بودی واسه من مرهم وجود من

مرهم وجود من

یادت گذشته ی خاطره های بچگی 

یادته  اون کوچه های پر امید کودکی

بیا باز که ما بشیم عهد پیمان نشکنیم

 بشکنیم سکوت تلخ

بشکنیم سکوت تلخ 


این جای خالی تو دنیای دیونه مه دنیای دیونه مه


سراینده خالقی اسفاد

  • محمدعلی خالقی


شاهرود اسفاد 

با سلام خدمت دوستان اسفادی

یکی از باشکوه ترین جاهای دیدنی اسفاد  شار چراغان و شاهرود می باشد 

در پایین تر از این شار سنگی بزرگ به نام لاخ سنگ او که این لاخ همیشه از آب باران تا برج سه لبریز بود و حیوانات چون اهو بز وحشی و پرندگان از آن شرب می کردند 

شار چراغان اسفاد در قلب کوهای اسفاد قرار دارد که تفرجگاه خوبی برای اسفادیها و روستاهای همجوار می باشد   

این شار از جایگاهی مهم در دل کوه قرار دارد که با وجود باران زیاد و آب راهایی که از نعمت خداوندی برخوردار گشته باعث ازدحام آب باران و وصل به شاهرود می باشد

صدای دل نشین باران را در شاهرود اگر به مناظره بنگرید واقعا دلچسب و رویایی ایست 

صدای پرندگان و کبک ها وبلبلها هم دلنشین و آرام بخش می باشد و از ویژگیهای این شار است و در زمان قدیم که بارندگی زیاد بود صدای شار چراغان به نوسازی هم می رسید و چشم انداز زیبایی هم داشت 

و با وجود باران زیاد شاهرود به وجود می آمد که دیدن شاهرود هم واقعا زیبایی خودش را داشت.

وبچهای دهه شصت و حتی بزرگسالان هم به دیدن آن می رفتند. که گاهی بعلت باران زیاد شاهرود به نوسازی و بیابانهای اسفاد وکر هم می ریخت.و اسفادیها با لهجه اسفادی می گفتند رود حرکت کرده

ولی روزگاری ایست این شاهرود و شار چراغان آبی به خود ندیده و به خواب  رفته است 

یادمان هست روزگارانی غلور پخت کرده و نماز باران می خواندیم و خیلی مهربان   و دوستانه در سایه این کوه بزرگ که شاسکوه نام دارد زندگی می کردیم 

روزهایت را شکر خدای مهربان 

آیا دوباره اسفاد را زیبا خواهیم دید


نگارش خالقی اسفاد

  • محمدعلی خالقی

سایه مخابرات قلب تپنده اسفاد


    با سلام و احترام 


بعد از غروب خورشید و سایه زیبای میلاکو و شاسکو و هوای آرام بخش و فرونشستن غبار محلی ،

 مکان دوست داشتنی سایه مخابرات و جنب فروشگاه مهدی و علی شهریاری ، پای هر عابر و مسافری را به آنجا باز می کند.

جذبه افراد خاص آنجا ، شوخی ها ، متلک ها و ادبیات جذاب افراد این پاتوق بسیار شگفت انگیز است .

زیر مخابرات در تابستان تا بعد از گلهای زعفران بخاطر سایه اش مشتری فراوانی دارد.

جالب است  با چرخش خورشید  افراد آنجا نیز از چهار گوشه مخابرات برای استفاده سایه  استفاده می کنند.

ریگ بازی ، قطار بازی ، مشاعره ، بحث های سیاسی و جناحی داغ و خبر گرفتن از رم آب قنات و بیابان . گمار رمه ، انتظار آمدن رمه در فصل پاییز.آمار قیمت خرید و فروش گل زعفران . اخبار دایر بودن نانوایی و مراسم خاص و از  مراکز تصمیم گیری و تصمیم سازی و مرکز تبادل اخبار و اطلاعات و معلومات عمومی اسفاد است.

البته  در نبود تلگرام و تلفن همراه و تلفن ثابت ، مخابرات اولین مرکز ورودی و خروجی اخبار بود و هم اکنون اینترنت و تلفن همراه و تلگرام باعث کسادی کارش شده است.

به هر حال زیر مخابرات و جنب مغازه برادران شهریاری و مغازه جعفر ، بصورت شبانه روز دایر است.

برخی از هم اکنون در حال ذخیره کنده درخت برای آتیش فصل زمستان هستند چرا که تا پاسی از شب این پاتوق برقرار است.

در قدیم هم، پاتوق های پای چنار ، درب قلعه و سرچهارراه بسیار پر رونق و خاطره انگیز بوده است.

برای کلیه اسفادیهای دوست داشتنی پاتوق مخابرات جنب مغازه های حاج آقای ظاهری . برادران شهریاری و آقای جعفر یوسف پور آرزوی سلامتی و بهترین ها داریم.

شما خیلی باحالید      دوست تون داریم


                            کریمی  آوای اسفاد

  • محمدعلی خالقی

سکوت در اثر بستن دهان نیست،

در اثر باز کردن فکر است،

هر چه فکر بازتر، سکوت بیشتر،

هر چه فکر بسته تر، دهان بازتر...!

 

  • محمدعلی خالقی