گفتم دو تا قزل بده
تازه از تو آب در آورد گذاشت تو سبد
داشتم ادویه بر می داشتم که با چوب زد تو سرش
گفتم نزن داداش نزن ، چون بلندگفتم ترسید
چرا می کشی ؟؟؟
بزار خودش بمیره
گفت یرب طول می کشه
گفتم اشکال نداره
منی که با سرعت ۱۰۰ تا تو اتوبان می رم پروانه میاد جلوم ترمز می گیرم ، چجوری تحمل کنم تو با چوب می زنی تو سر ماهی
گفت به خدا شرمنده واسه همه همین جوری می کشیم
گفتم نکن بابا نکن
گفت ببخشید نمی دونستم روح لطیفی داری 😔😔😔
- ۱ نظر
- ۲۱ آبان ۰۳ ، ۱۳:۱۰