- ۰ نظر
- ۰۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۳:۱۲
سرزمین مادری
اسفاد ای زادگاه مادری من چه می کنی
با دستهای خسته و روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو
شهر سکوت و در دیوار شکسته چه می کنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو
شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
از باغ های خرم و شیر و دلان تو
ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی
در سالهای دور عصر گبر و ترکمن
عمری چو پرچمی حفاظ بر بلندا چه می کنی
چون ریشه در خاکت بود سرو و سربلند
عمری چو قرنی عظیم پانصد ساله چه می کنی
هر چند که خاکت بود کیمیای در
می بوسم و چشم به راه مزار حبیبان چه می کنی
مقبول حق در کفن و مرگ و آخرت
خفته و نکوست در کنار نیاکان چه می کنی
گر زندگی همین بود عمری چو برق و باد
بی تو چو مرگی ایست به سرای دوباره چه میکنی
گفتم و شدم شاد چو شمشاد و ارغوان
آن کس که شنود شعرت شادمان چه می کنی؟
شاعر خالقی اسفاد (عرفان)
رابط بخل بین دو انسان می شه فاجعه
زندگی قشنگتان را با افراد بخیل و نادان خراب نکنید
همیشه تو جمع این رخداد پیش میاد .
چرا احترام ها شکسته می شه و اون احترام که دونفر با هم دارند از بین می ره
مثل اون قضیه ایستادن بیجا مانع کسب است .
همیشه برام یک سوال بود که ایستادن بیجا مانع کسب است یعنی چی تا اینکه تجربه ی کسب برام این قضیه رو روشن کرد .
و حالا من می گم وقتی احترام ها شکسته می شه که جمع از دو نفر بیشتر می شه !!!؟؟؟؟